عمومی

خشم، ترس، شادی: طرف ناگفته کارآفرینی

خشم، ترس، شادی: طرف ناگفته
کارآفرینی

هر روز، کارآفرینان در سراسر کشور خطرات شخصی، ایجاد شرکت‌های جدید و هموار کردن جسورانه مسیرهایی که قبلاً وجود نداشتند. آنها اشتیاق، اصالت و اغلب اوقات مالی خود را در این سرمایه گذاری ها می ریزند – و هیچ تضمینی برای موفقیت وجود ندارد. همه افراد به صورت روزانه فراز و نشیب هایی دارند. اما در تجربه من به عنوان یک کارآفرین، اوج ها بالاتر و پایین ترها هستند.

من اولین کسی نیستم که توجه داشته باشید که هیچ راهی برای آماده شدن واقعی برای کارآفرین شدن وجود ندارد. این یک سفر سخت است، و در مورد نحوه عبور از همه چالش‌هایی که به شما وارد می‌شود، کمبودی وجود ندارد. و در حالی که شما رئیس خود هستید و بیشتر سرنوشت شرکت خود را کنترل می کنید، موضوع بزرگی وجود دارد که هرگز نمی توانید برای آن آماده شوید.

راه اندازی یک شرکت فقط انجام و اجرای چشم انداز شما نیست. همچنین، و شاید مهمتر از آن، احساس آن است.

همه ما می دانیم که کارآفرینان به یک طرح تجاری، اما من معتقدم که آنها به نوع دیگری از برنامه نیز نیاز دارند: نقشه راه عاطفی برای کمک به آنها در واکنش بهتر به فراز و نشیب های سفر. در اینجا چند داستان از تجربه شخصی من در مورد آنچه که باید انتظار داشته باشم آورده شده است.

خشم

من عصبانی بودم — نه از هیئت مدیره یا شرکت، بلکه از خودم. به سمت ماشینم رفتم، برف پاک کن ها و رادیو را روشن کردم. همانطور که در مسیر ۲۸۰ رانندگی می کردم، آهنگی پخش شد: “من می توانم اکنون به وضوح ببینم” از جیمی کلیف. این دقیقا همان چیزی بود که باید بشنوم.

در عرض حدود ۱۰ دقیقه، تمام چرخه غم و اندوه را پشت سر گذاشته بودم، که با عصبانیت شروع می شد اما با پذیرش پایان می یافت. با دادن فضایی به خودم برای مقابله با این احساسات، به من این امکان را داد که شفافیت لازم را داشته باشم تا ببینم شرکت بزرگتر و مهمتر از من است. خوشبختانه، من نیز نسبت به عمل تعصب داشتم. من از آن تجربه و احساس استفاده کردم و آن را به درسی قدرتمند تبدیل کردم که بیش از هر زمان دیگری برای ایجاد چیزی جدید و تکامل رهبری خود برای ماندن در برابر چالش‌های تجاری تا حد ممکن تلاش کرد.

نکته: احساسات سخت را احساس کنید، آنها را نام ببرید و آنها را درونی کنید. اما غر نزنید، به حرکت ادامه دهید. پیمایش در سفر کارآفرینی تا حدودی به توانایی درک آن احساسات و اعمال آنها در رهبری و چیزهای جدید مربوط می شود.

ترس

تاسیس یک شرکت مانند قرار دادن همه چیز (و منظورم همه چیز) روی میز رولت است. این بیش از یک شرط بندی بزرگ برای خودتان است. این اشتیاق، انگیزه و دیدگاه شماست که مورد آزمایش قرار خواهد گرفت. آیا مردم ایده شما را دوست خواهند داشت؟ آیا کسی می خواهد برای شما کار کند؟ آیا پول نقد کافی برای تامین هزینه سفارش یا پرداخت حقوق و دستمزد خواهید داشت؟ به خصوص در آن روزهای اولیه، ممکن است گاهی احساس تنهایی کنید.

ترس از شکست شبها مرا بیدار نگه می داشت. اما بعد از آن از یک مربی راهنمایی گرفتم. گفت همان لحظه که استخدام شدی قبول کن که اخراج شدی. این رویکرد رهایی بخش بود، و من فکر می کنم همین امر در مورد راه اندازی یک شرکت نیز صادق است: هنگامی که ایده ای دارید، بپذیرید که آن را رد می کنند (از سوی برخی). بدترین سناریو دیگر بر سر شما نمی ماند. این واقعیتی است که شما می توانید با آن کنار بیایید و هرگز در راه شما قرار نخواهد گرفت.

حقیقت سخت این است که کارآفرینان باید آماده باشید تا کسی به آنها بگوید، یا اطلاعاتی در آنها ایجاد شود که احساس کنند کودکشان زشت است یا ایده آنها کارساز نیست. نکته مهم این است که اجازه ندهید که شما را از ایجاد هرگونه تغییر لازم برای بهبود آن منحرف کند. از آن نترس، انتظارش را داشته باش

شکست بخش ضروری یادگیری و رشد است و من معتقدم بهترین راه برای مبارزه با آن پذیرش آن به عنوان بخشی از این فرآیند.

نکته: اینکه چگونه به ترس پاسخ دهید می‌تواند انعطاف‌پذیری و طول عمر ایجاد کند. پذیرش شکست یا طرد شدن به‌عنوان ضروری برای رشد به شما این آزادی را می‌دهد که با اعتماد به نفس عمل کنید و به‌جای دفاعی، به طور سازنده پاسخ دهید.

مسئولیت

من همیشه فکر می کردم ضرب المثل “این است فقط کسب و کار» هدف و ارزش کار ما را به ویژه برای کارآفرینان کاهش می دهد. در ابتدا، کسب و کار امرار معاش شما است — اینکه چگونه می توانید غذا را روی میز بگذارید و زندگی مورد نظر خود را داشته باشید. همانطور که کسب و کار شما موفق تر می شود و شروع به استخدام کارمندان بیشتری می کنید، این فقط امرار معاش شما نیست — بلکه مال آنها نیز هست. تصمیمات بیشتری برای گرفتن وجود دارد و آنها سخت تر می شوند. این مسئولیت فوق‌العاده است، و گاهی اوقات بسیار طاقت‌فرسا.

من در طول بحران مالی ۲۰۰۸، زمانی که Bill.com در روزهای اولیه آن، و من به واقعیت جریان نقدی خود نگاه می کردم. می دانستم که ریاضی دروغ نمی گوید. اگر قرار بود کسب‌وکار زنده بماند، باید تصمیم سختی می‌گرفتم که ۴۰ درصد از کارکنان خود را اخراج کنم. تصمیم با خودم بود، و کسی نبود که او را سرزنش یا شرور معرفی کنم. فقط من. در نهایت این تصمیم بسیار سخت بود اما برای بقای شرکت در آن زمان بسیار ضروری بود. در حالی که ما بعداً توانستیم برخی از آن بازیکنان کلیدی را به خدمت بگیریم، درس و احساسی که از دست دادن پول با من باقی مانده است، باقی مانده است.

نکته: وقتی کسب‌وکاری را راه‌اندازی و توسعه می‌دهید، مسئولیت برقراری تماس‌های سخت متناسب با مقیاس آن کسب‌وکار افزایش می‌یابد، بنابراین آماده باشید که هر روز به برقراری تماس‌های سخت ادامه دهید.

شادی

این همه سختی نیست. اگر پدر و مادر هستید، ممکن است به یاد بیاورید که چگونه ظرفیت شما برای عشق با گذشت هر سال افزایش می یابد، و این در مورد کارآفرینان نیز صادق است. ظرفیت شما برای شادی به عنوان یک صاحب کسب و کار افزایش می یابد.

پس از دوران سخت اقتصادی روزهای اولیه Bill.com، ما شروع به موفقیت کردیم. گام ما ما در طول زمان به طور پیوسته رشد کردیم. ما چیزی ماندگار خلق کردیم. و ناگهان از من بزرگتر شد. شروع به ساختن بر اساس شتاب خود کرد و برای صاحبان مشاغل و حسابداران در سراسر کشور ارزش افزود.

و سپس، ۱۵ سال. بعد از آن روز بارانی و عصبانی که تصمیم گرفتم Bill.com را ایجاد کنم، در یک صبح دلپذیر دسامبر سال ۲۰۱۹، خودم را به همراه تیم و خانواده‌ام در طبقه نیویورک دیدم. دکمه ای را در یک بالکن تاریخی فشار دادم و صدای زنگ آشنا را شنیدم و برای همه چیزهایی که در طول مسیر برای رسیدن به این لحظه با آن روبرو شدم غرق شکرگزاری شدم. ما تا موفقیت یک شبه فاصله زیادی داشتیم، اما همان سرمایه گذارانی که می خواستند من از Paycycle کناره گیری کنم، در کنار من بودند.

هنگامی که Bill.com وارد بازارهای عمومی شد، متوجه شدم که گریه می کنم — البته اشک های خوشحالی، اما عمیق با معنی. این لحظه نه تنها نشان‌دهنده موفقیت ما بود، بلکه نشان‌دهنده ظرافت، امید و تلاشی بود که هر کارآفرینی در تجارت خود می‌ریزد. چیزی ماندگار خلق کرده بودیم. چیزی که به سایر کارآفرینان کمک می کرد تا به رویاهای جسورانه خود برسند.

شادی آنها شادی من بود و هنوز هم هست.

نکته: به دلایل درست یک شرکت راه اندازی کنید. تصمیم بگیرید چیزی بزرگتر از خودتان بسازید، چیزی ماندگار. موفقیت مالی عالی است، اما خدمت به دیگران و ایجاد تأثیر ماندگار، شادی معنادار و زیباتر از آنچه فکر می کردید به شما می دهد. من بر این باورم که وقتی روی ایجاد تأثیر پایدار تمرکز کنید، موفقیت تجاری به دنبال خواهد داشت.

من به نقل قولی از معروف تئودور روزولت “The Man in the Arena.aspx”>The Man in the Arena” سخنرانی یکی از اولین سرمایه گذاران من است. به اشتراک گذاشته شده با من. در این متن آمده است: “اعتبار متعلق به [فردی] در عرصه است… که بارها و بارها کوتاه می آید… اما در واقع برای انجام اعمال تلاش می کند.” در نهایت، کارآفرین کسی است که «پیروزی موفقیت‌های بالا را می‌داند و در بدترین حالت، اگر شکست بخورد، حداقل به شدت شکست می‌خورد».

کارآفرین بودن به معنای چشیدن شیرینی موفقیت و سوز تلخ شکست است، و زمانی که آماده شدید — نه فقط با تحصیلات یا تجربه، بلکه با احساسات و انتظارات خود — واقعاً می تواند جرات زیادی داشته باشد.

نظرات بیان شده در اینجا توسط Inc. ستون نویسان .com متعلق به خودشان هستند، نه ستون نویسان Inc.com.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
امکان ها مجله اینترنتی سرگرمی متافیزیک ساخت وبلاگ صداقت موتور جستجو توسعه فردی