از فرهنگ جنگجو برای کمک به پیشرفت شرکت خود استفاده کنید رکود
از فرهنگ جنگجو برای کمک به پیشرفت شرکت خود استفاده کنید
رکود
چگونه میتوانید فرهنگ شرکتی را برای مقاومت در برابر رکود ایجاد کنید؟ این سوال اخیراً به دو دلیل مرا بیدار نگه داشته است: امکان رکود و نمونه ای از گلدن استیت وریرز– که پس از گذراندن یک فصل سخت، دوباره آن را شکست داد.
اینطور نیست که من یک بسکتبال هستم با این حال، در کودکی، من برای سلتیکس و سپس لیکرز روت میکردم (زیرا بعد از انتقال به لسآنجلس، به خاطر پوشیدن پیراهن سلتیکس مورد ضرب و شتم قرار گرفتم). این روزها بیشتر طرفدار تیم هایی هستم که به خوبی اداره می شوند، مثل واریرز.
در طول یک بازی سخت در این فصل، استیو کر، سرمربی وریورز گفت: “اگر نمی توانید فرهنگ خود را در زمانهای بد حفظ کنید، در این صورت واقعاً فرهنگ ندارید. این فقط به برنده شدن بستگی دارد. فرهنگ باید از شکستها جان سالم به در ببرد.” در حالی که وریرز در کنفرانس امسال خود سوم شد، آنها آن را جمع کردند و یک قهرمانی دیگر NBA را به خانه بردند.
همانند گلدن استیت وریرز، شرکت رویدادهای ما سال ها صرف ایجاد یک فرهنگ انعطاف پذیر کرده است تا بتواند در شرایط سخت دوام بیاورد. کشیده می شود. وقتی همهگیری جلسات و کنفرانسهای حضوری را تعطیل کرد (که بیش از ۹۰٪ از کسب و کار ما بود)، شرکت توانست فوراً به تجربیات مجازی بپردازد، زیرا ما انعطافپذیری را در فرهنگ خود تقویت کرده بودیم. ما نتوانستیم قهرمانی را کسب کنیم. با این حال، ما توانستیم زنده بمانیم و کسب و کارمان را دوباره رشد دهیم تا رونق بگیرد.
بنابراین شرکت من چگونه ساخته شد. فرهنگی برای روزهای سخت؟ ما روی کارمندان خود سرمایه گذاری کردیم، خطوط ارتباطی خود را باز نگه داشتیم و پایه و اساس اعتماد را بنا نهادیم.
روی کارمندان خود سرمایه گذاری کنید.
کلید ایجاد یک فرهنگ انعطافپذیر، سرمایهگذاری روی کارمندان است. در شرکت من، ما معتقدیم که بهترین تجربه مشتری با یک تجربه عالی کارمند شروع می شود. حتی قبل از همهگیری، ما یک رویکرد انعطافپذیر برای ساعات اداری و محل کار ایجاد کرده بودیم. حدود یک سوم کارمندان از راه دور کار می کردند. و برای بقیه، ما یک زمان شروع و پایان انعطافپذیر داشتیم، که بیشتر بر روی کارهایی که افراد میتوانند انجام دهند تمرکز میکردیم تا اینکه کجا و چه زمانی آن را انجام دادند.
علاوه بر این، ما در رفاه کارکنان سرمایه گذاری کردیم. جمعه های نیم روزی داشتیم تا کارمندان بتوانند روی پروژه های خانوادگی و شخصی تمرکز کنند. همچنین در ابتدای سال به هر یک از کارکنان یک صندوق سلامتی و آموزشی دادیم تا بتوانند در هر کلاسی که به آنها علاقه دارد شرکت کنند و از پول آن برای تمرکز بر سلامت خود استفاده کنند.
خطوط ارتباطی را باز نگه دارید.
در همان زمان، ما از طریق ارتباط، انعطافپذیری ایجاد کردیم. ما بسیار به ارتباطات اعتقاد داریم، این شروع ارزش های شرکت ما است که به عنوان COACH شناخته می شود. COACH مخفف عبارت Communication، Optimism، Accountability، Collaboration و Healthy Growth است.
مثل این است که مایک براون، دستیار سرمربی سابق واریورز در مورد کار تیمی گفت: “من می خواهم از روز اول، آنها باید ارتباط برقرار کنند، باید تلاش کنند، و باید به یکدیگر اعتماد کنند.”
شرکت من معتقد است که رهبران و کارمندان باید زود و اغلب با هم ارتباط برقرار کنند. علاوه بر جلسات ماهانه شرکت، رهبران و تیمها به صورت هفتگی ملاقات میکنند و اغلب از طریق جلسات غیررسمی و رسمی انفرادی ملاقات میکنند. به این ترتیب هر کارمند میداند که شرکت چه میکند و چگونه مشارکت میکند. به این ترتیب در بررسی های شغلی یا زمانی که شرکت استراتژی جدیدی را شروع می کند، شگفتی های کمی وجود دارد.
یک بار در سال. ، ما همچنین یک سایت خارج از سایت داریم که در آن واسطه های خارجی به تسهیل بحث های شرکت کمک می کنند. از این سایتها، ما توانستهایم نگرانیهای کارمندان، مانند نرخ دستمزد در مقابل هزینه زندگی در سانتا باربارا و سیاست کار از راه دور را درک کنیم. ما نه تنها گوش دادیم، بلکه در مورد این نگرانی ها اقدام کردیم.
بنیاد اعتماد بسازید.
در نهایت، شرکت من معتقد است که برای انعطاف پذیری باید اعتماد ایجاد کنید. اعتراف می کنم که از اعتماد به تیمم استفاده نکردم. میخواستم همه کارمندانم در دفتر باشند تا بتوانم آنها را پشت میز کارشان ببینم. با این حال، من متوجه شدم که تمرین منجر به بی اعتمادی شده است. اکنون وظایف و اهدافی را تعیین میکنم و به کارمندان اجازه میدهم نحوه تکمیل آنها را بیابند و در مواقع لزوم کمک کنند.
شرکت من همچنین با تمرکز بر مسئولیت پذیری، از رهبری شروع به اعتماد کرد. وقتی یک رهبر در شرکت من اشتباه می کند، آن را می پذیرد و آن را اصلاح می کند. تنظیم این مثال به کارمندان ما اجازه داد تا بفهمند که ممکن است اشتباه کنند. این به این معنی بود که وقتی همه چیز اشتباه میشد، قبل از از دست دادن کسبوکار، از آن خبر داشتیم. مهم این بود که سرزنش نکنیم. این بود که از اشتباه درس بگیریم و به جلو برویم.
با سرمایه گذاری روی کارمندان، حفظ خطوط ارتباطی بالا، و ایجاد یک پایه اعتماد، شرکت ما توانست انعطاف پذیرتر شود. اینها همه کارهایی نیست که ما انجام می دهیم تا انعطاف پذیر شویم. اینها فقط چیزهای اصلی هستند. من علاقه مند هستم که بدانم مدیران دیگر برای ایجاد یک فرهنگ انعطاف پذیر چه می کنند.