آیا افراد دارای سخاوت همیشه باید تسلیم شوند؟
شما به تازگی کار جدیدی را شروع کرده اید و خیلی خوب پیش نمی رود. شما غرق شده اید و مطمئن نیستید که این شغل برای شما مناسب است.
یا تیم شما ماه ها روی یک پروژه جدید کار کرده است. شما به تازگی با یک مانع بزرگ روبرو شده اید و اکنون تکمیل پروژه بسیار گرانتر خواهد بود و بسیار بیشتر از آنچه در ابتدا برنامه ریزی کرده بودید طول می کشد.
یا شاید چندین سال در کار خود بوده اید و داری بی قرار میشی شما همکاران خود را دوست دارید، اما کار کمتر از قبل لذتبخش و با ارزش است.
آیا باید ترک کنید؟ یا باید درون خود را کانالیزه کنید شن برای فشار دادن؟
گاهی اوقات، میتوانید هر دو را انجام دهید. گاهی اوقات ترک کردن کار سختی است که باید انجام داد.
آیا چیزی که دنبال میکنید ارزش این را دارد؟
سنگدلی به این معنا نیست که هرگز تسلیم نشوید. این به معنای عدم تسلیم نشدن از طولانی مدت اهداف. و گاهی اوقات بهترین راه برای دستیابی به اهداف بلندمدت ما ممکن است دست کشیدن از اهداف کوتاه مدت غیرمولد باشد.
، آنجلا داکورث، دکترای تخصصی توضیح میدهد که ما میتوانیم به اهداف خود در یک سلسله مراتب فکر کنیم. استاد روانشناسی در دانشگاه پنسیلوانیا و کسی که جهان را با مفهوم شن آشنا کرد. در انتهای هرم، اهداف مشخص و مشخصی وجود دارد که ممکن است در لیست کارهای خود قرار دهیم، مانند تماس با یک مشتری بالقوه یا ثبت نام فرزندمان در کمپ تابستانی. ما اهداف سطح متوسطی داریم که گستردهتر، اما همچنان گسسته هستند، مانند یادگیری یک مهارت جدید یا شروع یک سرگرمی جدید یا سرمایه گذاری تجاری< /a>.
در بالای هرم اهداف انتزاعی تری قرار دارند که ممکن است «اهداف نهایی» خود را در نظر بگیریم، اهدافی که به زندگی ما معنا و هدف می بخشند. برای مثال داکورث میگوید «هدف بالاترین سطح او استفاده از علم روانشناسی برای کمک به رشد بچهها است.»
تشخیص اینکه چگونه هدفهایمان ردیف میشوند، میتواند به ما کمک کند که بدانیم چه زمانی باید ترک کنیم و چه زمانی باید ادامه دهیم. اگر میخواهید بدانید که آیا باید هدف سطح پایینی را دنبال کنید، چه سؤالاتی باید بپرسید:
- چقدر احتمال دارد که موفق شوم؟
- اگر موفق شدم، چه چیزی وجود دارد. بازده؟
- این هدف چقدر از اهداف سطح متوسط و سطح بالای من پشتیبانی می کند؟
مشکل فردی که به اهداف غیرمولد یا دست نیافتنی ادامه می دهد این است که اگر زمان و توجه را از سایر اهداف سازندهتر که میتوانیم دنبال میکنیم دور کرد، پشتکار میتواند پرهزینه باشد. گاهی اوقات چمن در طرف دیگر سبزتر است، به خصوص اگر چمن ما قهوه ای شود.
وقتی بعید است که در یک هدف سطح پایین یا متوسط موفق شویم، حتی افراد سنگدل نیز باید حاضر به تسلیم شدن باشند. . چرا تسلیم شدن حتی در مواقعی که باید برایشان سخت باشد؟
۵ دلیلی که افراد مبتلا به ریزش به چیزهایی بیش از آنچه که باید می چسبند
۱٫ ما بیش از حد اعتماد به نفس داریم.
هنگام تصمیم گیری برای ترک یا ادامه، یک سوال باید بپرسیم: “چقدر احتمال دارد موفق شوم؟” اما پاسخ به این سوال می تواند سخت باشد. بنابراین، در عوض، ممکن است آن را با یک سوال ساده تر جایگزین کنیم: “چقدر احساس اعتماد به نفس دارم؟” و اگر بیش از حد احساس اعتماد به نفس می کنیم، ممکن است تخمین خود را از مهارت های خود بیش از حد افزایش دهیم که به طور بالقوه منجر به شکست می شود.
چگونه از آن اجتناب کنیم:
وقتی پای اعتماد به نفس به میان می آید، می خواهیم به اندازه کافی داشته باشیم، اما همیشه بیشتر بهتر نیست. آنچه ما نیاز داریم، اطمینان دقیقاست. ما به اعتماد به نفس خود برای مطابقت با احتمال موفقیت خود نیاز داریم. کالیبره بودن میتواند به ما کمک کند ریسکهای معقولتری بپذیریم.
طبق مصاحبه Harvard Business Review با دان مور، دکترا، استاد و معاون دانشگاه امور در مدرسه بازرگانی هاس برکلی، یکی از مفیدترین راهبردها برای پیش بینی های دقیق تر این است که از خود بپرسید چرا ممکن است اشتباه کنید: «از کلی ترین استراتژی انحرافی که روانشناسان شناسایی کرده اند استفاده کنید. : با این سوال که چرا ممکن است اشتباه می کنید، واقعیت را بررسی کنید، زیرا دانستن اینکه درک شما ممکن است در کجا از حقیقت متفاوت باشد، به شما کمک می کند تا اعتماد به نفس خود را به دقت تنظیم کنید. صراحتاً طرف مقابل را در نظر بگیرید.”
۲٫ ما به شانس و آرزوها متکی هستیم.
یکی از دلایلی که ممکن است برای ما سخت باشد که از یک هدف چشم پوشی کنیم این است که نمی توانیم به طور قطع بدانیم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. حتی زمانی که همه چیز خوب پیش نمی رود، همیشه این شانس وجود دارد که شانس ما برگردد و نمی خواهیم با ترک بازی این شانس را از دست بدهیم. خیال پردازی در مورد نتایج مثبت ممکن است باعث شود ما حتی زمانی که شانس موفقیت ما کم است با از بین بردن موقتی برخی از ناراحتی های عدم اطمینان، در بازی باقی بمانیم.
چگونه از آن اجتناب کنیم:< /strong>
طبق گفته گابریل اوتینگن، استاد روانشناسی دانشگاه نیویورک و همکارانش، اگر درگیر «تضاد ذهنی» باشیم، به احتمال زیاد خودمان را به اهداف خود متعهد میکنیم—تجسم موانعی که ممکن است در راه رسیدن به رویاهایمان طبق یک مطالعه در سال ۲۰۱۵ توسط اوتینگن و همکارانش، شرکت کنندگانی که از نظر ذهنی تضاد داشتند گزارش دادند که در مدیریت زمان خود موفق تر بودند.
۳٫ ما نمیتوانیم گزینههای جایگزین را در نظر بگیریم.
یکی دیگر از دلایلی که ممکن است در مسیر فعلیمان گیر کنیم، این است که فرض کنیم برای رسیدن به هدف نهاییمان ضروری است. بیل برنت و دیو ایوانز از برنامه طراحی در دانشگاه استنفورد اینها را “مشکلات لنگر” می نامند. همانطور که در طراحی زندگی شما می نویسند،< /em> “مشکل قابل انجام را با عروسی به مشکل لنگر تبدیل نکنید تا راه حلی که کار نمی کند.”
چگونه از آن اجتناب کنید: /p>
خوشبختانه، اهداف سطح پایین اغلب قابل تعویض هستند. برنت و ایوانز در طراحی می نویسند: “راهی برای باز کردن لنگر و آزاد شدن دوباره” زندگی کاری جدید شما، “این است که مشکل را دوباره طرح ریزی کنید و گزینه های جایگزین را ایده بگیرید.” سپس آن گزینه های جایگزین را نمونه سازی کنید تا طرحی بیابید که به شما کمک می کند به جایی که می خواهید برسید.
۴٫ ما در یک تله هزینه گیر میافتیم.
یکی دیگر از دلایلی که ممکن است گیر بیفتیم این است که نمیخواهیم تمام وقت، تلاش و پولی را که قبلاً برای پیگیری خود سرمایهگذاری کردهایم هدر دهیم. اقتصاددانان از این هزینهها به عنوان هزینههای غرقشده یاد میکنند – هزینههایی که قبلاً متحمل شدهایم و نمیتوانیم آنها را برگردانیم. زمانی که ما به سرمایهگذاری بیشتر روی چیزی که دیگر کار نمیکند، فقط به این دلیل که قبلاً روی آن سرمایهگذاری زیادی کردهایم، مشکلساز میشود.
چگونه از آن اجتناب کنیم:
بهجای اینکه به این فکر کنید که قبلاً چقدر در شغل یا رابطه فعلی یا مشکلات جانبی خود سرمایهگذاری کردهاید، از خود بپرسید: «الان میخواهم زمان، پول، تلاش و انرژی خود را روی چه چیزی سرمایهگذاری کنم؟»
کارآفرین و نویسنده ست گودین به ما توصیه میکند که تصور کنیم شغل فعلی یا شلوغیهای جانبی یا رابطه ما هدیهای از گذشته ماست و باید تصمیم بگیریم که آیا آن را اکنون بپذیریم.
۵٫ تسلیم شدن می تواند مانند شکست به نظر برسد.
اگر فکر می کنیم که تسلیم شدن باعث شکست ما می شود، ممکن است مایل نباشیم که دست از کار بکشیم. اگر افراد دارای سخاوت هرگز دست از کار کشیدند، پس اگر تسلیم شویم، چه چیزی در مورد ما می گوید؟ و اگر دیگران ببینند ما ترک می کنیم چه فکری می کنند؟
چگونه از آن اجتناب کنیم:
ممکن است نتوانیم به طور کامل از ترس از شکست جلوگیری کنیم . اما شاید راحتتر باشد که از چیزهایی که کار نمیکنند، راحتتر رها شویم، اگر بتوانیم آنها را بهعنوان فرصتهای یادگیری به جای شکست در نظر بگیریم. همانطور که آنی دوک بازیکن حرفه ای سابق پوکر در کتاب خود اشاره می کند، ترک کن، “داشتن گزینه ترک به شما کمک می کند تا بیشتر کاوش کنید، بیشتر بیاموزید و در نهایت چیزهای مناسبی را پیدا کنید.”
هدف از اهداف سطح پایین موفقیت در همه آنها نیست. ، اما برای موفقیت در آنها به اندازه کافی ما را در اهداف نهایی خود به جلو حرکت می دهد. و زمانی که اهداف کوتاه مدت ما کارساز نیستند، گاهی اوقات تسلیم شدن بهترین راه برای پیشرفت است.
عکس از DimaBerlin/Shutterstock
جن زمزوو، دکتری، استادیار اخلاق مراقبت های بهداشتی در دانشگاه کنکوردیا اروین، نویسنده و مادر دو پسر جوان است. . او در مورد کار و زندگی، معنا و مادری در jenzamzow.com و روانشناسی امروز. میتوانید برای خبرنامه ماهانه “یک زندگی خوب” اینجا .