آیا می خواهید بچه های باهوش عاطفی تربیت کنید؟ روانشناسی جدید کتاب می گوید این 9 عادت را امتحان کنید
آیا می خواهید بچه های باهوش عاطفی تربیت کنید؟ روانشناسی جدید
کتاب می گوید این ۹ عادت را امتحان کنید
اگر رهبران کسبوکار میخواهند در کنار کسبوکار درباره دو موضوع صحبت کنند، به نظر میرسد دو موضوع در بالای فهرست زندگی میکنند:
به همین دلیل است که فرصت گفتگو با راشل کاتز و هلن شو هادانی، نویسندگان کتاب جدید، کودک باهوش عاطفی: راهبردهای مؤثر برای فرزندپروری کودکان خودآگاه، مشارکتی و متعادل.
تحقیقات نشان میدهد کودکانی که هوش هیجانی بالایی دارند در زندگی موفقتر میشوند. class=”standardText” readability=”34″>
بنابراین، از کاتز و اگر میتوانیم عادات اصلی آنها را برای والدینی که میخواهند بچههای موفقی از نظر عاطفی تربیت کنند، شکست دهیم. در اینجا چیزی است که آنها به این نتیجه رسیدند.
۱٫ مراقب قطعها باشید.
این اولین توصیه ممکن است بدیهی به نظر برسد، اما در عمل سختتر است.
به طور خلاصه، کودکان در طول زمان درک خود را از احساسات، افکار، باورها، مقاصد و خواستهها توسعه میدهند. سپس یک سطح کامل اضافی برای درونی کردن این ایده وجود دارد که دیگر افراد حالات ذهنی خود را دارند.
به خاطر سپردن این توصیه برای هر تعاملی است، اما به ویژه در روابط بزرگسال و کودک بسیار مهم است.
“شما فکر می کنید، “فرزند من نمی فهمد! من این را مدام می گویم، اما آنها همان کار را می کنند!” “کاتز گفت. “من خیلی ناامید می شوم، اما چیزی که باید به خاطر بسپارید این است که ممکن است فقط رشدی باشد.”
۲٫ به نحوه برقراری ارتباط از طریق بازی فکر کنید.
کودکان کوچکتر به ویژه از طریق بازی یاد می گیرند. بنابراین، آنها را در جایی که هستند ملاقات کنید: زندگی را بازیسازی کنید، تا جایی که میتوانید چیزها را سرگرمکننده کنید و با آنها بازی کنید.
“ما میگوییم. هادانی گفت: برای توسعه مهارتهای عملکرد اجرایی از طریق بازیهای واقعاً کلاسیک و سرگرمکننده مانند Simon Says و Red Light/Green Light، که مهارتهای عملکرد اجرایی کنترل خود را توسعه میدهد. و بازداری. به نظر عقل سلیم است، اما بازی راهی است که کودکان یاد می گیرند.” “کاتز افزود. “آنها یک استراحت هستند، آنها بدیع هستند. بچه ها زمانی که چیزها بدیع هستند پاسخ می دهند.”
۳٫ تفکر خود را با صدای بلند مدل کنید.
یکی از موارد مورد علاقه من در مورد هوش هیجانی این است که چقدر به دقت زبان متکی است، به طوری که شما چیزهایی را که می خواهید ارتباط برقرار کنید، با دیگران در میان نمی گذارید.
برای بچه ها، این می تواند به معنای واقعی کلمه توضیح دادن باشد. کاری را که با صدای بلند انجام می دهید — الگوسازی تفکر خود — هم به این ترتیب که در کوتاه مدت بهتر متوجه می شوند و هم ابزارهای زبانی مورد نیازشان را در درازمدت در اختیار خواهند داشت.
کاتز گفت: “این چگونه است که شما کودکان را وادار می کنید تا در مورد تفکر خود فکر کنند.” “شما می توانید با صدای بلند فکر کنید. با صدای بلند فکر کردن به چه شکلی است.”
۴٫ بذر دلسوزی به خود را بکارید.
زمانی که شروع به مدلسازی افکار خود با صدای بلند کردید. همانطور که بچه ها کمی بزرگتر می شوند، کاتز و هادانی توصیه می کنند که احساسات خود را با صدای بلند نیز الگوبرداری کنید. همانطور که کاتز بیان کرد:
“این جایی است که شما با صدای بلند صحبت می کنید و شما بگو — یا می توانی به بچه هایت بگویی — می دانی، گاهی اوقات به خودم می گویم “حالم خوب نیست.” و سپس، میتوانید بپرسید، “آیا شما هم متوجه میشوید؟ آیا صدای درونی شما هرگز به شما پیامی میگوید که خوب نیستید؟”
وقتی بچه ها این را یاد می گیرند، بسیار هیجان زده می شوند. آنها فقط در حال غر زدن هستند تا به شما بگویند صدای درونی آنها چه می گوید.”
نکته اینجاست. هم این است که به آنها اجازه دهیم تشخیص دهند که همه افراد دارای این صداهای درونی هستند که موقعیت هایشان را نقد می کنند، و همچنین همانطور که هر دو نویسنده همکار توضیح داده اند، “بذرهای دلسوزی به خود را بکارند” تا آنها بزرگ شوند و متوجه شوند که پرداختن به این تضادها اشکالی ندارد.
۵٫ به عدم ارتباط بین زبان بدن و گفتار پی ببرید.
زبان رشد در کودکان حتی قبل از شروع صحبت شروع می شود، زیرا آنها با تماشای زبان بدن و گوش دادن به لحن صدا با هم ارتباط برقرار می کنند. اما وقتی کمی بزرگتر می شوند، قطع ارتباطی که ما گاهی اوقات بین ارتباطات کلامی و غیرکلامی نشان می دهیم می تواند به خصوص گیج کننده باشد.
“این بخش بزرگی از یادگیری عاطفی اجتماعی است”، “یادگیری خواندن آن شخص. بیشتر از کلماتی است که آنها می گویند. بنابراین، ما در مورد آنچه در کتاب «پراگماتیک» نامیده می شود، که قوانین نانوشته زبان هستند، زیاد صحبت می کنیم. کودکان حتی در سنین پیش دبستانی شروع به درک آنها می کنند.”
۶٫ در مورد احساسات با صدای بلند صحبت کنید.
کتز و هادانی مانند مدلسازی افکار خود با صدای بلند، توصیه میکنند که به طور واضح و واقعی در مورد احساسات صحبت کنید، به این دلیل ساده که کودکان مهارتهای زبانی خود را برای تشخیص احساسات از تعامل با بزرگسالان.
به عبارت دیگر، ما میتوانیم آنچه را که میتوانیم اندازهگیری کنیم، تغییر دهیم، اما فقط میتوانیم آن چیزی را که بتوانیم بیان کنیم، اندازهگیری کنیم. بنابراین صحبت کردن با صدای بلند در مورد به کودکان ابزارهایی میدهد تا احساسات خود را درک کنند.
“تحقیقاتی وجود دارد که در مورد کودکان پیشدبستانی، والدینی که کتاب میخوانند، نشان میدهد. هدانی گفت: کتابهایی که بیشتر در مورد احساسات شخصیتها صحبت میکنند، این کودکان تمایل به ایجاد رفتارهای اجتماعی بیشتر دارند. . و تحقیقات نشان میدهد که راه انجام این کار صحبت کردن درباره احساسات است.”
۷٫ به جای گفتن بپرسید.
هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان، اغلب مؤثرتر است که افراد را متعهد به یک اقدام عملی کنیم و از نتایج آن درس بگیریم، اگر احساس کنند که برای شرکت در آن دعوت شدهاند. برنامهریزی کنید.
بنابراین، هادانی و کاتز توصیه میکنند که در صورت امکان، به جای اینکه از بچهها ایدههایی درباره نحوه انجام کارها بپرسید. به سادگی به آنها بگویید، و پس از آن، نحوه عملکرد آنها را مرور کنید.
“یک طرح انتقال ممکن است به نظر برسد، “هی، ما” کاتز گفت: “در حال ترک خانه و رفتن به مدرسه هستم.” “آیا شما برای این آماده هستید؟ چگونه به نظر می رسد؟ اول چه کاری می خواهید انجام دهید؟” اگر به کودک اجازه دهید طرحش را بیان کند، میتواند آن را درونی کند. اما اگر به سادگی به آنها بگویم، آن فرآیند را طی نمیکنند، زیرا از آنها نشأت نمیگیرد.”
می دانید چیست؟ من فکر میکنم ما از کلمه «شاد» به معنای خیلی چیزهای مختلف استفاده میکنیم: رضایت، شادی، هیجان، و سایر احساسات.
این در مورد کودکان یک گام فراتر می رود، زیرا علاوه بر متمایز کردن احساسات، آنها باید یاد بگیرند که احساسات ثابت نیستند. افرادی که به نظر می رسد معمولاً شاد هستند ممکن است گاهی اوقات غمگین باشند، برای مثال، ممکن است چندین احساس مختلف را در آنها احساس کنند. در همان زمان.
ما در مورد خوشبختی صحبت می کنیم، انگار که باید حالتی ثابت باشد. اما در در واقع، خلق و خوی شما دائما در حال تغییر است. پس فقط بپرسید: حال و هوای شما در این لحظه چیست؟ و بعد بچهها میگویند، یک دقیقه صبر کنید. من احساس ناراحتی میکنم. یا، احساس خوشحالی میکردم.”
۹٫ سعی کنید قضاوت نکنید.
این آخرین عادت است، و آنقدر رسیده است که ممکن است مورد علاقه من باشد.
اگر در تلاش هستید. همانطور که کاتز و هادانی میگویند، برای «ساخت معماری هوش هیجانی»، به یاد داشته باشید که هیچکس به این عالی نمیرسد: نه کودکان و نه والدین.
“از شرم، سرزنش و انتقاد دوری کنید. سخت است، اما منظورم این است که اینجا دنیای کاملی نیست. کاتز گفت: “هیچ کاملی وجود ندارد.” اما زمانی که به موقع باشد، و وقتی سرعتمان را کم کنیم و به کارهایی که فرزندمان انجام می دهد توجه کنیم، این فرصت های خوبی هستند.”
کودکان و هوش هیجانی
همیشه چیزهای بیشتری برای صحبت در مورد هر دوی این موضوعات وجود دارد، احتمالاً به همین دلیل است که دو کتاب الکترونیکی رایگان من، چگونه بچه های موفق تربیت کنیم (نسخه هفتم)، و ۹ عادت هوشمند افراد با هوش هیجانی بسیار بالا دانلودهای زیادی داشته است.
چت ربات ها برای پر کردن جای خالی مراقبت های باروری