چگونه هنر همهجانبه شیوه های تجربه مردم را دگرگون کرده است خلاقیت…
چگونه هنر همهجانبه شیوه های تجربه مردم را دگرگون کرده است
خلاقیت…
بسیاری از آثار هنری زمانی دور افتاده بودند تا در مکانهای خاص، به روشهای خاص، توسط افراد خاص تجربه شوند. تا حد زیادی، اینستالیشنهای هنری در مقیاس بزرگ این ایدهها را با قرار دادن خود در فضاهای غیرمنتظره، در اندازههای گاهی مضحک، و کنار گذاشتن یا حتی جعل کردن کنوانسیون هنری – مانند اینکه چگونه توله سگ عظیم جف کونز تبدیل میشود، دگرگون کردهاند. توپیاری رسمی قرن ۱۸ به حیوان خانگی چیا.
تاسیسات هنری معمولاً موقتی هستند، اغلب در فضای باز و غالباً فضای طبیعی یا مدیریتشده را مختل میکنند، بر تجربه ما از یک محیط تأثیر میگذارند و ایدههای ما را در مورد فضاهای مشترک، هنر و انتظارات فرهنگی به چالش میکشند. در طول ۶۰ سال گذشته و به طور چشمگیری در ۱۰ سال گذشته، این شکل هنری به وسیله ای برای ایجاد تجربیات همه جانبه بین بیننده و هنر تبدیل شده است، که اخیراً از طریق ارائه های چند رسانه ای با فناوری پیشرفته که بیننده را احاطه کرده و در بر می گیرد.
نوآوران امروزی – چه در گالریها، مکانهای رویداد یا شهرها – از این تاسیسات برای ابداع مجدد نحوه تعامل ما با هنر استفاده میکنند.
اینفلوئنسرهای اولیه
زمانی که کریستو ولادیمیروف جاواچف و ژان کلود دو گیلبون در اوایل دهه ۱۹۶۰ در آگاهی هنری جهان منفجر شدند، اینستالیشنهای هنری بزرگتر از حد معمول تخیل را تسخیر کردند. آنها دو نفر از اولین کسانی بودند که تأسیسات هنری موقتی را که امروزه می شناسیم ایجاد کردند، تأثیرگذاران اولیه واقعی این جنبش اکنون محبوب که در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ آغاز شد. کریستو و ژان کلود به ایجاد تغییری لرزهای در نحوه درک مردم جهان از هنر کمک کردند و آن را از گالریها و موزهها خارج کردند و با محیط ادغام کردند. آنها پس از برافراشتن دیوار برلین در سال ۱۹۶۱، با چیدن صدها بشکه نفت استفاده شده در دیوارهای شهرهای اروپایی، مواد پیدا شده را به تفسیر سیاسی تبدیل کردند. دیوارهای بشکه نفت آنها در پاریس (۱۹۶۲)، مونیخ (۱۹۶۳) و اوترو، هلند بالا رفت. (۱۹۶۶)؛ همه موانع “پرده آهنین” ایجاد کردند که نشان دهنده سرکوب اجتماعی و سیاسی است. برخی، مانند نصب در پاریس، به سبک چریکی انجام شد، زیرا آنها به طور غیرقانونی ترافیک را برای قرار دادن بشکه ها متوقف کردند و با دخالت پلیس مواجه شدند، که به افزایش شهرت آنها به عنوان هنرمندانی که کار کاملاً متفاوتی انجام می دادند کمک کرد.
کاوش موضوعات اجتماعی، سیاسی و محیطی همیشه برای نصب آنها و مطابق با آشفتگی دهه ۱۹۶۰ و پس از آن، اساسی بود. آنها با ساختارهای پیچیدهشان که توجه را به معماری یا مناظر طبیعی جلب میکرد، دنیای هنر را تکان دادند، از جمله Wrapped Kunsthalle (Bern, 1967-8)، ساحل پیچیده (سیدنی، ۱۹۶۹)، The Pont Neuf Wrapped (پاریس، ۱۹۷۵-۱۹۸۵) و رایشتاگ پیچیده (برلین، ۱۹۷۱-۱۹۹۵). و این همه قبل از مشهورترین همکاری آنها بود: تاسیسات دوقلو در سال ۱۹۹۱ به نام چترها، که ۳۱۰۰ مورد از آنها در دره های کالیفرنیا و ژاپن به ترتیب به رنگ های زرد و آبی روشن به مدت ۱۸ روز در سال ۱۹۹۱ کشیده شدند. این چترها نقطه مهمی را در تاریخ تاسیسات هنری رقم زدند، هزینه ای حیرت انگیز و ۲۶ میلیون دلاری که توسط خود سرمایه گذاری شده بود و تبدیل به یک حس بین المللی شد. هنرمندی به نام سائول اشتاینبرگ، با تأمل در مورد نبوغ کریستو در نیویورک تایمز پس از مرگ او در سال ۲۰۲۰، نوشت که “او نه تنها خودش را اختراع کرد، بلکه هنرش را اختراع کرد، و حتی شگفتانگیزتر، او اختراع عمومی خود را اختراع کرد. “
دیل چیهولی، مجسمهساز شیشهای، در اوایل دهه ۱۹۷۰، زمانی که به عنوان مربی در مدرسه طراحی رود آیلند کار میکرد، بهعنوان یکی دیگر از تأثیرگذاران اولیه و صدای سیاسی ظاهر شد. اولین تاسیسات شیشه ای او (که با هنرمند همکار جیمز کارپنتر انجام شد) شامل محیط شیشه ای شماره ۳، یک شی شیشه ای خون خوان است که در زیرزمین یک خانه تشییع جنازه سابق نصب شده بود. بینندگان معتقد بودند که این اثر موضع ضد جنگ ویتنام او را منعکس می کند. با انجام کارهای سیاسی بیشتر، شهرت چیهولی شروع به رشد کرد. چیهولی (به همراه هنرمند همکار جان لاندون) مدرسه شیشهای پیلچاک را در ایالت غربی چیهولی در واشنگتن افتتاح کرد و با رد تأسیسات شرقی و برداشتن گام بعدی به سمت دو تا از مشهورترین هنرمندان شیشهگری جهان،
هنگامی که کارش در دهههای بعدی شکل گرفت، چیهولی برجها و باغها را با خلاقیتهای رنگارنگ، قایقهای شناور پر از مجسمههای شیشهای در پایین رودخانهها آراسته است (مانند قایق، فنلاند، ۱۹۹۵)، لوسترها را روی خیابانها و کانالهای شهر آویزان کردند (مانند Chihuly Over Venice، ۱۹۹۵-۱۹۹۵) و باغهای تزئینشده با آثار شیشهای مرتفع، از جمله باغ گیاهشناسی نیویورک (در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۱۷) و باغهای گیاهشناسی سلطنتی ، کیو (در لندن، ۲۰۰۵ و ۲۰۱۸)، در حال تبدیل شدن به یکی از محبوب ترین هنرمندان اینستالیشن در جهان است.
در دهه ۱۹۸۰، جف کونز، هنرمند و مجسمهساز پاپ، در صحنه ظاهر شد و با نصب پنجره موزه جدید The New که دارای جاروبرقی و سایر وسایل بود، سروصدای زیادی به پا کرد. کونز به سرعت به شهرت و ثروت رسید و با خلق اینستالیشنهای مجسمهسازی پاپ آرت (و همچنین نقاشی) که اغلب منتقدان و مردم را دو قطبی میکرد. توله سگ ۱۹۹۲ او، یک مجسمه گیاهی زنده ۴۳ فوتی از یک تریر وست هایلند، در خارج از موزههای ایالات متحده، استرالیا، آلمان، نیوزلند و اسپانیا، جایی که در نهایت به طور دائم در خارج از گوگنهایم مینشیند، برجستگی دارد. موزه در بیلبائو. این یکی از نمادینترین مجسمههای اینستالیشن هنری در جهان است که در زمانهای اخیر با ظهور علاقه رسانههای اجتماعی به انتشار عکسهایی در اینستاگرام از اینستالیشنهای هنری جالب و دمدمی محبوبیت بیشتری پیدا کرده است – یکی از عواملی که باعث افزایش تجربههای فراگیر در سراسر جهان میشود.
یکی از مشهورترین و زودگذرترین تاسیسات هنری سالانه در سال ۱۹۸۶ در اولین Burning Man در سانفرانسیسکو آغاز شد. مراسم سالانه ای که اکنون در پلایا در صحرای بلک راک، نوادا برگزار می شود، فضایی را برای آثار هنری آوانگارد طراحی شده برای ساخت و برچیدن برای جشنواره ارائه می دهد – یا در مورد مرد در حال سوختن واقعی سوزانده می شود. > مجسمههای چوبی که هر سال ایجاد میشود و به آتش کشیده میشود.
روشن شدن
هنرمند بریتانیایی بروس مونرو از طریق تاسیسات بزرگ میدان نور در فضای باز، برای اولین بار در حیاط خلوت خود در سال ۲۰۰۳، پیشگام روند رو به رشد استفاده از نمایشگرهای نوری فیبر نوری با انرژی خورشیدی برای ایجاد تجربیات همهجانبه بود. و بعداً در حومه استرالیا، جایی که او در ابتدا از انرژی و نور صحرای فراگیر الهام گرفت تا چیزی شبیه مزرعه ای از پیازهای گل شب شکوفه با رنگ اصلی ایجاد کند. برای تجربه آثار او، باید در خود باغ نور قدم بزنید، که تجربه ای غوطه ور را ایجاد می کند که بیش از ۲۰ دقیقه (یا بیشتر، بسته به مدت زمانی که معطل می کنید) طول می کشد. پیوند طبیعت و فناوری مونرو اغلب به عنوان یک نصب موقت آغاز میشود و در نهایت به ثابت دائمی منظره تبدیل میشود. مونرو با توجه به اینکه نصبهای او اکنون در زمینهای سراسر جهان چشمک میزند – و قیمتهای بالای پذیرش در آن بالا میرود – دلیلی بر محبوبیت این تجربیات همهجانبه است.
منرو میگوید: «فکر میکنم اینستالیشنهای هنری در فضای باز فضا را به مردم میدهند و به مردم اجازه میدهند کار را با شرایط خودشان تجربه کنند». تأثیر مونرو در ایجاد اینستالیشنهای هنری با محوریت فنی محبوب، در تجربیات مشابهی مانند Vivid Sydney، جشنواره سالانه نصب فیبر نوری و نور LED بر روی ساختمانها در سرتاسر شهر – از جمله سالن اپرای نمادین آن – تکرار شده است. این جشن ۲۳ روزه از سال ۲۰۰۹ (به استثنای سال های همه گیر) هر سال میلیون ها شرکت کننده را به خود جلب کرده است. نسخه خود کانبرا، جشنواره روشنگری، از سال ۲۰۱۱ (به معنای واقعی کلمه) هنرمندان را مورد توجه قرار داده است. رویداد امسال، Five Elements Orrery هیو بورل به ارتفاع ۱۶ فوت را به نمایش گذاشت که گوی های فلزی باد رانده و بازوهای روشن شده با چراغ های LED را برای ایجاد یک مجسمه متحرک عظیم ترکیب می کرد.
تجارب را بهبود می بخشد
به دنبال مثال Burning Man، جشنوارههای موسیقی از نصب هنری استقبال کردند. جشنواره موسیقی و هنر Coachella Valley امسال آثار هنرمندان مختلفی را به نمایش گذاشت که شامل Playground Architensions، یک سازه چهار برجی و چند رنگ است که در شب با نورهای LED می درخشد. این چیدمان جمعیت را به سمت صندلی بسیار جذابی که ارائه میکرد و تصاویری که شایسته اینستاگرام بود جذب کرد. به دنبال جف کونز، دو Mutts ساخته شده توسط Oana Stanescu- مجسمه های سگ قرمز و زرد پر از گل ها و گیاهان زنده، یکی دیگر از موارد مورد علاقه رسانه های اجتماعی هستند.
فستیوال سالانه وودو آخر هفته هالووین نیواورلئان نیز هنر جدیدی را هر ساله به نمایش می گذارد—ترکیبی از قطعات هنری سفارشی در مقیاس بزرگ و تأسیسات هنری تحت حمایت مالی، مانند تجربه ویدیویی گنبدی ژئودزیکی پپسی: یک گنبد سفید درخشان با صندلی های کیسه ای لوبیا. که به بازدیدکنندگان اجازه می داد دراز بکشند و از یک فیلم روانگردان رنگارنگ که روی سقف پخش می شد لذت ببرند. BottleRock Napa Valley اجراهای موسیقایی و شرابهای جاری خود را با پسزمینهای دائمیتر تنظیم میکند: مجسمه عشق لورا کیمپتون از زمان افتتاح جشنواره در سال ۲۰۱۳ به عنوان یک عکس عمل میکند و در حین بالا رفتن فشفشهها از درون حروف استفاده میشود. و ژست بگیرید.
جاستین دراگو، که یکی از تولیدکنندگان BottleRock است، توضیح میدهد: «هنر بخش مهمی از تجربه جشنواره است و هنرهای تجسمی را با هنرهای نمایشی ادغام میکند. «قطعههایی که ما در اختیار داریم یا به نمایش میگذاریم، کاملاً حال و هوایی را که ما به دنبال ارائه آن به شرکتکنندگان هستیم، افزایش میدهد. LOVE لورا کیمپتون دقیقاً منعکس کننده چیزی است که BottleRock در مورد آن است: صلح، عشق و موسیقی عالی.”
غوطه وری کامل
در دهه گذشته یک مفهوم جدید و بسیار سودآور برای نصب هنری ایجاد شده است: اتاقهای غوطهورانه و از بالا به پایین که بینندگان را به آثار یک هنرمند مشهور میآورد و از فناوری برای غلبه بر حواس استفاده میکند.
آنابل ماوگر این روند را با فیلم غوطه وری ون گوگ در سال ۲۰۰۷ که او تهیه و کارگردانی کرد آغاز کرد. Imagine Van Gogh از آن زمان با Imagine Monet و Imagine Picasso جدید دنبال شده است.
Mauger میگوید: «غوطهور شدن، هنر را برای مخاطبان جوانتر در دسترس قرار میدهد و به راحتی در شبکههای اجتماعی ارائه میشود، برای کسانی که میخواهند تجربه خود را به اشتراک بگذارند. «بازدیدکننده خود را در مرکز نقاشی میبیند، و فاقد همه کدهای آکادمیک بازدید از موزههای سنتی است: بازدیدکنندگان آزادند که آواز بخوانند، برقصند، به فضا بپرند و این سفر را به خود اختصاص دهند.»
ماریو یاکامپو، رئیس و مدیر خلاق Exhibition Hub، که نمایشگاه ون گوگ: تجربه غوطه ور را تولید می کند (یک غوطه ور شدن متفاوت—این فضای بسیار سودآوری است که شرکت های متعددی غوطه ورسازی موازی انجام می دهند)، Monet: The Immersive Experience، Banksy: Genius or Vindal و Frida Kahlo: The Life of an Icon، با جذابیت موافق هستند.
ایاکامپو میگوید: «لذت خالص از هنر برای همه ما جذاب است، و وقتی آن را با توانایی احاطه شدن و غرق شدن در یک نقاشی ترکیب میکنید – که کفها و دیوارها را میپوشاند و در اطراف شما حرکت میکند. — که می تواند شما را به مکان هایی برساند که تا زمانی که وارد آن نشده اید هرگز انتظارش را ندارید.»
آینده هنر همه جانبه
با مطالعاتی مانند موسسه HERE 2020 گزارش صنعت سرگرمی همهجانبه که کسب و کار سرگرمی همهجانبه را نشان می دهد که بیش از ۶۰ میلیارد دلار درآمد به ارمغان می آورد، جای تعجب نیست که تجربیات هنری مشابهی در سراسر جهان ظاهر می شود. در Oaxaca، مکزیک، Microenormous تهیهکننده سرجیو سلیس، تئاتر و اینستالیشن هنری را با هم ترکیب میکند تا «راهی برای بیان پیام خود و ارتباط با مردم از طریق هنر، صداها، موسیقی، تصاویر و اجراها» ایجاد کند. می گوید: «یک تجربه هنری کامل که به یک رویکرد معنوی تبدیل می شود». در بدورث، انگلستان، در ماه مه گذشته، دیوید بست، هنرمند مشهور Burning Man، معبد چوبی عظیمی را ساخت که هزاران بازدیدکننده در آن یادگاری هایی از همه گیری اخیر به جا گذاشتند. او آن را در ۲۸ مه سوزاند تا نمادی از تولد دوباره جهان باشد، زیرا نزدیک به ۱۰۰۰۰ نفر تماشا کردند.
یک چیز واضح به نظر می رسد: از آنجایی که نصب Sanctuary تبدیل به خاکستر می شود، قطعاً بسیاری از اینستالیشن های هنری دیگر در سرتاسر جهان جای آن را خواهند گرفت.
این مقاله در ابتدا در شماره سپتامبر/اکتبر ۲۰۲۲ مجله SUCCESS منتشر شد. عکسهای
جنی پیترز یک روزنامهنگار آزاد باتجربه و کودک موزه است – پدرش متصدی اسمیتسونیان بود.