یک کلمه برای آنچه رئیسهای وحشتناک انجام میدهند وجود دارد: به آن میگویند تحمیل کردن
یک کلمه برای آنچه رئیسهای وحشتناک انجام میدهند وجود دارد: به آن میگویند
تحمیل کردن
در کتاب امپراتوری درد، پاتریک رادن کیف، «سبک» رهبری برخی از اعضای خانواده ساکلر، صاحبان Purdue Pharma را توصیف میکند. (به oxycontin فکر کنید.)
به عنوان مثال، مدیرعامل ریچارد ساکلر دوست داشت سگش آنچ را به دفتر بیاورد. در قسمت مورد علاقه من از کتاب:
UNCH تمایل داشت که در راهروها، و ریچارد تمایل داشت آن را بر ندارد. بنابراین بازدیدکنندگان طبقه نهم یاد گرفتند که گاه به گاه روی فرش بنفش سلطنتی که سگ باقی میگذارد ببافند.
وقتی کت ساکلر، عضو هیئت مدیره، در عمارتش در وست پورت، کانکتیکات، مشکل رایانه داشت، تمایل داشت با دفتر مرکزی پوردو تماس بگیرد و از آنها بخواهد یک شرکت فنی بفرستند. او همچنین به نظر می رسید از تماشاگران اسیر لذت می برد. یکی از مدیران سابق پوردو گفت: “کاری که کت دوست داشت انجام دهد این بود که شما را در اواخر روز به دفتر خود فرا می خواند و ساعت ها برای شما سخنرانی می کرد.”
به عقیده مدیران اجرایی، موفقیت یک دارو باعث ایجاد هاله ای از خودباوری از مهارت تجاری فوق بشری شده است. و صرفنظر از عناوین شغلیشان، اکثر ساکلرها پیشرو نبودند، حداقل نه به روشی که ما معمولاً «سرب» تعریف میکنیم.
در عوض، آنها از قدرت موقعیتهای خود برای گفتن و انجام هر آنچه که انتخاب کردند استفاده کردند.
نتیجه؟ همانطور که مدیر اجرایی سابق میگوید، “آنها فقط خودشان را به ما تحریم میکنند.”
که طبیعتاً تحت تأثیر قرار گرفت. عملکرد کارکنان
براساس یک متاآنالیز در سال ۲۰۱۳ از ۵۷ مطالعه مختلف منتشر شده در The Leadership Quarterly، تأثیر منفی ایجاد شده توسط یک رئیس بد، بیشتر از تأثیر مثبت ایجاد شده توسط یک رئیس خوب است. «رهبری مخرب» رضایت شغلی، عملکرد، تعهد و تعهد، رفاه، و قصد جابجایی کارکنان را به طور قابل توجهی کاهش می دهد. (سلام، استعفای عالی.)
به عنوان محققان می نویسند:
به عنوان انتظار می رود، بیشترین همبستگی بین رهبری مخرب و نگرش نسبت به رهبر ایجاد می شود.
با کمال تعجب، بالاترین همبستگی بعدی بین رهبری مخرب و رفتار کاری غیرمولد یافت شد.
خودتان را به کارمندانتان تحمیل کنید و آنها فقط شما را دوست نخواهند داشت. اگر آنها دارای پستهای رهبری باشند، چه رسمی و چه غیررسمی، آنها نیز دوست دارند مانند شما عمل کنند — و نه به نحو مطلوب.
خوشبختانه، تشخیص اینکه چه زمانی به ناحیه آسیب وارد می شوید آسان است:
- شما کاری را می گویید یا انجام می دهید به این دلیل که می توانید، نه به این دلیل که باید، و دارید انجام می دهید. ترک مدفوع سگ در راهرو نمونه بارز آن است. موضوعی که کمتر بدیهی است (و بسیار رایج تر) هدر دادن ۱۰ دقیقه اول جلسه با صحبت کردن درباره تعطیلات اخیرتان است.
- شما به سادگی چیزی را میگویید یا انجام میدهید، زیرا آن شرکت شماست و در حال تحمیل آن هستید. مزیت کارآفرین بودن این است که شما رئیس خودتان هستید. یک نقطه ضعف این است که شما رئیس خودتان هستید. همانطور که وارن بافت می گوید، دلیل اصلی که مدیران عامل سمی موفق به حفظ شغل خود می شوند، چون به کسی گزارش نمی دهند. بنابراین، در حالی که این شرکت شماست، قوانین باید بیشتر از سایرین در مورد شما اعمال شود.
- شما عملکرد را بالاتر از افراد قرار می دهید. بر اساس آدام گرانت ( اگر توجه نکرده اید، عنوان این پست ادای احترامی به آدام است مقاله ویروسی در مورد کسالت)، “کارکنان منابعی برای مدیریت نیستند. آنها انسان هایی هستند که باید ارزش قائل شوند. مدیران بد فقط به نتایج شما اهمیت می دهند. مدیران خوب به رفاه شما اهمیت می دهند. مدیران بزرگ بیشتر به رفاه شما اهمیت می دهند تا نتایج شما. ما بهترین کار خود را زمانی انجام می دهیم که رهبران افراد را بالاتر از عملکرد قرار دهند.” بنابراین، تا زمانی که شرکت شماست، کارمندان شما همچنان با شما کار میکنند، نه برای شما.
آخرین فکر: تحقیقات نشان میدهد کارگران از راه دور تمایل دارند برای بهره وری بیشتر، صرف زمان بیشتر در روز برای کار اصلی و زمان بسیار کمتری برای ارتباطات.
همانطور. برای کارهای غیر از راه دور صادق است: افراد را به حال خود رها کنید، و آنها زمان بیشتری را برای انجام کارها صرف می کنند.
در نهایت، این بهترین راه برای تعیین اینکه آیا شما در حال خدمت یا تحمیل هستید. اگر کاری که انجام میدهید یا میگویید به مردم کمک میکند تا وظایف خود را بهتر انجام دهند، به آنها کمک میکند تا احساس ارزشمندی و احترام بیشتری داشته باشند، به آنها کمک میکند مهارتها و تواناییهایی را توسعه دهند که از اهداف شما و آنها حمایت میکند، در این صورت به افرادی که رهبری میکنید خدمات میدهید.
شرکت شما برای راه اندازی کسب و کار خود