بنیانگذار Bombas در مورد چرا مدل خرید-یک-دادن-یک نیست؟ برای همه
بنیانگذار Bombas در مورد چرا مدل خرید-یک-دادن-یک نیست؟
برای همه
زمانی که دیوید هیث، Bombas در سال ۲۰۱۳، او شرکتی در ذهن نداشت. فقط یک ماموریت.
او پستی در فیس بوک از ارتش رستگاری دید که می گفت جوراب ها اولین مورد درخواستی در پناهگاه های بی خانمان هستند. و بلافاصله به او دلیل داد. او نیز به زودی یک قلاب خواهد داشت. در زمانی که Bombas آنلاین می شد، تامز کفش الف>–اکنون فقط تامز–پیشگام مدل خرید-یک-دادن-یک بود که در آن شرکت به ازای هر جفت خرید شده یک جفت کفش به یک کودک در کشورهای در حال توسعه اهدا میکرد. هیث متوجه شد که میتواند این فرض را برای جورابها و جمعیت بیخانمانها اعمال کند. هیث گفت:
“اینجا یک لباس است که من هرگز بیش از چند ثانیه در روز به آن فکر نکردهام.” مدیرعامل و یکی از بنیانگذاران Bombas، در طی گفتگو با دیانا رانسوم از Inc. “و با این حال، این کالایی است که برای بیش از ۶۵۰۰۰۰ نفری که اینجا در ایالات متحده زندگی می کنند به عنوان کالای لوکس تلقی می شود.”
When Heath و رندی گلدبرگ، یکی از بنیانگذاران Bombas، برای اولین بار این کمپین را در پلتفرم آنلاین Indiegogo راهاندازی کرد و آنها با مأموریت خود رهبری کردند. این دو در روز اول ۲۵۰۰۰ دلار و در ماه اول ۱۵۰۰۰۰ دلار جمع آوری کردند. در حالی که مدل یک به یک برای آنها کار کرده است (شرکت اخیراً ۶۵ میلیونمین جفت جوراب خود را اهدا کرده است)، هیث می داند که باید در چارچوب ساختارهای اقتصاد واحد کار کند، به ویژه برای شرکت های مصرف کننده.
هیت سفارشهایی را برای امور خیریه و سود در همان کارخانه تولید میکند که به شرکت اجازه میدهد در مقیاس خرید کند و قیمت را پایین بیاورد. جایی که Bombas می تواند سود خود را به حداکثر برساند. به طور طبیعی، تکرار کاراییهایی مانند این برای محصولاتی که گرانتر و پر زحمتتر هستند، مانند جواهرات یا اتومبیلها، ممکن است دشوار باشد. اما باز هم، اگر بتوانید اقتصاد را به کار بگیرید، مطمئناً مزایایی برای این مدل وجود دارد، مانند وفاداری مشتری، تمایز در بازار، و ماموریت برند قوی که میتواند به حفظ استعدادها و ایجاد فرهنگ شرکتی پر رونق کمک کند.
هیت گفت، همچنین شایان ذکر است که این مدل همچنان توجه مثبت شرکت را از جانب کارمندان احتمالی جلب می کند. بنیانگذار باید هنگام تصمیم گیری برای دنبال کردن مدل یک به یک در نظر بگیرد.
“شما اکنون یک دسته را جمع آوری کرده اید. هیت میگوید از افرادی که به آنها اهمیت میدهند و شما همه آنها را در یک دفتر قرار میدهید. جای تعجب نیست که همه آنها واقعاً دوست دارند با هم کار کنند، زیرا متوجه می شوند که ارزش های یکسانی دارند.”