چرا شرکت شما به هدایت هنری نیاز دارد؟
چرا شرکت شما به هدایت هنری نیاز دارد؟
بازاریابی و برندسازی تمرینی برای ناامیدی بیهوده است. نتایج بر اساس میزان پول نقدی که برای استراتژیهایی که به بهترین وجه با «اسپری و دعا» خلاصه میشوند، تعیین میشوند. چه سئو، تبلیغات، بازاریابی محتوا، یک طراحی مجدد وب سایت، یا استراتژی بازاریابی رسانه های اجتماعی، زیرا اکثراً نتیجه به میزان زیادی در معرض حجم قرار گرفتن بستگی دارد.
مشکل این است که بسیاری از صاحبان کسب و کار از پرتاب پول در مورد چیزی خیلی قبل از رسیدن به حجم مورد نیاز ترافیک لازم برای ایجاد آن خسته می شوند. استراتژی موفق سپس یک متخصص دیگر می آید و داده های قانع کننده ای در مورد اینکه چرا کانال دیگری مشکل آنها را حل می کند ارائه می دهد. پول بیشتری سرمایهگذاری میشود، نتیجه ثابت میماند و به مرحله بعد میرسد.
کانال، پلتفرم یا استراتژی بکار گرفته شده برای افزایش مخاطب و آوردن سرنخ ارتباط چندانی با دستیابی به نتیجه مطلوب ندارد. همه آنها میتوانند کار کنند، اما همه آنها یک عنصر کلیدی را از دست دادهاند که باعث میشود کار کنند: کارگردانی هنری. اکثر وبسایتها، کمپینهای تبلیغاتی و تلاشهای برندسازی هیچ توجهی به جهت هنری نمیکنند و به همین دلیل برای کسب سود تلاش میکنند.
جهت هنری ایجاد یک واکنش عاطفی خاص با هماهنگ کردن عمدی همه محتوا از گرافیک گرفته تا ویدئو و متن در یک موضوع گسترده است. این بدان معناست که به جای کنار هم قرار دادن چیزهایی که به اندازه کافی خوب به نظر می رسند یا به نظر می رسند و امیدواریم که کار کنند، ابتدا باید ببینیم که ما می خواهیم یک فرد چه واکنش عاطفی داشته باشد و تصمیماتی بگیریم که همه چیز را با هم هماهنگ می کند تا به سمت آن هدف کار کند.
افراد توسط احساسات هدایت می شوند. حتی منطق گراترین افراد نیز بر اساس احساس خود تصمیم می گیرند. با این تفاوت که فرد منطقی برای توجیه تصمیم خود دلایل فنی می آورد.
شروع کنید با احساسی که یک نفر باید داشته باشد، نه از نتیجه نهایی که می خواهید.
ما آنقدر درگیر تلاش برای به دست آوردن یک سرنخ یا مشتری هستیم که حتی با اصول اولیه شروع نمی کنیم: جلب توجه یک نفر و سوق دادن آنها به سمت عمل. برای جلب توجه در دنیایی با جریانی بی پایان از محتوا، باید روی احساسی که میخواهید یک نفر هنگام دیدن محتوای شما داشته باشد، تمرکز کنید.
آیا می خواهید آنها احساس قدرت کنند؟ الهام گرفته؟ ترسید؟ راحت شد؟ خوشحال؟ عاطفه باعث ایجاد ارتباط می شود و یک محرک روانی قدرتمند است. برای اینکه به جایی که می خواهید برسید، باید ایده ای داشته باشید که چه احساساتی را می خواهید از بینندگان خود بیرون بکشید.
به نحوه مشتریان خود فکر کنید. قبل و بعد از انجام تجارت با شما احساس کنید.
برای ایجاد یک رویکرد کلی، باید یک نام تجاری ایجاد کنیم. “ذات” ریشه در احساساتی دارد که مردم هنگام تجارت با شما تجربه می کنند. سادهترین راه برای یافتن آنها این است که به تماسهای فروش و تجربیات خود با مشتریان نگاهی بیندازید و به احساسات آنها قبل از انجام تجارت با شما فکر کنید و بعد از آن چه احساسی دارند.
دانستن از احساسات آنها که در وهله اول آنها را به جستجوی شما سوق داده است، بینش ارزشمندی در مورد احساس عاطفی که باید در بازاریابی خود ایجاد کنید به شما می دهد. تأکید بر احساس آنها پس از آن به شما امکان میدهد «خط داستانی» بسازید که آنها را از جایی که اکنون هستند به جایی که میخواهند برسانند.
محتوا را برای تقویت احساساتی که می خواهید بیرون بیاورید هماهنگ کنید.
هنگامی که احساساتی را که میخواهید بیرون بیاورید، شناختید، در مورد هماهنگ کردن گرافیکها، تصاویر، ویدئو، صدا و متن با هم برای تقویت و حمایت از بیرون کشیدن این احساسات است. به جای قرار دادن چیزهایی که “باحال به نظر می رسند” به خاطر جذاب بودن، به وب سایت، کمپین های تبلیغاتی و بازاریابی خود نزدیک می شوید و قصد دارید در زیر یک جهت هنری که توسط محتوای شما برآورده می شود.
سپس با مطالبی که به صورت هنری هدایت می شوند، کار به استقرار آنها در کانال های مناسب می رسد. این جایی است که شما تصمیم می گیرید که چگونه می خواهید به افراد دسترسی پیدا کنید: سئو، تبلیغات، رسانه های اجتماعی و غیره. با این تفاوت که شما محتوای بسیار قویتر و قانعکنندهتری برای برقراری ارتباط واقعی با افراد دارید، نه اینکه آنها را با دلایل خستهکنندهتر برای «اکنون خرید» مورد انتقاد قرار دهید.