قانون 2+2 این کارگردان هالیوود شما را می سازد فورا متقاعد کننده تر و جذاب تر

قانون ۲+۲ این کارگردان هالیوود شما را می سازد
فورا متقاعد کننده تر و جذاب تر
داستانسرای عالی بودن فقط راهی برای محبوبترین فرد در مهمانیهای کوکتل نیست. انسان ها حیوانات قصه گو هستند و علم بارها و بارها نشان داده است که نه تنها داستان ها به معنای واقعی کلمه مغز ما را روشن می کنند وقتی به دستگاه fMRI متصل می شوند، همچنین به ما کمک می کنند اطلاعات بیشتری را حفظ کرده و آن ها را پردازش کنیم تا تصمیم گیری کنیم.
یک مطالعه نشان داد دانش آموزان اطلاعات ۵۰ درصد بیشتری را در زمانی که در یک داستان گنجانده شده بود به خاطر میآورد تا زمانی که به آنها حقایق و ارقام مستقیم داده میشد. یکی دیگر نشان داد که وقتی مطالعات موردی شامل داستانهای انسانی بود، دانشآموزان دانشکده بازرگانی بسیار قاطعتر بودند. الف> در مقایسه با زمانی که فقط آمار مربوطه به آنها داده شد.
داستانها ما را مجذوب خود میکنند، اما همچنین یکی از مؤثرترین راهها برای انتقال ایدهها به ذهن مخاطبان هستند. . به همین دلیل است که کارآفرینان و دیگر افراد تجاری برای یادگیری هنر داستان سرایی زحمت کشیدند.
اگر شما خود را یک قصه گوی طبیعی نمی بینید، این ممکن است سخت به نظر برسد. اما طبق برخی از متخصصان داستان نویسی هالیوود حداقل یک قانون ساده وجود دارد که می تواند هر کسی را فوراً به داستان نویس مؤثرتری تبدیل کند.
داستان سرایی خود را با قانون ۲+۲ بهبود بخشید
«مخاطب در واقع می خواهند برای غذای خود کار کنند،» اندرو استانتون، نویسنده فیلم های داستان اسباب بازی. و Wall-E را کارگردانی کرد، توضیح داده شده در سخنرانی ۲۰۱۲٫ “ما حلال مشکلات به دنیا آمده ایم. ما مجبوریم استنباط کنیم و کسر کنیم. زیرا این کاری است که در زندگی واقعی انجام می دهیم. این نبود اطلاعات به خوبی سازماندهی شده است که ما را به سمت خود می کشاند.”
انسانها میل طبیعی دارند تا تکه هایی از اطلاعات و مشاهدات را در کنار هم قرار دهند تا روایتی را شکل دهند. ما این کار را زمانی انجام میدهیم که متوجه حالت خمیده و غیبتهای مکرر یک همکار میشویم و به این نتیجه میرسیم که او باید در زندگی شخصیاش چیزی را تجربه کند. ما این کار را زمانی انجام میدهیم که تمام شب را با یک شبهنظامی بیدار میمانیم و سعی میکند سرنخها را قبل از اینکه نویسنده قاتل را فاش کند، جمع کند. و، در حالت ایدهآل، ما حتی این کار را در فروش قانعکننده یا حکایت شخصی انجام میدهیم.
مردم دوست دارند پیشبینی کنند. نتیجه گیری یک داستان و سعی کنید حدس بزنید که کارها به کجا می روند. تعلیق برابر است با تعامل. احساس اینکه خودتان به نتیجه ای رسیده اید، این نتیجه را متقاعد کننده تر می کند.
این حقیقتی است که استنتون ادعا می کند از همکاری Finding Nemo خود آموخته است. – نویسنده باب پترسون او به خاطر میآورد: «ما این را نظریه وحدتبخش دو بهعلاوه دو مینامیم. مخاطب را مجبور کنید چیزها را کنار هم بگذارد. “عناصری که در ترتیبی که آنها را قرار دادهاید ارائه میدهید، برای موفقیت در جذب مخاطب بسیار مهم است.” dash of suspense
با توجه به محبوبیت فیلم های پیکسار، این اصل به وضوح در ساخت فیلم های انیمیشن کار می کند، اما قانون ۲+۲ به دنیای دلقک ماهی های گمشده و موش های آشپزی محدود نمی شود. در ارتباطات تجاری، ممکن است در نهایت مجبور شوید که اخلاقیات داستان را واضحتر از یک کارتون برای بچهها بیان کنید، اما این بدان معنا نیست که نمیتوانید کمی تعلیق را در طول مسیر به مخاطبان خود ارائه دهید.
داستانی از مشکلات مشتری می تواند مخاطبان شما را در مورد اینکه چه نوع محصولی به آنها کمک می کند فکر کند. ، محصولی که در پایان معرفی می کنید، محصولی است که به طور اتفاقی می فروشید. حکایتهایی در مورد اینکه چگونه یک بخش از ناموجود به جهانی تبدیل شد، ممکن است ذهن سرمایهگذاران را در مورد احتمالات قبل از اینکه فرصت عظیم کنونی را آشکار کنید، متحیر کند. بیان اینکه چگونه والدین شما زمانی کسب و کار خانوادگی را تقریباً از دست داده اند، می تواند انعطاف پذیری شرکت را به طور مؤثرتری نسبت به تجزیه تامین کنندگان جایگزین به تنهایی منتقل کند.
آیا این نمونه ها به اندازه سگ های سخنگو و احساسات متحرک سرگرم کننده هستند؟ نه، اما آنها بسیار جذاب تر، به یاد ماندنی تر و متقاعد کننده نسبت به یک عرشه سرسره خشک که حقایق و ارقام را نشان می دهد. اگر میخواهید واقعاً کسی را در مورد چیزی متقاعد کنید، نتیجهگیری خود را به او نگویید، داستانی را برای او تعریف کنید که او را به نتیجهگیری برای خودش سوق دهد. این قانون ۲+۲ است و شما را فوراً متقاعدتر میکند.