عمومی

3 سوال برای تبدیل شدن به یک شنونده بهتر و موثرتر رهبر

۳ سوال برای تبدیل شدن به یک شنونده بهتر و موثرتر
رهبر

شنونده بد بودن، مخصوصاً به عنوان مدیر عامل، آسان است. وقتی تقویمم را برای آن روز باز می کنم، مملو از مکالمه پشت سر هم می شود. من اغلب در حالی که در جلسه فعلی هستم، جلسه بعدی خود را برنامه ریزی می کنم. اخیراً یکی از مربیانم مرا در حال نیمه گوش دادن گرفت و به من گفت که “شنوندگان بد رهبران بدی هستند.” بازخورد گیر کرد. ماه‌ها صرف تحقیق کردم که چگونه شنونده بهتری باشم. همانطور که به سرعت یاد گرفتم، کلید شنونده بهتر بودن، پرسیدن سوالات درست و کنجکاوی واقعی در مورد پاسخ است. پس از آزمایش دقیق هر روش و چارچوبی در مورد گوش دادن که می‌توانستم پیدا کنم، متوجه شدم این سه سؤال کلید باز کردن قفل مکالمات عمیق‌تر هستند.

۱٫ به من در مورد … بگویید؟

تعجب آور است که چقدر به ندرت سؤالات باز می پرسیم. هم در محیط های شخصی و هم در محیط های حرفه ای، ما سوالات بسته ای مانند “آخر هفته شما چطور بود؟” یا “به نظر شما این ایده خوبی است؟” این پرسش‌های بسته پاسخ‌های سطحی مانند «خوب بود» یا «بله» را برمی‌انگیزد. شروع کردم به تغییر زبان، پرسیدن سوالات باز مانند “درباره روزت به من بگو” یا “درباره چالش هایی که می بینی به من بگو”. سوالات بزرگتر و باز اغلب نیاز به تفکر بیشتری دارند و مهم است که به فردی که در حال گفتگو هستید زمان کافی برای فکر کردن و پاسخ دادن بدهید. همانطور که الکساندرا کارتر در کتاب خود می گوید بیشتر بخواهید، شما باید به “فرود بروید” هواپیما.” در این زمینه، “فرود هواپیما” به این معنی است که شما یک سوال بزرگ و باز بپرسید و سپس لب های خود را بسته نگه دارید، و اجازه دهید سوال “فرد” بیاید بدون اینکه با تفسیر خود وارد شوید. به‌عنوان یک جعبه‌ی پرحرفی، مجبور شدم از پرسیدن سؤال‌هایی مانند «درباره چالش‌هایی که می‌بینی به من بگو» و سپس به سرعت سکوت را با «دارم می‌بینم…» پر کنم، که توانایی کارمندانم را برای ارائه کردن مختل می‌کند. من بازخورد بی طرفانه آنها در مورد وضعیت.

۲٫ آیا درست متوجه شدم؟

هرکسی که در مورد مهارت های شنیداری موثر فکر کرده باشد احتمالاً در مورد ترجمه شنیده است. با خلاصه کردن و بیان معنایی که از گفته های دیگری دریافت کرده ایم به زبان خودمان می توانیم نشان دهیم که افکار طرف مقابل درک شده است و ایده های او قابل احترام است. اما یک ترفند کلیدی در این مورد وجود دارد که افراد با تجربه گفتگو می دانند. همانطور که سم کانر در Facilitator’s اشاره می کند. راهنمای تصمیم گیری مشارکتی، نکته کلیدی این است که عبارت را با نظری مانند “به نظر می رسد که می گویید” شروع کنید و با “آیا درست متوجه شدم؟” پایان دهید. دادن فرصتی به گوینده برای شفاف سازی یا تایید افکار خود می تواند به جلوگیری از سوء تفاهم و ایجاد یک پایه مشترک اعتماد برای ادامه گفتگو کمک کند. این امر به ویژه در مکالمات پیچیده یا احساسی مهم است.

۳٫ شنیدید که من چه گفتم؟

حتی افرادی که تمام دوران کاری خود را صرف تمرکز بر گفتگوهای معنادار و مرتبط کرده اند، ناگزیر باعث ایجاد یک طغیان عاطفی در یک شریک گفتگو کارول رابین از کلاس افسانه ای استنفورد دینامیک بین فردی و نویسنده کتاب Connect داستانی را روایت می‌کند که چگونه یک بار وارد آشپزخانه شد و از شوهرش پرسید که چه چیزی درست می‌کند، اما او به طور دفاعی پاسخ داد: “من هیچ کمکی لازم نیست!” به جای اینکه عصبانیت او را تطبیق دهد و فریاد بزند “من هیچ کمکی نکردم!”، با آرامش از او پرسید: “شنیدی که من چه گفتم؟” همانطور که معلوم شد، در پیشنهاد رابین برای کمک، شوهرش این مفهوم را شنیده بود که نمی‌دانست در آشپزخانه چه می‌کند. من اخیراً با هم بنیانگذارم گفتگویی داشتم که در آن او نسبت به آنچه که من فکر می‌کردم یک خط کاملاً عادی سؤال در مورد جستجوی فعلی ما برای یک رئیس جدید عملیات بود، به طرز غیرمعمولی دفاعی عمل می‌کرد. پرسیدن “چی شنیدی که گفتم؟” متوجه شدم که او احساس می کند سؤال من به این معنی است که او جستجو را به درستی هدایت نمی کند.

با تعداد زیادی از افراد که اکنون به طور دائم کار می کنند یا تا حدی از راه دور، گوش دادن موثر حتی مهم تر شده است. بدون سرنخ‌های بدنی کامل از جلسات حضوری، رهبران باید قوی‌تر به پرسیدن سؤالات درست و گوش دادن به سوء تفاهم‌ها یا نکات محرک متمایل شوند. گوش دادن عمیق باعث ایجاد اعتماد می شود، و تیم هایی که به رهبران خود و یکدیگر اعتماد دارند، احتمال موفقیت بسیار بیشتری دارند.

بیشتر بخواهید: خلاصه یادگیری

  • مذاکره به هر مکالمه ای گفته می شود که در آن شما روابط را هدایت می کنید.
  • کلید مذاکره شفافیت است: دریافت و به اشتراک گذاری اطلاعات صحیح.
  • ایجاد نتیجه نبوغ نیست. این نتیجه تفکر است: مجموعه ای از مراحل ذهنی شامل مشکل، راه حل، تکرار.
  • ما اغلب نیازهای خود را تشخیص نمی دهیم و در عوض بر خواسته های خود تمرکز می کنیم.
    • نیازها دلایلی هستند که ما خواسته‌هایی می‌کنیم.
    • نیازهای عشق و تعلق اغلب در مذاکرات مطرح می‌شوند.
    • نیازهای عزت، عزت نفس (غرور، موفقیت) یا احترام به دیگران (احترام، شهرت).
    • نیازهای خودگردانی، از جمله آزادی یا خودمختاری.
  • گذشته خود را برای یافتن راه‌هایی که در آن زندگی می‌کنید استخراج کنید. چالش های مشابه را با موفقیت مدیریت کرده اند. این به شما کمک می کند تا به خرد درونی خود دسترسی پیدا کنید و به شما برای مذاکرات آینده اعتماد کنید.
    • این یک لنگر مثبت قدرتمند است.
    • موفقیت گذشته آنها را خلاصه کنید.
  • هواپیما را فرود بیاورید! یک سوال باز بپرسید، مانند “درباره بچه هایتان به من بگویید” و سپس صحبت نکنید.
  • “در مورد خودتان به من بگویید.”
  • “بیشتر به من بگویید.”
  • پرسیدن در مورد نیازها باعث تغییر بازی در مکالمه می شود. : “چه چیزی نیاز دارید؟”
    • “بسیار خوب، پس مطمئن نیستید که به چه چیزی نیاز دارید، پس شاید در مورد آنچه در حال حاضر در سر شما می گذرد بیشتر به من بگویید.”
  • یک بار آنها می گویند، “من به X نیاز دارم”، شما می گویید، “خوب، چه شکلی است؟”
  • “آیا درست متوجه شدم؟ به نظر می رسد چیزی را از دست داده ام. لطفا به من بگویید تا بتوانم بفهمم؟ بهتر است.”
  • مردم را به جای از دست دادن، روی چیزهایی که می توانند به دست آورند تمرکز کنید. مردم از دست دادن اجتناب می کنند.

نظرات ستون نویسان Inc.com که در اینجا بیان شده متعلق به خودشان هستند، نه ستون نویسان Inc.com.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
امکان ها مجله اینترنتی سرگرمی متافیزیک ساخت وبلاگ صداقت موتور جستجو توسعه فردی