عمومی

نحوه استفاده افراد با هوش هیجانی بالا از چک 6 قانون برای تبدیل شدن به فوق العاده متقاعد کننده

نحوه استفاده افراد با هوش هیجانی بالا از چک ۶
قانون برای تبدیل شدن به فوق العاده متقاعد کننده

یک ضرب المثل در ارتش وجود دارد: “۶ را بررسی کنید.”

به یاد داشته باشید که به پشت سر خود نگاه کنید. این در اصل از ایده خلبانی می آید که موقعیت ساعت شش را، مستقیماً پشت هواپیما یا بمب افکن چک می کند.

اما برای پذیرفتن آن لازم نیست کهنه کار باشید. در واقع، برای %D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%AF%20%D8%A8%D8%A7%20%D9%87%D9%88%D8%B4%20%D9%87%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C%20%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%8C%20%D8%A7%DB%8C%D9%86%20%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C%20%D8%A8%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B1%DB%8C%20%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF.%20

یعنی عادت به استفاده از شش ترفند کلیدی ارتباطی، برای اطمینان از اینکه اجازه نمی‌دهید احساسات بیهوده در چیزی دخالت کنند. امیدوارید به دست آورید.

۱٫ زبان خود را بررسی کنید.

این اولین و ساده‌ترین عادتی است که می‌توان آن را اتخاذ کرد. به طور خلاصه، اگر متوجه شدید که از عباراتی مانند این برای شروع هر نکته کلیدی که می‌خواهید استفاده کنید، فوراً آن را متوقف کنید:

  • “سخت نیست …” (پیشنهاد اینکه هر کسی که با یک مشکل پیچیده مواجه است باید راه حل بحث برانگیز شما را اتخاذ کند.)
  • “نمیتونی فقط…” (پیشنهاد این که مشکلی که طرف مقابل با آن روبرو می شود مشکل بزرگی نیست. اصلاً، اگر او فقط کاری را انجام دهد که شما می خواهید انجام دهند.)
  • “ببین، متوجه شدم…” (بعد از آن افراد معمولاً بخش کوچکی از موقعیت شخص دیگری را خلاصه می کنند، اکثر آنها بخشی از آن‌ها که راحت‌ترین تضعیف آن است.)

هر یک از این عبارات برای انجام یکی از دو مورد طراحی شده‌اند. چیزها: یا برای این که به نظر برسد که موقعیت شما تنها موقعیت معقول است، یا در غیر این صورت برای افزایش ارزش خود در حالی که طرف مقابل را پایین می‌آورید.

اگر کسی قبل از پیشنهاد اقدامی، آن‌ها را به شما بگوید، هزینه می‌کنید این که صدای شما شنیده شده است، یا اینکه در حال اخراج هستید؟ به همین دلیل است که افراد باهوش عاطفی بررسی می کنند تا مطمئن شوند که از آنها استفاده نمی کنند.

۲٫ جهت خود را بررسی کنید.

تشخیص این یکی در گذشته آسان تر از لحظه به لحظه است، بنابراین ممکن است نیاز به تمرین داشته باشد. به طور خلاصه، بررسی کنید که آیا در دام هایی مانند این افتاده اید یا نه:

  • استفاده از عباراتی مانند “اوه، این به من یادآوری می کند” برای شروع به موضوعات یا داستان های نامرتبط تحت عنوان گفتگو.
    • “من به تعطیل کردن استارت‌آپم فکر می‌کردم و چیز دیگری را امتحان می‌کردم.”
    • “این به من یادآوری می‌کند: آیا درباره شرکت X که تعطیل شد شنیده‌اید؟)
  • خود را در یک «مسابقه یک نفره» گرفتار کنید، جایی که به جای پاسخ دادن به اظهارات یا نکات شخص دیگری، در عوض خود را در حال به اشتراک گذاشتن حکایت هایی می بینید که مشابه، اما بزرگتر هستند.
    • “ما یک هفته برق را از دست دادیم.”
    • “واقعا؟ ما یک ماه برق را از دست دادیم!”)
  • ساخت زمانی که هدف شما باید یادگیری در مورد خواسته ها و نیازهای طرف مقابل باشد، مرکز توجه خود هستید.

از نظر فلسفی. ، این در مورد در نظر گرفتن این است که می‌خواهید مکالمه به کجا برسد، و اینکه آیا ساختار مکالمه شما احتمالاً شما را به آنجا می‌رساند یا خیر.

از نظر عاطفی افراد درک می کنند که این تفاوت بین استفاده از زبان است که مکالمه موازی ایجاد می کند، که در آن هر طرف به سادگی نظرات خود را بیان می کند، یا همگرا، که در آن هر فرد گوش می دهد، فکر می کند و سعی می کند راهی برای جمع شدن بیابد.

۳٫ هدف خود را بررسی کنید.

در اینجا یک دام آسان وجود دارد که افراد همیشه در آن گرفتار می شوند: درگیر شدن از نظر احساسی با یک هدف استراتژیک، نقطه ای که شما هدف کلی خود را از دست می دهید.

  • یک شرکت سخت تلاش می کند تا یک محصول خاص را به نوع خاصی از مشتری بفروشد، اما به نظر نمی رسد از طریق شکستن. دلسردی به وجود می آید. اما آیا هدف نهایی فروش این محصول است؟ یا شاید بهتر است چرخش کنید و فرصت دیگری را پیدا کنید که بهتر کار کند؟
  • یک والدین می خواهند روز خوبی را با فرزندان خود سپری کنند. بنابراین، آنها یک روز عالی را با هم ترتیب می دهند، اما متوجه می شوند که بچه ها علاقه ای به فعالیت ندارند. آیا آنها اجازه می‌دهند که ناامیدی آنها را از یافتن راه دیگری برای گذراندن وقت با هم باز دارد؟
  • یک دانش‌آموز می‌خواهد تحصیلات عالی داشته باشد و شغل پرباری را آغاز کند. اما، آنها در دانشگاه انتخابی اول خود قبول نمی شوند. البته ناامید کننده است، اما در دراز مدت، آیا آنها اجازه می دهند که این رد شدن آنها را از یافتن مسیرهای سودمند دیگر باز دارد؟

در واقع، یک مثال عمومی دیگر وجود دارد که من آن را دوست دارم، که اساساً زمانی است که می‌خواهید کسی را در مورد چیزی متقاعد کنید، و موفق می‌شوید، اما به هر دلیلی وضوح تصویر توخالی به نظر می‌رسد.

آیا درگیر احساسات می‌شوید یا می‌پذیرید که آنچه را که قصد انجامش را داشتید انجام داده‌اید؟

۴٫ مسیر فرار را بررسی کنید.

مسیر فرار شما نیست. راه فرار طرف مقابل.

به طور خلاصه، افراد باهوش عاطفی تشخیص می دهند که شما باید راه هایی را برای افراد دیگر پیدا کنید تا چهره خود را حفظ کنند. سعی می کنید آنها را در مورد چیزی متقاعد کنید.

  • اجازه دهید با شما موافق باشند، حتی اگر سخت باشد: “باید اعتراف کنم، این ایده کاملاً وحشتناکی نیست.”
  • وگرنه، حتی اگر نشان دهنده ناامیدی باشد: “اگر فقط به من اجازه می دادید صحبت کنم، این چیزی است که من می خواستم پیشنهاد کنم!”
  • یا در غیر این صورت، به سادگی برای حفظ چهره. “امیدوارم درک کرده باشید که برای ما جسارت و تلاش زیادی لازم بود تا ابتدا این روش دیگر را امتحان کنیم، حتی اگر در نهایت نتیجه ای نداشته باشد.”

نکته این است که به طرف مقابل اجازه دهید عقب نشینی کند یا به طرز فکر شما بیاید، در حالی که به او یک راه فرار عاطفی نیز بدهید تا او می تواند بدون احساس شکست موافقت کند.

۵٫ برداشت‌های خود را بررسی کنید.

این جمله قدیمی را به خاطر بسپارید: “شما هرگز شانس دومی برای ایجاد یک برداشت اول ندارید.”

این درست است، اما این درست است که وقتی یک نکته مهم را بیان می‌کنید، برداشت‌های ثانویه را نیز منتقل می‌کنید. خیلی چیزها بر احتمال (یا خیر) تأثیر می گذارد که احساسات در کاری که می خواهید انجام دهید تداخل کند:

لحن شما وجود دارد. از صدا زمان گفتگو وجود دارد.

این سوال وجود دارد که کجا و چه زمانی آن را انتخاب می کنید (یا گاهی اوقات، چه زمانی مجبور به داشتن آن هستید. )

من قبلاً در مورد یکی از بهترین نمونه هایی که شخصا دیده ام اینجا نوشته ام: زمانی که حسابدار من (که قبلا یکی از بهترین دوستان من از مدتها قبل از اینکه CPA شود)، یک کتاب مقدس برای من از طریق نامه ارسال کرد، و سپس از من خواست که روی آن سوگند یاد کنم که در آینده برای ثبت مالیات خود تا آخرین لحظه منتظر نخواهم بود.

اما همه چیز نباید آنقدر دراماتیک باشد. افراد باهوش عاطفی می‌دانند که باید محیط و تأثیراتی را که می‌گذارند بررسی کنند، خواه قصد داشته باشند یا نه.

۶٫ خودتان را بررسی کنید.

این آخرین نکته است و من سعی خواهم کرد در این مقاله خودم را نشان دهم. به طور خلاصه، بررسی کنید که بیش از آنچه باید گفته شود، نمی گویید.

  • قدرت سکوت را در مکالمه در آغوش بگیرید. (افراد دیگر اغلب برای پر کردن آن عجله می کنند.)
  • این تعهد را برای گوش دادن کامل قبول کنید. (در غیر این صورت، چگونه می توانید واقعاً ادعا کنید که سعی می کنید کسی را درک کنید؟)
  • و توانایی “بله را به عنوان پاسخ” در آغوش بگیرید. (وقتی در یک بحث برنده شدید، بحث را متوقف کنید.)

در این مورد، اجازه دهید فقط به این نکته اشاره کنیم ابزارهای رشد رهبری که رهبران کسب‌وکار می‌گویند می‌خواهند روی آن کار کنند، هوش هیجانی در بالای فهرست قرار دارد.

به همین دلیل است که من فهرستی طولانی از ترفندهای ساده ای را که می توانید برای بهبود هوش هیجانی در کتاب الکترونیکی رایگان خود استفاده کنید، گردآوری کرده ام. ۹ عادت هوشمندانه افراد با هوش هیجانی بسیار بالا.

و به همین دلیل است که تغییرات ساده ای مانند قانون Check 6 می تواند تفاوت بزرگی در نحوه رهبری شما و اینکه آیا افراد دیگر احتمالاً از آنها پیروی می کنند ایجاد کند.

نظرات بیان شده در اینجا توسط ستون نویسان Inc.com متعلق به خودشان است، نه موارد مربوط به Inc.com.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
امکان ها مجله اینترنتی سرگرمی متافیزیک ساخت وبلاگ صداقت موتور جستجو توسعه فردی