کارکنان شما نگران اخراج هستند. در اینجا نحوه شما است می تواند شروع به آرام کردن ترس خود کند.
کارکنان شما نگران اخراج هستند. در اینجا نحوه شما است
می تواند شروع به آرام کردن ترس خود کند.
فید LinkedIn خود را باز کنید. قبل از اینکه با شخصی مواجه شوید که درباره اخراج. اگر تا به حال در آن موقعیت بوده اید، می دانید که چگونه ترسناک خواندن چنین پستی است.
حتی اگر شرکت فعلی شما هیچ کس را ترک نکرده باشد.
>
این چیزی است که در مورد ترس وجود دارد.
این آتشی است که به خودی خود به اندازه کافی سریع گسترش می یابد، اما کلمه اخراج و ۱۰,۰۰۰ اشتراک اضافی باعث می شود که سریعتر گسترش یابد. آتشی است که عقلانیت را می بلعد. این آتشی است که مستقیماً از طریق اظهارات اطمینان بخش اقتصاددانان دولتی می سوزد.
اضطراب اقتصادی – که به عنوان “اوه، چرند، چگونه می خواهم اجاره را بپردازم؟ سندرم” نیز شناخته می شود – در هوا.
اگر مدیر عامل یا مؤسس هستید، اکنون زمان آن است که بازی ارتباطات داخلی خود را تقویت کنید.
می توانید با رهبر بهتری شروع کنید.
دسترسی خود را افزایش دهید
رهبری که خود را از مردمش جدا کند اصلا رهبر نیست . رهبر پشت یک در قفل شده (چه واقعی باشد چه استعاری) همچنین این تصور را ایجاد میکند که روی چیزی کار میکند که نمیخواهد تیمش ببیند.
مثل اعلامیه کاهش نیرو.
زمانهای سخت نیاز به دید دارند. حتی اگر نمی دانید چه بگویید، اکنون زمان آن است که دیده شوید.
مردم برای اطمینان به رهبران نگاه می کنند — اکنون زمان ارائه است
اگر نشنیده اید، ما در زمان های نامطمئنی هستیم — و در زمان های نامشخص مردم به رهبران خود نگاه می کنند تا اطمینان حاصل کنند.
قطعیت نیازی به داشتن همه (یا حتی هیچ کدام) از پاسخ ها ندارد. در عوض، یقین به معنای شناخت قدرت و شخصیت خود و افرادی است که با آنها احاطه دارید. مطمئن بودن به این معنی است که به توانایی آنها برای غلبه بر بزرگترین چالش هایشان اطمینان دارید. مطمئن بودن به این معنی نیست که بگوییم: “می دانم که می توانیم از آن عبور کنیم.” این به این معنی است که “من می دانم که ما – و شما – در دراز مدت خوب خواهیم بود، مهم نیست فردا چه اتفاقی می افتد.” /p>
(می توانید با انجام هر کاری که می توانید برای کمک به آنها در یافتن شغل جدید شروع کنید. عکسی از خود پست نکنید گریه کردن در LinkedIn. برای اطلاعات بیشتر در مورد بی فایده بودن همدلی عملکردی، بخش بعدی را ببینید.)
به عنوان یک رهبر، شما نمی توانید سطح عدم اطمینانی که کارکنان شما در مورد بازار، صنعت یا جهت کلی جامعه احساس می کنند را کنترل کنید. اما می توانید کاری کنید که آنها نسبت به شما احساس اطمینان کنند.
به خاطر داشته باشید: همدلی عملکردی مخالف رهبری واقعی است
همدلی واقعی چیز بزرگی است. با این حال، ما همدلی را فتیش کرده ایم. ما خواهان اجرای احساسی هستیم، حتی در سناریوهایی که ممکن است همدلی واقعی وجود نداشته باشد. ما از رهبران انتظار داریم که همدلی خود را نشان دهند حتی زمانی که نمی توانند بدانند مواجهه با وحشت یک آینده اقتصادی نامشخص چه احساسی دارد.
مشکل اینجاست: بیش از ۶۰ درصد آمریکاییها زندگی میکنند paycheck to paycheck. یک صورتحساب پزشکی غیرمنتظره میتواند خانوادهای را که تمام زندگی خود را بر اساس قوانین بازی میکردند، ورشکست کند.
اگر مدیر عامل باشید و تا به حال توانستهام حتی یک آینده مالی نظری را که در میلیونها یا بیشتر اندازهگیری میشود در نظر بگیرید، آنگاه نمیدانید چه حسی دارد که به بشکه یک قبض وام مسکن یا اجاره که سررسید میشود خیره شوید، بدون اینکه بدانید چگونه خواهید بود. آن را بپردازید.
بنابراین وانمود نکنید که دارید.
مدیرعامل و رهبران شرکتها نمیتوانند از رکود جلوگیری کنند. رکودها یا حتی کندی ها رویدادهای پیچیده ای هستند که دلایلی دارند که می توانند برای دهه ها راز باقی بمانند. کارمندان میدانند که روزگار سختی است، و مدیر عامل و رهبران ارشد آنها آشفتگیای را که بر اقتصاد تأثیر میگذارد، ایجاد نکردهاند.
آنها همچنین میدانند که تفاوت های زیادی بین کارمند معمولی شما که شغل خود را از دست می دهد و مدیر عاملی که به طور اجتناب ناپذیری در حال نوشتن داستان بازگشت خود است وجود دارد.
اگر شما در سمت میز کار هستید (یا جلسه زوم، یا حتی بدتر از آن، ایمیل انبوه)، پس وانمود نکنید که در همان قایق هستید. شما نیستید.
این همدلی واقعی نیست.
این فقط هنر نمایش شرکتی BS است.
مثل این است که در حالی که با یک قایق نجات به اقیانوس اطلس فرو رفته باشید شما بر سر مردم روی عرشه تایتانیک فریاد میزنید، “ما همه با هم هستیم!”
روزهای سخت نیاز به رهبری بهتر دارد. و ارتباط بهتر.
این دو معمولا یکسان هستند.