عمومی

افسانه شکست استارتاپ

افسانه شکست استارتاپ

اکثر استارت‌آپ‌ها با یک انفجار شکست نمی‌خورند، آنها با خوش‌بینی بی‌صدا و بی‌صدا از یک تصمیم ناامیدانه شکست می‌خورند. .

از نظر گذشته، همیشه می‌توانید راه خود را به زمانی برگردید که همه چیز شروع به خراب شدن کرد. اما همانطور که این اتفاق می افتد، احساس واقعی سنگینی هر تصمیم به صورت روزانه بسیار سخت تر است. فقط با تجربه می توانید این حس را پیدا کنید که چه زمانی انتخابی که می خواهید انجام دهید می تواند در نهایت شرکت را ویران کند.

اما اینجاست که اسطوره شکست آشکار می شود. در بسیاری از موارد، حتی آن بنیانگذاران با تجربه به هر حال گزینه شکست را انتخاب می کنند. زیرا آن گزینه اجباری است. و شکست اصلاً یک گزینه نیست.

اخیراً خیلی به شکست فکر کرده ام. در شرایط اقتصادی کنونی، بیشتر ورودی من از کارآفرینان شاغل، به جای تعقیب موفقیت، اجتناب از شکست است.

نباید اینطور باشد. بیشتر کارآفرینان کاری را که انجام می دهند انجام می دهند زیرا کاری را که انجام می دهند دوست دارند. و اگر واقعاً کاری را که انجام می دهید دوست دارید، شکست تا زمانی که تسلیم نشوید، شکست نیست. بنابراین برای از بین بردن اسطوره شکست، ابتدا باید عشق را درک کنید.

یادگیری درباره عشق از زبان ماندالوریایی

آخرین هفته، من این فرصت را داشتم که در یک همایش با جانکارلو اسپوزیتو در پرسش و پاسخ شرکت کنم. بچه‌های من مانند من عاشق ماندالوریان هستند، بنابراین این جلسه‌ای بود که همه می‌توانستیم درباره آن توافق داشته باشیم. از او خواسته شد که چیزهای معمولی هواداران، از جمله اینکه مدیون عمر طولانی خود به عنوان یک بازیگر موفق است، چیست. و درست زمانی که داشتم پاسخ او را تنظیم می کردم (مثل بقیه منتظر نکات فصل ۳ بودم)، او شروع به صحبت در مورد عشق کرد.

چی؟ ببینید، من می‌توانم تشخیص بدهم که یک گوینده چه زمانی می‌خواهد پاسخی قطعی بدهد. اما من این را به شما می گویم. هر زمان که کسی شروع به صحبت در مورد عشق می کند، من شروع به توجه می کنم. در حالی که ممکن است این یک راننده نباشد که شما از من شک دارید، من شخصاً معتقدم که عشق پاسخی است برای دوست داشتن ۹۰٪ مشکلات جهان (و در نتیجه ۹۰٪ مشکلات خودم).

الان، حرف او را تعبیر می کنم، زیرا جلسه را ضبط نمی کردم و داشتم زمانی که شروع کرد فقط نیمه گوش می‌کرد، اما از موفقیت‌اش که مستقیماً به عشق بازیگری مرتبط بود به صحبت در مورد محیط زیست متمرکز شد – و گفت که اگر زمین را دوست دارید، راهی برای اصلاح آن خواهید یافت. و او در مورد سیاست صحبت کرد و گفت اگر کشور خود را دوست دارید، جمهوری خواه یا دموکرات، راهی برای پر کردن شکاف پیدا خواهید کرد.

وقتی کارش تمام شد، جمعیت دیوانه شدند. بیشتر از آجیل فندوم.

مدتی در مورد پاسخ او فکر کردم (سوال بعدی در مورد Breaking Bad بود و زمانی را برای تماشا پیدا نکردم. که هنوز). و از آنجایی که قبلاً به شکست فکر می کردم، پاسخ به من رسید.

اگر کاری را انجام می دهید، عشق، هیچ شکستی وجود ندارد، فقط شکست وجود دارد.

می‌دانم که این درست است زیرا آن را گذرانده‌ام.

تصمیم شکست در آینده

I’ من اینجا نیستم تا به کارآفرینان بگویم که چقدر ریسک نیاز دارند تا بتوانند تحمل کنند. فقط باید به ارزهای دیجیتال و NFT نگاه کنید تا ببینید چگونه باور کورکورانه می تواند کسی را خراب کند.

در واقع، من احتمالاً این هستم. ریسک گریزترین کارآفرینی که می شناسم. من هرگز با خطری روبرو نشدم که نمی خواستم آن را کاهش دهم. من برنامه های پشتیبان را در برنامه های پشتیبان خود قرار خواهم داد. اما من همچنین متوجه شده ام که برنامه ریزی بیش از حد و احتیاط می تواند یک استارتاپ را به همان سرعتی که یک تصمیم عجولانه گرفته شده، نابود کند. فقط خیلی بیشتر طول می کشد و دردناک تر است.

من اولین استارت آپ خود را که به تنهایی تأسیس شده بود، Intrepid Media را به مدت ۱۲ سال اداره کردم و سپس از آن صرف نظر کردم. این اولین شبکه اجتماعی برای نویسندگان بود و یکی از اولین شبکه های اجتماعی قبل از اینکه شبکه های اجتماعی حتی یک چیز باشند. ما یک قوس شگفت‌انگیز، رشد سریع با ارتفاعات فوق‌العاده، و فلات پایداری داشتیم که هم در پایداری آرامش‌بخش بود و هم در عدم تحرکش خسته‌کننده بود.

از آنجایی که شبکه‌های اجتماعی شروع به تکثیر کردند و در مورد محتوا و تبلیغات بیشتر شدند، تصمیم گرفتم به شرط بندی خود ادامه دهم. ارزش پیروز شدن محتوای خوب در آن نبرد. من این کار را انجام دادم زیرا عاشق چیزی بودم که Intrepid Media در مورد آن بود – محتوای عالی از نویسندگان بزرگ که توسط خوانندگان سپاسگزار پشتیبانی می شد.

قبل از مدیوم تا حدی مثل مدیوم بود، و بدیهی است که من در آن نبرد شکست خوردم و فیسبوک و توییتر پیروز شدند. اما در حالی که نبرد به خودی خود سریع بود، سال ها طول کشید تا آسیب در نهایت باعث شود که Intrepid Media به یک استارتاپ با حال خوب اما بدون آینده دچار رکود شود.

در سال ۲۰۱۱، ۱۲ سال پس از شروع، سرانجام آن را رها کردم. اما نه بدون برنامه.

وقتی شکست فقط یک شکست است

یک سال قبل از آن، در سال ۲۰۱۰، من ExitEvent را به صورت انفرادی تأسیس کردم. مشتریان آن کارآفرینانی بودند که من از طریق وب سایت به منابع – سرمایه گذاران، سازمان های پشتیبانی، ارائه دهندگان خدمات و غیره – به صورت محلی و دیجیتالی متصل می شدم.

کار می کرد، اما به یک کاتالیزور برای رشد نیاز داشت. بله، کارآفرینان به منابع و ارتباطات و سرمایه‌گذاری نیاز داشتند، اما چیزی که بیشتر آنها واقعاً نیاز داشتند اطلاعات بود.

من موتوری برای آن داشتم. . موتوری که می شناختم ۱۲ سال واقعا خوب کار می کرد. من کاتالیزور خود را در کدی که برای Intrepid Media ساخته بودم، یافتم، کدی که محتوای ارزشمند را مدیریت و تبلیغ می‌کرد. من آن کد را برداشتم، آن را به جای نویسندگان برای کارآفرینان تغییر دادم و به معنای واقعی کلمه آن را در معماری ExitEvent قرار دادم.

سپس Intrepid Media را خاموش کردم. و من ExitEvent را سه سال بعد فروختم.

این عشق به ارائه ارزش از محتوا بود که این محور را هدایت کرد. شکست Intrepid Media تنها یک شکست بود، و در آن، سوختی شد برای ادامه دادن به کاری که دوست داشتم تا زمانی که راهی برای موفقیت آن پیدا کنم.

من همین عشق را بازیافت می کنم، اگر بخواهید، و بسیاری از ایده های مشابه برای آموزش استارتاپ، آخرین استارت آپ من که به صورت انفرادی تأسیس شده است. و این بار، می دانم که تا زمانی که کار را ترک نکنم، شکست نخواهم خورد.

نظراتی که در اینجا توسط ستون نویسان Inc.com بیان می شود، نظرات خودشان است، نه نظرات Inc.com.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
امکان ها مجله اینترنتی سرگرمی متافیزیک ساخت وبلاگ صداقت موتور جستجو توسعه فردی