عمومیمقالات

ورود سریع مجیک جانسون به تجارت

ورود سریع مجیک جانسون به تجارت

Earvin “Magic” Johnson در هفتمین سال زندگی حرفه‌ای خود در تالار مشاهیر بود که افکار پس از مرگ بسکتبال او را به دفتر مدیر اجرایی مایکل اویتز، یکی از بنیانگذاران آژانس هنرمندان خلاق هدایت کرد. جانسون شاهد بود که بسیاری از ورزشکاران سابق تلاش می‌کردند تا وارد دنیای تجارت شوند که شکست خوردند. او امیدوار بود که نصیحتی به او امکان دهد مسیر متفاوتی را ترسیم کند.

جانسون به SUCCESS می گوید: «مایکل روزنامه را جلوی من انداخت. “او پرسید، “وقتی روزنامه می رسد، اول چه چیزی را می خوانی؟” به او گفتم که بخش ورزش را باز کردم.

«او به من نگاه کرد و گفت: «جواب اشتباه است. از اینجا به بعد، اگر می خواهید در کسب و کار شرکت کنید، تو باید تجارت بخوانی.» من در دفترش ۶ فوتی ۹ قدم زدم و افتخار کردم. من با احساس قد ۵ فوتی و حیرت زده رفتم.”

آغاز حرفه تجاری مجیک جانسون

به این ترتیب، حرفه تجاری مردی آغاز شد که تنها ۲۳ سال بعد، در سال ۲۰۰۹، توسط مجله Ebony به عنوان یکی از تأثیرگذارترین رهبران تجاری سیاه پوست در آمریکا مورد استقبال قرار گرفت. مجیک جانسون اینترپرایز مستقر در بورلی هیلز، مستقر در کالیفرنیا، که در ۳۶ سال گذشته ساخته شده است، در طول تاریخ چندین دهه خود دارای باشگاه‌های ورزشی، سالن‌های سینما و سایر مشاغل بوده است.

جانسون می‌گوید: «من چند درس بزرگ را در آنجا با مایکل اویتز آموختم. اولین مورد این است که اگر می خواهید موفق باشید، باید مایل باشید که از هر ارتباطی که دارید استفاده کنید. این یک داستان خنده دار است که چگونه آن ملاقات شکل گرفت. در طول یک بازی لیکرز در فصل قبل، من در کنار زمین ایستاده بودم و آماده بودم تا توپ را به درون ورودی پاس کنم. دو تاجر بودند که من به آنها احترام می‌گذارم—[رئیس و مدیر عامل گروه سرگرمی Mandalay و به پیروزی بگویید< /em> نویسنده] پیتر گوبر و [مدیر صنعت موسیقی] جو اسمیت – که در کنار دادگاه نشسته بودند و طرفداران زیادی داشتند. نگاهی انداختم و پرسیدم، “چگونه می توانم وارد تجارت شوم؟” احتمالاً بهترین مکان برای پرسیدن نبود، اما آنها می توانستند بگویند که صادقانه به دنبال کمک هستم، بنابراین بعداً ترتیب ملاقات من با مایکل اویتز را دادند. /p>

“دومین چیزی که یاد گرفتم این است که اگر کسی را می خواهید جانسون می‌گوید برای اینکه مربی شما باشید، بهتر است برای گوش دادن و فروتنی آماده باشید. مایکل در مورد کار کردن با من مطمئن نبود زیرا بسیاری از ورزشکاران فکر می کنند که می توانند مستقیماً وارد تجارت شوند و هرگز توصیه های کسی را قبول نمی کنند. باید به او ثابت می‌کردم که جدی هستم و گوش می‌دهم.»

جانسون می‌گوید

این به معنای تغییر عادات مطالعه‌اش بود. او بلافاصله شروع به گرفتن مجلات تجاری، روزنامه و کتاب کرد تا با خود در جاده ببرد. اما خواندن تنها آغاز تحصیلات تجاری جانسون بود. درس بزرگ بعدی او گوش دادن بود.

اشتباه گوش ندادن

جانسون می‌گوید اولین حمله‌اش به دنیای تجارت به او آموخت که برای کارآفرینانی که به مشتریان گوش نمی‌دهند چه اتفاقی می‌افتد. در سال ۱۹۸۱، او تصمیم گرفت زنجیره‌ای از فروشگاه‌های خرده‌فروشی کالاهای ورزشی را که قصد داشت به سراسر کشور ببرد، به نام Magic’s 32 راه‌اندازی کند.

برای شروع کسب و کار، او تصمیم گرفت در یک کنفرانس بزرگ کالاهای ورزشی شرکت کند و برای محصولاتی که در فروشگاه ها می فروخت مذاکره کند.

جانسون می‌گوید: «من از یک مشتری نپرسیدم که به چه چیزی علاقه دارد. «من به دنبال محصولاتی که علاقه مند به خریدشان باشم به آنجا رفتم. باید یاد می گرفتم که مشتری من نیستم. در واقع، با اتفاقی که پس از باز کردن ما رخ داد، این درس به من آموخته شد.»

در میان سری محصولاتی که جانسون برای حمل انتخاب کرد، یک سری کت چرمی ۱۵۰۰ دلاری بود. آنها با سلیقه جانسون مطابقت دارند، اما نه با سلیقه مشتریانش. هنگامی که فروشگاه اولیه تنها یک سال بعد بسته شد، جکرها هنوز روی قفسه‌ها آویزان بودند.

جانسون با شکستن لبخند علامت تجاری خود می گوید: «مطمئنم که اشتباهات تجاری بزرگتری مرتکب شده ام، اما نمی توانم به یکی از آنها فکر کنم.

تأثیرات اولیه موفقیت مجیک جانسون

اولین تأثیرات کارآفرینی جانسون از پدر و مادرش در زادگاهش لنسینگ، میشیگان بود. من در خانواده سیاه پوستی بزرگ شدم که مردم امروز نگران ناپدید شدن آن هستند. او در خاطرات خود در سال ۱۹۹۲ می نویسد، با وجود اینکه ما نه نفر بودیم، اما آنچه را که لازم داشتیم داشتیم – دو پدر و مادر عالی، غذا روی میز و زمانی که تمام خانواده در کنار هم باشند. .to/3YsQqrw” target=”_blank” rel=”noreferrer noopener”>زندگی من.

هر دو والدین سخت کار کردند. پدرش در جنرال موتورز و همچنین کار حمل زباله خودش و مادرش برای یک کافه تریا مدرسه. جانسون می نویسد: «والدین من به کار اعتقاد داشتند – نه تنها برای خودشان، بلکه برای فرزندانشان نیز. بچه ها کارهای خانه را تعیین کرده بودند و باید پول خرج خود را به دست می آوردند. زمانی که ۱۰ ساله بودم، کسب‌وکار کوچک محله‌ام را داشتم. برگ ها را چنگک زدم، محوطه ها را تمیز کردم و برف را پارو کردم. با پولی که به دست آوردم، می توانستم به سینما بروم و گاه به گاه یک آلبوم بخرم.»

پدر جانسون، اروین جانسون پدر، درس های زندگی دیگری نیز ارائه کرد. پدرش از طریق بازی‌های انفرادی بسکتبال، سخت بازی می‌کرد و همیشه منصفانه نبود. اما نکته این بود. جانسون می‌نویسد، پدر به من یاد می‌داد که همیشه تماس‌ها را دریافت نمی‌کنم، که باید بالاتر از مخاطب بازی کنم. او به من یاد داد که در برابر احتمالات برنده شوم و هرگز دست از کار نکشم. ”

یک حرفه با سابقه

حرفه بسکتبال جانسون شامل یک قهرمانی ملی در ایالت میشیگان، پنج قهرمانی NBA با لس آنجلس لیکرز و یک مدال طلا با “تیم رویایی” در المپیک ۱۹۹۲ بود. او در کنار و مقابل برخی از بهترین بازیکنان NBA از جمله مایکل جردن، لری برد، کریم عبدالجبار و جان استاکتون بازی کرد.

هم تیمی های جدید او شرکای تجاری او هستند، فهرستی که شامل Sodexo، Denny است. ، Simply Healthcare، Los Angeles Dodgers، ۲۴ Hour Fitness و Starbucks. او جایگاهی را ایجاد کرده است و تبدیل به بازیکن مورد علاقه شرکت هایی شده است که امیدوارند در بازار شهری گسترش پیدا کنند. جانسون با استفاده از قدرت برند خود در آن فضا، اعتبار کسب‌وکارهایی را افزایش می‌دهد که می‌خواهند بخشی از کیک را در آنچه که او آن را «جوامع شهری محروم و دارای تنوع قومی» می‌نامد، افزایش دهد.

مجیک جانسون چیزی برای اثبات داشت.

مجیک ۳۲ شکست خرده فروشی درس مهم دیگری به جانسون آموخت: برای خود چشم اندازی داشته باشید. شرکت، یا برای شکست آماده شوید.

جانسون می‌گوید: «بسیاری از ورزشکاران بیرون می‌روند و می‌خواهند بارها یا رستوران‌های ورزشی راه‌اندازی کنند، و این کار را بدون چشم‌اندازی از آنچه که قرار است به مشتریان خود اضافه کنند، انجام می‌دهند. «می توانم این را بگویم چون این کار را کردم. اما اکنون می دانم که دید من چیست و همه چیزهایی که در نظر می گیریم باید با این دید مطابقت داشته باشد. فرصت‌های زیادی برای ما پیش می‌آیند، و وقتی به هریک نگاه می‌کنیم از خود می‌پرسیم که آیا برای جوامعی که به آنها خدمت می‌کنیم، ارزشی به همراه خواهد داشت.

“و در حالی که ما در اطراف آن جوامع راه می افتیم، تیم من اکنون همیشه می پرسد، “چه چیزی کم است؟” ما آموختیم که آمریکایی های آفریقایی تبار گروه شماره ۱ تماشاگران سینما در آمریکا هستند، با این حال ما در آن سالن سینما نداشتیم. محله های ما این زمانی بود که ساخت تئاتر مجیک جانسون را شروع کردیم. اگر دید شما به اندازه کافی قوی است، تمرکز آنقدرها هم چالش برانگیز نیست. همه چیز منطقی است یا نیست.”

امروز، ارزش خالص برآورد شده جانسون بیش از ۶۰۰ میلیون دلار است.

جانسون می‌گوید: «برای من جالب است که تعداد کمی از ورزشکاران به سمت تجارت حرکت می‌کنند. چیزهای زیادی در مورد ورزشکار بودن وجود دارد که باید شما را برای این دنیا آماده کند. نظم و انضباط، تمرین، تمرین بیشتر از حریف… همه اینها امروز برای من به همان اندازه مهم هستند که در NBA. من فکر می کنم مشکل این است که برای برخی از ورزشکاران، منیت ما در تمام زندگی ما تغذیه شده است و ما عادت نداریم که مردم با ما مانند همسالان رفتار کنند. مایکل اویتز با من مانند مردی رفتار کرد که چیزی برای اثبات داشت، و در آن مرحله از زندگی من، افراد زیادی با من اینطور رفتار نمی کردند. فکر می‌کنم به درستی با آن برخورد کردم، و تفاوت زیادی ایجاد کرد.»

در جستجوی مربیان کارآفرین

جانسون می‌گوید حقیقت این است که بسیاری از کارآفرینان در کاری موفق هستند. و این به آنها اعتماد به نفس می دهد تا در مسیرهای جدید حرکت کنند. بیشتر آنها، مانند ورزشکارانی که در کسب و کار شکست خورده‌اند، آماده نیستند از دیگران در مورد کارهای بعدی راهنمایی بگیرند.

جانسون می‌گوید: «ورزش من را به در آورد – من این را می‌دانم. اما آن در برای همیشه باز نمی ماند. شما باید با این دسترسی کاری انجام دهید. در این دنیا، درست مانند ورزش، هیچ چیز به دست شما نمی رسد. من باید آن را یاد می گرفتم. برای من خوش شانس بود، زمانی که بازی می کردم از مربیانم شروع به یادگیری کردم تا بتوانم بعد از بسکتبال به زندگی خود بپردازم.

جانسون می‌گوید که اشتیاق او برای آماده شدن برای زندگی به‌عنوان یک کارآفرین، حتی نحوه سفرش را در زمانی که تیم لیکرزش در جاده بود، تغییر داد. برای مثال، زمانی که در آتلانتا بود، با مدیران شرکت کوکاکولا ملاقات کرد. او می‌گوید: «من همه جا به دنبال راهنما گشتم و از هر فرصتی برای پرسیدن سؤال استفاده کردم. «یک چیزی که به افرادی که از من راهنمایی می‌خواهند می‌گویم این است که برای پیدا کردن یک مربی لازم نیست ستاره باشید، بلکه باید اشتیاق نشان دهید. من همیشه اشتیاق نشان می دادم.”

جانسون می‌گوید بخش‌های زیادی از زندگی به عنوان یک ورزشکار وجود دارد که او می‌تواند با حرفه‌ی پست بسکتبال خود مرتبط کند. او می گوید مهم ترین پیوند در قدرت تحقیق است. در حین بازی، همیشه حریفانم را مطالعه می کردم. من تمایلات آنها را مورد مطالعه قرار دادم تا بتوانم پیش بینی کنم که وقتی به دادگاه آمدند به کجا خواهند رفت.” “این به همان اندازه در حال حاضر درست است. من می خواهم مشتریانم را بشناسم، می خواهم گرایش های آنها را بدانم. و من فقط گزارش ها را نمی خوانم. من بیرون می آیم و از آنها می پرسم.”

آموزش از اشتباهات گذشته

گردآوری و به اشتراک گذاری آن اطلاعات به موفقیت جانسون کمک کرده است. یکی از بزرگترین نمونه های این امر می تواند مشارکت او با استارباکس باشد. در حین سفر، جانسون متوجه شد که شرکت در جوامعی که دیگر شرکای مجیک جانسون اینترپرایز در حال رشد هستند، فروشگاهی ندارد. جانسون با بازدید از فروشگاه های استارباکس در نزدیکی این جوامع، با مشتریان صحبت کرد. او متوجه شد که بسیاری از جوامع شهری بیشتر هستند و چندین مایل رانندگی کرده اند تا پول خود را در استارباکس خرج کنند.

گوش دادن به مشتریان باعث موفقیت می شود

جانسون با داشتن آن اطلاعات حکایتی و همچنین آمار جمعیتی که معتقد بود می تواند برای استارباکس باز کند، درخواست ملاقات با هاوارد شولتز، مدیر عامل سابق استارباکس کرد. او رشد جمعیت اقلیت در آمریکا را به شولتز نشان داد – رشدی که ادامه یافته است، زیرا بین سال های ۲۰۱۰ و ۲۰۲۰، جمعیت اسپانیایی و لاتین تبار از ۵۰٫۵ میلیون به ۶۲٫۱ میلیون افزایش یافته است، در حالی که جمعیت سیاه پوست و آفریقایی آمریکایی از ۳۸٫۹ میلیون افزایش یافته است. به ۴۱٫۱ میلیون در مقابل، طبق اداره سرشماری ایالات متحده. علاوه بر این، در همان دوره زمانی، «قدرت خرید آمریکایی های آسیایی ۱۱۱ درصد رشد کرد. بر اساس گزارش مرکز رشد اقتصادی سلیگ.

جانسون به یاد می‌آورد: «از او پرسیدم که آیا می‌خواهد همه اینها را روی میز بگذارد یا می‌خواهد با شریکی که آنها را درک می‌کند به آن جمعیت‌ها برسد. او به هیئت مدیره خود رفت و ما به نیروها پیوستیم.”

شرکت جانسون دارای ۱۲۵ فرنچایز استارباکس بود، «و سرانه هزینه‌های ما در فروشگاه‌هایمان [بسیار عالی] بود. ما به همه کسانی که می‌گفتند اقلیت‌ها برای یک فنجان قهوه ۳ دلار خرج نمی‌کنند ثابت کردیم اشتباه می‌کنند.»

اما تحقیقات او با باز کردن در متوقف نشد. جانسون می‌گوید: «پس از افتتاح، شروع به جستجوی راه‌هایی برای تغییر مدل استارباکس برای ملاقات با مشتریان خود کردیم. ما قصد داشتیم آنچه را که می خواستند برایشان بیاوریم. نتایج برای خودشان [گفتند].”

این مقاله در جولای ۲۰۱۰ منتشر شده و به روز شده است. عکس از Kathy Hutchins/Shutterstock

2c59ee31715acdffa3896dccd990ccc1?s=100&d=mp&r=g - ورود سریع مجیک جانسون به تجارت

منبع :
حتما بخوانید : ۲۵ مثال پیام صوتی
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
امکان ها مجله اینترنتی سرگرمی متافیزیک ساخت وبلاگ صداقت موتور جستجو توسعه فردی