سرقت در محل کار یک مشکل رو به رشد است. هیچی نداره برای انجام با پول
سرقت در محل کار یک مشکل رو به رشد است. هیچی نداره
برای انجام با پول
هیچ کس پولی را که از او گرفته می شود دوست ندارد. اما میدونی بدتر چیه؟ اینکه ایده های شما از شما دزدیده شده است.
حدود ۳۰ درصد از ما ایده هایمان را در محل کار دزدیده اند. این یک احساس وحشتناک است. در واقع آنقدر وحشتناک است که ما افرادی را که از ما پول میدزدند بدتر از کسانی که ایدههای ما را میدزدند قضاوت میکنیم. این بر اساس یک مقاله چند مطالعه ای توسط دستیار پروفسور لیلین الیس در مدرسه کسب و کار داردن.
از آنجایی که اقتصاد دانش مبتنی بر دانش بیشتر می شود، ایده ها (به ویژه ایده های خوب) ) کالاهای گرانبها هستند. کار افراد بر اساس کیفیت و کمیت تفکر فرد مورد قضاوت قرار می گیرد. بنابراین آخرین چیزی که میخواهیم این است که این ایدهها را از ما بگیرند و بعد از آن شخص دیگری تمام اعتبار را بگیرد.
در کار پروفسور الیس، او علاقه مند بود که ببیند مردم چگونه یک دزد ایده را درک می کنند و این قضاوت را با یک دزد پول مقایسه کند. او همچنین کنجکاو بود که ببیند چگونه ممکن است بر تصمیمات افراد برای تعامل با همکارانی که ایدهها را میدزدند (در مقابل پول) تأثیر بگذارد.
در اینجا نکات کلیدی ای که الیس پیدا کرده است و آنچه شما باید بدانید که چگونه بدون دزدی نوآوری کنید، آمده است.
قضاوت های سخت برای افرادی که ایده ها را می دزدند وجود دارد.
در یکی از مطالعات، مشخص شد که ما تمایل کمتری به ارائه پشتیبانی از همکاران داریم اگر متوجه شویم که آنها ایده ها را دزدیدند در مقابل اگر پول دزدیدند. درست است، ما ترجیح می دهیم به کسی که پول دزدیده کمک کنیم. به طور مشابه، ما ترجیح میدهیم با یک دزد ایدهها در مقابل یک دزد پول کار کنیم.
بهعلاوه، همه ایدهها برابر نیستند. الیس در تحقیقات خود دریافت که سرقت ایده های خلاقانه (در مقابل ایده های عملی) عواقب شدیدتری دارد.
این قضاوت ها ناشی از نقض اعتماد است
چرا اینقدر از دزدان ایده بدمان می آید؟ بر اساس تحقیقات انجام شده به ارزش ایده مربوط نمی شود. در واقع، ما می دانیم که ایده ها یک دوجین سکه هستند و ارزش خود را تنها زمانی متوجه می شوند که ما آنها را اجرا کنیم.
در عوض، ما فردی را که ایدهای را میدزدد، به دلیل آنچه درباره او به عنوان یک شخص میگوید، بدون توجه به شایستگی آن ایده، غیرقابل اعتماد میبینیم. یک بار دیگر با تضاد دزدان پول و دزدان ایده، الیس دریافت که ما تمایل داریم سرقت پول را به دلایل بیرونی یا موقعیتی نسبت دهیم (یعنی آنها در روزهای سختی قرار گرفتند یا شغل خود را از دست دادند). اما ما تمایل داریم که دزدی ایده ها را به دلایل درونی یا شخصیتی نسبت دهیم (یعنی آن ها افراد بدی هستند که احساس اخلاقی ضعیفی دارند).
اگر مجبورید دزدی کنید، اما نیت درستی دارید
مجموعهای که اغلب به اشتباه نسبت داده میشود «هنرمندان خوب قرض میگیرند، هنرمندان بزرگ میدزدند» تفاوتهای ظریف را در اینجا به تصویر میکشد: ظاهر سطحی با کسی که تقلید میکند با کسی که آشکارا دزدی میکند تفاوت چندانی ندارد.
اگر متوجه شدم که شخصی از ایده من “استفاده” کرده است، نکته بعدی که می خواهم بدانم دلیل اوست انجام این کار آیا آنها آن را به این دلیل گرفتند که می خواستند مشکلی را به عنوان بخشی از تیم حل کنند؟ شاید به این دلیل است که آنها از تفکر من الهام گرفتند و می خواستند به آن اضافه کنند؟ یا این که قصدش خودخواهانه تر است – آیا آنها ایده من را به این دلیل می گیرند که توجه را می خواهند؟ چون همه اعتبار می خواهند؟ این تفاوت بین «استفاده» و «سرقت» است.
ایده ها گرفته می شود. این اساس فرهنگ انسانی و یادگیری و نوآوری سازمانی است. بدون آن، ما هیچ خلاقیتی نخواهیم داشت. اما باید از آسیب احتمالی اعتبار ناشی از این تصور که دارید ایدهها را میدزدید، مراقبت کنید. در جایی که اعتبار دارد اعتبار بدهید. به دلایل درست ایده بگیرید.
جی زی در اینجا نحوه آماده شدن او برای رشد بیش از حد آمده است