بازاریابانی که به دنبال پیشرفت هستند باید در این کلید متخصص شوند فیلد بیش از همه
بازاریابانی که به دنبال پیشرفت هستند باید در این کلید متخصص شوند
فیلد بیش از همه
حکم این است: ۷۶ درصد از بازاریابان می دانند که درک عمیق مشتری کلید دستیابی به موفقیت پایدار است، اما تنها دو نفر از هر پنج نفر در واقع تحقیقات بازار را برای تقویت این درک انجام می دهند. من خودم به عنوان یک بازاریاب این تضاد را درک می کنم.
بازاریابان بزرگ در تمام محتوایی که تولید می کنند، مخاطب نهایی را در اولویت قرار می دهند. آنها کمپین های بازاریابی را هدف قرار می دهند تا با مشتریان در حالت های مختلف نیاز. آنها استراتژی های محتوای خود را متمرکز می کنند در اطراف کانال هایی که مشتریان آنها را می توان پیدا کرد. آنها لحن، سبکهای بصری و پیامرسانی محتوا را تنظیم میکنند تا اطمینان حاصل کنند که محتوا با بخش های متنوع مشتری. اما حتی بسیاری از بهترین بازاریابان نیز اعتراف میکنند که برای اطلاع از این تصمیمها به غریزه درونی خود بر دادههای سخت تکیه میکنند.
بهعنوان یک بازاریاب میتوان به راحتی روی موفقیتها استراحت کرد، بهویژه اگر سابقه کمپینهای موفق و پایدار را جشن گرفته باشید. رشد اما، به لطف همهگیری و موجی از نوآوریهای جدید، مشتری مدرن سریعتر از حد انتظار در حال تکامل است. تقریباً نیمی از متخصصان بازاریابی که مورد بررسی قرار گرفتند اذعان دارند که در این حالت عادی جدید ترس دارند. آنها می ترسند که نتوانند با این وضعیت تغییر مداوم همگام شوند. آنها میترسند که تیمهایشان مهارتها یا ابزار لازم برای حضور کامل برای مشتریان خود را نداشته باشند. و آنها از آیندهای میترسند که در آن دادههای جدیدی که یک روز از مشتریانشان جمعآوری میشود، روزی دیگر احساس قدیمی بودن و تاریخخوردگی کنند.
از این ترس ها فرصت بزرگی به دست می آید. در دنیایی که کمتر از نیمی از بازاریابان بینشهای مرتبط را جمعآوری میکنند، این کسانی هستند که مایل به تطبیق هستند دست برتر را دارند. بازاریابان مدرن باید طرز فکر خود را در مورد بازاریابی کاملاً تغییر دهند. آنها باید واقعی شوند مشتری محور ابتدا مانند محققان و طراحان فکر می کنند، قبل از اینکه اجازه دهند این ذهنیت جدید استراتژی های آینده نگر آنها را آگاه کند.
در نهایت، اگر شما یک بازاریاب هستید که به دنبال موفقیت طولانی مدت هستید، باید در CX متخصص شوید. نحوه دستیابی به این هدف ممکن است متفاوت باشد، اما در اینجا برخی تغییرات وجود دارد که می توانید امروز ایجاد کنید تا استراتژی بازاریابی خود را فردا متحول کنید:
۱٫ سرمایهگذاری در سیستمهای یادگیری زیرک برای پشتیبانی از تعدیلهای استراتژی پیشگیرانه
جمعآوری بینشهای مرتبط در مورد مشتریان شما میتواند کار سخت برای بسیاری از برندها، این یک فرآیند دستی است که نیازمند ماهها تحقیق میدانی، مصاحبه انفرادی با وفاداران به برند و بررسی عمیق است تا درک کاملی از پایگاه مشتری خود داشته باشید. در حالی که این روش بسیار ارزشمند است و می تواند مفروضات طولانی مدت را تأیید یا به چالش بکشد، سرمایه گذاری در این رویکرد بیش از یک بار در هر دو تا سه سال دشوار است. و با نرخ تغییری که مشتری مدرن تجربه میکند، دادههای جمعآوریشده بیش از یک سال پیش ممکن است در حال حاضر بحث برانگیز باشد.
بازاریابان برای اندازه گیری اقدامات دیجیتالی مشتریان خود به شدت به ابزارهای تحلیلی متکی هستند. به عنوان مثال، از طریق ابزارهایی مانند Google Analytics، میتوانیم رفتار کاربر در سایت را تعیین کنیم و تجربه کاربر را برای جذب بیشتر تنظیم کنیم. ما میتوانیم کانالهایی را که مشتریانمان ما را در آنها پیدا میکنند، صفحاتی که علاقهشان به آنها از دست میدهد و محتوایی که واقعا برایشان مهم است را شناسایی کنیم. این داده ها معدن طلایی برای بازاریابان مشتاق به بهینه سازی و تنظیم کمپین ها است. اما تجزیه و تحلیل در سایت نباید تنها ابزار ما باشد.
بازاریابانی که به دنبال رقابت در این دنیای جدید هستند باید فراتر از تجزیه و تحلیل در سایت فکر کنند و روی راه حل های تحلیلی مشتری و اجتماعی نیز. این برنامههای بینش قدرتمند میتوانند دادهها را با سرعتی منظم برای پشتیبانی از تنظیمات استراتژی پیشگیرانه ارائه دهند. آنها را می توان علاوه بر مطالعات میدانی قوی تر یا به عنوان ابزارهای مستقل برای نگه داشتن انگشت شما بر روی نبض مشتری در زمان واقعی استفاده کرد.
اما اکثر بازاریابان همچنان این فرصت را نادیده می گیرند. امروزه فقط ۴۴ درصد از بازاریابان حتی تحقیقاتی را برای ارزیابی مجدد خود انجام می دهند. مخاطبان هدف از پیش تعیین شده، ۴۲ درصد برای درک بهتر مشتریان فعلی خود اقدام می کنند و تنها ۴۰ درصد مخاطبان خود را برای هدف قرار دادن بهتر کمپین های خود تقسیم بندی می کنند. برای پیشی گرفتن از رقبای خود، شروع به سرمایه گذاری در سیستم های تحلیلی هوشمندتر و هم زمان کنید که می توانند برخی از حدس و گمان های استراتژی CX شما را از بین ببرند.
۲٫ کل بازار خود را در نظر بگیرید—مصرف کنندگان، رقبا، و دسته
در حالی که ممکن است احساس کنید که شناخت مشتری خود تنها چیزی است که برای متخصص شدن در CX نیاز دارید، در واقع فقط یک پا در یک چهارپایه سه پا است. درک مشتریان شما ضروری است، اما شما همچنین باید از تغییرات در دسته بندی خود و حرکت در میان رقبای خود مطلع باشید. با جمع آوری بینش در این دو عرصه، درک بسیار بهتری از نیازها، انگیزه ها و وفاداری مشتریان خود خواهید داشت.
برای مثال، فهمیدن اینکه مشتریان شما خرید از یک رقیب را انتخاب میکنند، ممکن است به ارزیابی مجدد استراتژی شما کمک کند. اما درک چرا مشتریان شما رقیب را انتخاب کردهاند، میتواند ارزشمندتر باشد. تغییر در دسته بندی شما ممکن است بر توانایی مشتری برای خرید از شما تأثیر گذاشته باشد. شاید یک رقیب ارزش پیشنهادی خود را اندکی تغییر دهد و این برای مشتری شما بازتاب بهتری داشته باشد. تغییر هرچه که باشد، صرف دانستن اینکه در رقابت شکست میخورید، برای ارائه بینش عمیق در مورد انگیزههای مشتری برای انتخاب آنها به جای برندتان کافی نیست.
اولویت بندی جمع آوری داده ها که بینش در مورد آگاهی از برند شما در دسته بندی شما، حرکات رقابتی شما در بازار، و اینکه مشتریان شما چگونه صنعت کلی شما را درک می کنند، می تواند تاثیر زیادی بر استراتژی بازاریابی شما داشته باشد. اما بازاریابان همچنان این سه گانه درک را در اولویت قرار می دهند. فقط ۳۷ درصد از بازاریابان سال قبل را صرف یادگیری در مورد رقبای خود کردند، تنها ۳۱ درصد برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد دسته خود زمان صرف کردند و تنها ۳۴ درصد در تحقیقات رقابتی سرمایه گذاری کردند. با اولویت دادن به تحقیقات فراتر از مشتری خود به این گروه کوچک از بازاریابان بپیوندید و مزیت رقابتی خوبی خواهید داشت.
۳٫ اجرای دادهمحور را دنبال کنید تا موفقیت آینده را به دست آورید
دفعه بعد که یک کمپین بازاریابی را بدون برنامه ریزی انجام دادید -دادههای مشتری، رقیب و دستهبندی به روز برای پشتیبانی از آن، ضرب المثل “فرض کردن یعنی احمق کردن من و شما” را در نظر بگیرید. این اشتباه است که فرض کنیم مشتری شما در طول سال ها تکامل نیافته است. از همهگیری تا ناآرامیهای سیاسی و بسیاری موارد دیگر، همه ما رفتارهای خود را به شدت تغییر دادهایم.
مشتریان امروزی محل خرید، نحوه خرید، اعتقاداتشان، نحوه تعامل با برندها، نحوه خریدشان را تغییر داده اند. آنها برندها را مسئول می دانند و خیلی چیزهای دیگر. واضح است که بیشتر بازاریابان داده های لازم برای تنظیم استراتژی های خود را برای برآورده کردن لحظه فعلی جمع آوری نمی کنند. از طرف دیگر، بازاریابانی که در CX متخصص می شوند، فرصتی واقعی برای جهش از رقبا دارند.