چرا باید هر جلسه را بر کمک به دیگری متمرکز کنید؟ شخص برنده

هر کسی که هستید و هر کاری که انجام می دهید، می توانم به شما تضمین بدهم که من و شما در یک چالش بسیار مشترک مشترک هستیم. ما در روز وقت کافی نداریم!

فیدهای ما شلوغ تر و پر سر و صداتر از همیشه هستند و برجسته شدن به طور فزاینده ای دشوار شده است. واضح است که باید کارها را متفاوت انجام دهید.

اینجا ۵ دلیلی که نباید روی نیازهای خود تمرکز کنید اما به جای شخصی که با او ملاقات می کنید:

این را قبلاً گفته ام و باز هم خواهم گفت. در هر جلسه ای که در دهه گذشته داشته ام، از فردی که با او نشسته ام خواسته ام در مورد چالش های حرفه ای اصلی خود به من بگوید. هر بار که این سوال را می پرسم، چهره طرف مقابل روشن می شود زیرا تا به حال هیچ کس از او این سوال را نپرسیده است.

هنگامی که چالش‌های خود را با شما در میان می‌گذارند، می‌توانید سعی کنید به آنها کمک کنید تا بر برخی از آنها غلبه کنند و بدین ترتیب مغز خود را برای بالا آمدن آموزش دهید. با راه حل برای مشکلات مختلف شما به خودتان آموزش می دهید که تا حد امکان باهوش باشید، این مهارت مهمی است که در مسیر ایجاد کسب و کار خود به آن نیاز خواهید داشت.

قبلا گفته شده بود که هیچ چیز ارزشمندتر از نام و شهرت یک شخص نیست. وقتی زمان و منابع خود را بر کمک به طرف مقابل متمرکز می کنید، خود را به عنوان فردی که مردم و شرکت ها به آن نیاز دارند تثبیت می کنید. هر چه مشکلی که به حل آن کمک می‌کنید مهم‌تر باشد، ضروری‌تر می‌شوید.

هنگامی که توانایی های خود را نشان دادید و به نتیجه رسیدید، گیرنده ارزش شما دیر یا زود متوجه می شود که می خواهد شما را در یک ظرفیت رسمی درگیر می کند و آن وقت است که ارزش شما به درآمد تبدیل می شود الف>.

وقتی همه اطرافیان شما چیزی را می فروشند یا خود را تبلیغ می کنند، شما اساساً خود را با دادن و نگرفتن متمایز می کنید.

به عنوان مثال، به جای اینکه در وبلاگ شرکت خود در مورد خودتان و شگفت انگیز بودن شرکتتان بنویسید، هیچ کس محتوایی را انجام نخواهد داد. بخوانید، سعی کنید به دیگران مرحله بدهید. شاید با مردم مصاحبه کنید مردم دوست دارند روی صحنه باشند. مردم دوست دارند دیگران آنها را تبلیغ کنند. با انجام این کار، فوراً در رادار مردم قرار می گیرید و رابطه ای برقرار می کنید که بعداً می توانید از آن به نفع خود استفاده کنید.

اگر همه دلایل بالا برای متقاعد کردن شما برای تمرکز بر بخشش کافی نبودند، در اینجا یک مورد دیگر وجود دارد که باید شما را از این موضوع دور کند. حصار وقتی می دهید و می دهید، در نهایت مردم می خواهند پس بدهند.

تصور کنید یک استارت آپ را به سرمایه گذار متصل می کنید که در نهایت سرمایه گذاری می کند. تصور کنید که استارت آپ به دلیل معرفی شما میلیون ها نفر جمع آوری کرده است. حالا تصور کنید به همان استارتاپ کمک می‌کنید تا مطبوعات را منتشر کند یا یک قرارداد استراتژیک امضا کند. قبل از اینکه بنیانگذار بازگردد و بخواهد بازپرداخت کند، فقط یک سوال زمان است، خواه به صورت سهام، نگهدارنده مداوم یا چیز دیگری باشد.

حتی اگر آن استارت‌آپ بازنگردد، و این نکته بسیار مهمی است، زمانی که به آن موسس برای چیزی در سطح پایین نیاز دارید. جاده، آنها به احتمال زیاد از فرصت برای کمک به شما استفاده خواهند کرد. و حتی اگر نه، پس لطف را به عنوان کارما خوب بنویسید.

در پایان روز؛ وقتی شما کمک می کنید و کمک می کنید، از انتظارات فراتر می روید، زیرا گیرنده ارزش شما هیچ انتظاری ندارد. بالاخره آنها به شما پول نمی دهند. وقتی بارها و بارها از انتظارات فراتر می روید، لذت می آورید. اکنون به چیزهایی در زندگی خود فکر کنید که شما را خوشحال می کند. این احتمال وجود دارد که شما برای آنها هزینه کنید.

بنابراین روی بخشش کردن، روی ایجاد لذت تمرکز کنید و زمانی که آن شخص با قلب در چشمانش مانند Bugs Bunny به سمت شما بازگردد، سپس، و تنها پس از آن می توانید در مورد پول صحبت کنید.