کارمند من اصرار دارد که در 5 روی نقطه ترک کند اما پشت سر است سر کار
کارمند من اصرار دارد که در ۵ روی نقطه ترک کند اما پشت سر است
سر کار
Alison Green، ستوننویس Inc.com به سؤالات مربوط به محل کار و مسائل مدیریت پاسخ میدهد – همه چیز از نحوه برخورد با رئیس ریزمدیریت نحوه صحبت کردن با فردی در تیم خود درباره بوی بدن.
در اینجا خلاصه ای از پاسخ به سه سوال خوانندگان آمده است.
۱٫ کارمند من اصرار دارد که هر روز ساعت ۵ نقطه را ترک کند — و ضرب الاجل را از دست می دهد
من مدیریت بزرگی دارم تیم بسیاری از اعضای تیم سخت کوش، متعهد و آماده هستند تا در مواقعی که هر از گاهی برای انجام وظایف رقابتی لازم است، ساعات بیشتری را وقت بگذارند.
با این حال، من یک کارمند دارم، لیزا، که ساعت ۵ بعدازظهر حرکت می کند. در نقطه صرف نظر از اینکه آیا این شغل رقابتی است یا خیر. کل تیم حقوق میگیرند، بنابراین به ساعت کاری مربوط نمیشود، بلکه به کار مربوط میشود.
من دائماً میشنوم «من خیلی خوبم». مشغول است،” با این حال او هرگز برای رسیدن به کار یا تکمیل کار دیر نمی ماند. من دائماً ضرب الاجلها را به عقب میاندازم زیرا کار انجام نمیشود. ساعت ۵ بعد از ظهر به بالا نگاه می کنم. و او رفته است گاهی اوقات آرزو میکنم فقط به او بگویم که چند ساعت دیگر وقت بگذارد تا کار را انجام دهد.
شما این را به او گفت! در بسیاری از مشاغل معاف و حقوق بگیر، انتظار می رود که افراد گهگاه نیاز داشته باشند برای انجام کارها کمی بیشتر کار کنند. اگر این به طور منظم اتفاق میافتد، باید انتظارات و حجم کاری افراد را دوباره بررسی کنید. (این مهم است!) اما اگر فقط گاه به گاه باشد، انتظارش غیر منطقی نیست. فقط به خاطر داشته باشید که باید در جهت دیگر نیز انعطاف پذیر باشید. اگر انتظار دارید مردم گهگاه تا دیر وقت کار کنند، نمیتوانید ساعات کاری خود را نیکل کنید و زمانی که حجم کاری کمتر به آنها اجازه میدهد زود از کار بیفتند.
اگر لیزا در کار خود عقب مانده است، باید بگویید: “شما مهلت های زیادی را از دست داده اید و نمی توانید ادامه دهید. این ممکن است به این معنی باشد که گاهی اوقات نیاز دارید کمی بیشتر کار کنید تا مطمئن شوید که کارتان به پایان می رسد تمام شد. این کاری نیست که بتوانید انتظار داشته باشید همیشه دقیقاً در ساعت ۵:۰۰ آنجا را ترک کنید. انتظار این است که اگر کاری فشار دارد، بمانید تا کار را انجام دهید.”
اگر او به گونهای واکنش نشان میدهد که گویی میگویید دیگر هیچوقت یک شب رایگان نخواهد داشت، پس بگویید: “انتظار ندارم هر شب تا دیر وقت کار کنید، اما در حال حاضر دقیقاً ۹ تا ۵ بار در روز کار میکنید و ضرب الاجلهایتان را از دست میدهید. از شما میخواهم زمانی را که برای انجام کار لازم است صرف کنید. ه. اگر این کار را انجام دهید و معلوم شد که زمان مورد نیاز بیش از حد است، بار کاری شما را در آن مرحله دوباره بررسی میکنیم — اما اکنون در اینجا نیستیم.”
و لازم نیست ضربالاجلها را همانطور که قبلاً انجام میدادید عقب بیندازید. اگر آنها مهم هستند، میتوانید محکم بمانید و بگویید: «این باید تا فردا انجام شود. “و به نظر می رسد که اگر ضرب الاجل همچنان از دست رفته است، باید آن را به عنوان یک مشکل عملکرد حل کنید.
۲٫ من کل تیم همسران خود را به سفرهای کاری می آورند
کارمندان تیمی که من مدیریت می کنم در هر کنفرانس منطقه ای و یک کنفرانس ملی شرکت می کنند. سال برای توسعه حرفه ای و آموزش. همه هزینه ها پرداخت می شود. آیا عادی است که همسران معمولاً آنها را در این سفرها همراهی می کنند؟
این شروع شد سالها پیش زمانی که یکی از کارمندان اجازه تمدید سفر خود را گرفت o همسرشان میتواند برای گردشگری به آنها بپیوندد (هزینههای همسر را پرداخت کرده و برای روزهای زمانی مرخصی میگیرند). PTO گرفته شد. بسیاری از دیگر اعضای تیم فکر کردند که این کار سرگرم کننده به نظر می رسد و آنها نیز شروع به انجام آن کردند. در برخی موارد از همسرانی که قبل یا بعد از کنفرانس میآیند به همسرانی که در طول کنفرانس میآیند تغییر کرد. این خیلی اتفاق میافتد و معمول این است که به جای سفر به تنهایی یا با تیم، یک همسر بیاورید.
من دو نگرانی دارم: (۱) ممکن است کارمندان فرصتها و شبکهسازیهایی را که در عصرها و دیگر زمانهای تعطیلی اتفاق میافتد از دست بدهند، و (۲) گاهی اوقات شرکت هزینههای اضافی را متحمل میشود زیرا کارمندان سعی میکنند با همسرشان سفر کنند. برای مثال، گرفتن یک پرواز متفاوت و گرانتر به یک کنفرانس ملی، یا انتخاب اینکه خودشان رانندگی کنند (و سپس برای بازپرداخت مسافت پیموده شده ارسال کنند) به جای اینکه یک ماشین کرایهای را با سه یا چهار همکار به اشتراک بگذارند.
آیا این طبیعی است؟ و اگر طبیعی نیست، آیا به اندازه کافی بد است که اجازه وقوع آن را متوقف کنم؟
این اتفاق برای من بی سابقه نیست؟ همسر کسی که در یک سفر کاری به آنها ملحق شود تا بتوانند در ساعات غیرفعالی فرد با هم از شهر لذت ببرند (یا به این ترتیب همسر بتواند در طول روز از خود لذت ببرد، یا پس از آن بتواند سفر را برای تعطیلات تمدید کند). با این حال، آنچه در موقعیت شما غیرمعمول است این است که به نظر میرسد انجام این کار برای افراد زیادی در دفتر شما به فرهنگ تبدیل شده است — تا جایی که اکنون به نظر یک مزیت است.
سوال مهم این است که تأثیر واقعی آن چیست. آیا مردم کمتر درگیر کنفرانس ها هستند؟ آیا شبکهسازی قابل توجهی در عصرها اتفاق میافتد که اکنون اتفاق نمیافتد زیرا مردم با همسران خود میروند؟ آیا فرستادن همه افراد به این کنفرانس ها برای داشتن زمان پیوند تیمی خارج از جلسات، بخشی از هدف است؟ اگر به این سؤالات پاسخ مثبت می دهید، بی دلیل نیست که بخواهید این سفرها در آینده بدون همسر باشد… در حالی که همچنان به افراد اجازه می دهید سفر را با هزینه شخصی خود تمدید کنند و در صورت تمایل، بعد از آن همسرانی به آنها بپیوندند. اگر رویداد یک هفتهای است، حتی میتوانید بگویید که همسران میتوانند در روز ۳ رویداد بپیوندند، یا چیز دیگری که ابتدا مقداری زمان فقط برای تیم حفظ میکند. یا میتوانید چند شام فقط برای کارمندان ترتیب دهید و مطمئن شوید که مردم میدانند که انتظار میرود برای آنها حاضر باشند. از سوی دیگر، اگر شبکهسازی و پیوند تیمی بخش بزرگی از اهداف شما با این سفر نیست و اگر بیشتر افراد احتمالاً پس از جلسات روزانه تنها به اتاقهای خود بازگردند، ممکن است منطقی باشد که این کار را به حال خود رها کنید.
اما اگر چیز دیگری نیست، باید به بخش مربوط به هزینهها بپردازید. کارمندان نباید برای شرکت هزینه بیشتری داشته باشند، زیرا آنها همسری را همراه خود می آورند. برای شما منطقی است که قانونی وضع کنید مبنی بر اینکه هزینههای اضافی برای افرادی که سعی در کنار هم قرار دادن همسر دارند را پوشش نمیدهید.
۳٫ با نامزدی که رد کردیم
من در حرفهای کار میکنم که احتمالاً کسانی از ما در آن کار میکنند. یکدیگر در بسیاری از گردهمایی های محلی و ملی. سؤال من درباره نحوه برخورد با افرادی است که رد شده انداز جستجوهای استخدامی که با آنها درگیر بودم. من واقعاً اخیراً وقتی از کسی پرسیدم که آیا ملاقات کردهایم، پایم را گذاشتم، و وقتی او شنید که در چه شرکتی هستم، گفت: “اوه، من برای یک کار در آنجا مصاحبه کردم.” سپس گفتم: “اوه! من شما را از آنجا می شناسم! من در آن کمیته جستجو بودم!” و احساس وحشتناکی کرد سعی کردم با «ما کاندیداهای خوب زیادی در آن جستجو داشتیم» بهبود پیدا کنم، و او گفت که به هر حال برای او مناسب نیست. اما آیا توصیه ای در مورد نحوه رسیدگی به این برخوردها دارید؟ من در هر دو طرف بودهام و به نظر میرسد که هیچوقت خوب پیش نمیرود.
خوب است که در مورد آن موضوع واقعی باشیم – – و قطعاً معذرت خواه نیست، زیرا اگر عذرخواهی به نظر می رسد، احتمالاً باعث می شود طرف مقابل فکر کند که نسبت به موقعیت احساس ترحم یا ناهنجاری کلی دارید. واقعاً، بهترین کار این است که مصاحبه در ذهنتان را فقط به یک جلسه کاری استاندارد تبدیل کنید و فقط چیزهایی را بگویید که اگر از یک جلسه غیرمصاحبه با کسی برخورد کردید، میگویید. بنابراین این به معنای چیزهایی مانند “خوشحالم که دوباره شما را می بینم” و “حالت چطور است؟” اما نه “شما کاندیدای خوبی بودید” یا “این یک جستجوی رقابتی بود” یا هر گفتگوی خاص دیگری برای مصاحبه. به عبارت دیگر، احساس نکنید که باید توضیح دهید یا تسکین دهید! فقط با آنها مانند هر مخاطب دیگری رفتار کنید. اکثر مردم از آن استقبال خواهند کرد.
میخواهید سؤالی از خودتان ارسال کنید؟ آن را به alison@askamanager.org ارسال کنید.