کارمند من بی ادب و جنگجو است
کارمند من بی ادب و جنگجو است
Alison Green، ستون نویس Inc.com به سؤالات مربوط به محل کار و مسائل مدیریت پاسخ می دهد – همه چیز از نحوه برخورد با یک رئیس ریزمدیریت نحوه صحبت کردن با فردی در تیم خود درباره بوی بدن.
من گروه کوچکی از کارکنان بلندمدت را مدیریت میکنم. یکی از کارمندانی که سال ها با من کار کرده است (“جین”) بسیار با استعداد است و من به او کمک کردم تا مهارت های حرفه ای خود را فراتر از سطح معمولی یک نفر در موقعیت خود توسعه دهد.
اکنون با نگرش جین مشکل اساسی دارم که به طرز چشمگیری بدتر شده است. او آشکارا بی احترامی می کند از من، تیم ما را مختل می کند، همیشه شکایت می کند، و تقریباً با من در مورد بسیاری از تصمیمات مبارزه می کند. من کنجکاو هستم که چگونه میتوان از این کار جلوگیری کرد، و اگر اکنون میتوانم کاری انجام دهم جز اخراج او، که احتمالاً به زودی این کار را انجام خواهم داد.
چند سال پیش، جین شروع به بیادبیتر و کمتر حرفهایتر شدن در تعامل با من کرد، و آشکارا ناامیدی خود را هم وقتی که در خصوصی ملاقات میکردیم، هم در ایمیلهایش به من و هم در جلسات عمومیمان ابراز میکرد. فکر می کردم شاید او یک بحران شخصی موقت یا چیزی شبیه به آن را تجربه می کند — خیلی غیرمنتظره بود. بنابراین سعی کردم بیشتر با همدردی پاسخ دهم و از طریق آن کار کنم. من اغلب با او ملاقات می کردم تا در مورد شکایاتش بررسی کنم و از شنیدن نگرانی های او حمایت می کردم، و غیره. اما من یک پفک کرم هم نبودم — جلسات سختی با او داشتم و به وضوح بیان کردم که برخی رفتارها (مانند امتناع از انجام پروژه هایی که من درخواست کردم) به سادگی خوب نبودند. مهم نیست که من چه کردم، این رفتار ادامه یافت و با گذشت زمان بدتر شد.
گیج کننده ترین چیز برای من این بود که او تلخترین شکایات و درگیریها با من در مورد تصمیمهایی بود که بدیهی است که من حرف آخر را میزنم. زمانی که من از توصیهها یا اولویتهای دقیق او در مورد چیزها استفاده نمیکنم، از دست من عصبانی میشود، حتی اگر میداند که تجربه زیادی در این زمینهها ندارد. سعی می کنم نسبت به احساسات او حساس باشم و بگویم که از نظرات او قدردانی می کنم و سپس دلایل تصمیماتم را با دقت توضیح می دهم. اما این کار نمی کند — او فقط عصبانی می ماند و همچنان فکر می کند که من اشتباه می کنم.
این خیلی مضحک به نظر می رسد. شرایطی که من مجبورم به بحث با یک کارمند کوچک درباره این چیزها ادامه دهم. پیشنهادی دارید؟
Fire Jane. مثل این هفته.
شما خیلی مدارا کردید، و وقت آن رسیده که به این موضوع پایان دهید. برای کسی که برای شما کار میکند مشکلی نیست که آشکارا بیاحترامی، مزاحم، بیادب و مبارزه.
خیلی خوب است که سعی کرده اید حمایت و همدردی کنید هر چیزی که ممکن است با او اتفاق بیفتد، و اینکه شما سعی کرده اید صدای او را بشنوید و به شکایاتش پاسخ دهید. اما فقط تا یک نقطه — زمانی که رفتار کسی آشکارا بی ادبانه و مزاحم بود، وقت آن است که آن شخص را بنشینید و بگویید: “اینطوری کارها در اینجا ادامه خواهد داشت، و من باید تصمیم بگیرید که آیا می توانید کار کنید یا خیر. در اینجا و با دانستن این موضوع یا نه، به طور معقولی راضی باشید. این گزینه ای نیست که بمانید و به مبارزه طلبی و اخلالگری ادامه دهید.”
این به نظر می رسد مدت زیادی است که از آن نقطه گذشته اید.
اما شما تا به حال جلساتی داشته اید که در آن شرکت داشته اید. به او گفت که این رفتارها خوب نیست، که خوب است. او به هر حال آنها را ادامه داده است، به این معنی که اکنون این قسمتی است که شما می گویید، “ما در گذشته بحث کرده ایم که نمی توانم شما را مجبور کنم اینجا کار کنید و XYZ را ادامه دهید. این رفتارها ادامه یافته و حتی بدتر شده است، و بنابراین. من باید شما را رها کنم.”
من گمان میکنم که اجازه دادهاید تا زمانی که دارید ادامه دهید، زیرا سعی در درک آن داشته است، و اگر کاری وجود داشته باشد که می توانید انجام دهید، باعث می شود او رفتار متفاوتی داشته باشد. اما در یک نقطه خاص، و شما مدتها از آن نقطه گذشتهاید، مهم نیست چرا کسی مزاحم و نامناسب است. فقط این مهم است که آنها هستند و شما نمی توانید آن را داشته باشید. شما این را به او گفتهاید، او شما را نادیده گرفته است، و اکنون زمان آن است که آن را دنبال کنید.
شما درباره پیشگیری مجدد از این. نکته کلیدی این است که از همان ابتدا رفتار نامناسب را فراخوانی کنید، مشخص کنید که فرد باید چه کاری متفاوت انجام دهد، روشن باشد که مسائل جدی هستند و سپس اگر ادامه پیدا کرد، پیامدهای طبیعی را خیلی سریع تحمیل کنید. یکی از مشکلاتی که باعث میشود بارها و بارها سستی افراد را کوتاه کنید این است که اگرچه احساس میکنید مهربان و سازگار هستید، به آنها آموزش میدهید که باور کنند وقتی به آنها میگویید چیزی باید تغییر کند، لازم نیست شما را جدی بگیرند. حتی ممکن است زمانی که در نهایت آنها را اخراج میکنید، نادیده گرفته میشوند — نه اینکه اگر ماهها/سالها به آنها هشدار داده شده که رفتارشان غیرقابل قبول است، باید ببینند. اما اعمال شما با سخنان شما در تناقض بوده است (زیرا شما می گویید “این مشکلی ندارد” در حالی که اجازه می دهید بارها و بارها اتفاق بیفتد).
بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که وقتی به شخصی نیاز دارید که متفاوت عمل کند، واقعاً پیشرو و شفاف باشید، و سپس آن را معنی کنید.
میخواهید سؤالی از خودتان ارسال کنید؟ آن را به alison@askamanager.org ارسال کنید.