4 راه برای خروج از بن بست
۴ راه برای خروج از بن بست
وقتی کسبوکاری را راهاندازی میکنیم، اغلب آن را با یک شریک انجام میدهیم تا ریسک سرمایهگذاری خودمان را کاهش دهیم. ثابت شده است که برای هزاران شرکت خوب کار می کند. اما حقیقت ناراحت کننده این است که در نهایت، هر شراکتی باید پایان یابد. رایجترین محرک یک بنبست است که در آن دو طرف چیزهای متفاوتی می خواهند. شاید این تصمیمی برای گسترش در بازار یا منطقه جدید یا سرمایه گذاری در تجهیزات جدید باشد. به هر دلیلی، زمانی که دو شریک با هم اختلاف پیدا می کنند، دوام خود کسب و کار را تهدید می کند.
پیدا کردن راه هایی برای شکستن این موارد. بن بست ها همیشه بحث برانگیز هستند و گاهی اوقات منجر به پایان های دراماتیک می شوند، مانند فروش تجارت. به همین دلیل، همانطور که قبلاً نوشتم، قرار دادن زبان “فشرده” در هر قرارداد مشارکت از همان ابتدا بسیار مهم است. در حالی که ممکن است زمانی که شما و شریکتان در بهترین شرایط قرار دارید، امضای آن نوع «پیش ازدواج» بیش از حد به نظر برسد، اما وقتی همه چیز به ناچار به طرفداران ضربه وارد میکند، به نظر یک موهبت الهی خواهد بود.
آخرین راه حل در یک موقعیت چالش برانگیز این است که یک شخص ثالث مورد اعتماد متقابل را وارد کنید، مانند یک عضو هیئت مدیره، تا به عبور از بن بست کمک کند.
اما اگر با وجود کمک شخص ثالث نتوانید راهی پیدا کنید که دوباره چشم در چشم شریک زندگی خود را ببینید، و آن را ندارید، چه مسیر از پیش برنامه ریزی شده برای حل اختلافات خود را؟ سپس ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که یکی از شرکا، دیگری را بخرد.
بنابراین چگونه میتوانید آن را طوری انجام دهید که برای هر دو طرف منصفانه باشد؟ چهار استراتژی وجود دارد که من کارهایی را دیدهام که میتوانید در سناریوهایی مانند این به آنها روی آورید تا ارزشی برای کسبوکار ایجاد کنید و تصمیم بگیرید که خریدار و فروشنده چه کسی هستند.
۱٫ من قطع می کنم، شما انتخاب می کنید.
به زمانی فکر کنید که کودک بودید و والدینتان راه های خلاقانه ای برای شما و خواهر و برادرهایتان پیدا کردند. برای به اشتراک گذاشتن چیزهایی مانند کیک تولد. برای اینکه همه احساس کنند که یک برش منصفانه دارند، ممکن است کمی بازی انجام دهید که در آن یک نفر کیک را تکه تکه می کند و سپس بقیه انتخاب می کنند که کدام قطعه را می خواهند. این به خوبی جواب داد، زیرا شخصی که کیک را برش میدهد تمام تلاش خود را میکند تا اطمینان حاصل کند که هر برش برابر است تا از دست نرود.
۲٫ روش دو پاکت.
در این روش، هر یک از طرفین آنچه را که مایل به خرید یا فروش کسب و کار هستند می نویسند و قرار می دهند. شماره آنها در یک پاکت هر کس بیشترین عدد را روی کاغذ بیاورد خریدار می شود. این هر دو طرف را همسو می کند. شما نمی خواهید پیشنهاد خود را پایین بیاورید زیرا سهم خود را از تجارت زیر ارزش بهینه می فروشید. در عین حال، اگر تعداد زیادی را یادداشت کنید، به شریک خود برای سهمی که از کسب و کار دارد، بیش از حد پرداخت خواهید کرد. هدف باید این باشد که عددی را که در هر یک از سناریوها از آن راضی هستید، بیاورید.
۳٫ یک ارزیابی دریافت کنید.
یکی از متداول ترین رویکردهایی که شرکا در صورت فرا رسیدن زمان فروش کسب و کار از آن استفاده می کنند، استخدام یک نفر سوم است. ارزیاب حزب یا وکیل برای تعیین ارزش شرکت. این رویکرد مشکلات متعددی دارد. یکی، استخدام چنین کارشناسانی گران است. دوم، ارزیابی یک تجارت اغلب بیشتر هنر است تا علم. همیشه ارزش واقعی بازار شرکت را منعکس نمی کند – اغلب خیلی بالا یا خیلی پایین است. اما اگر هر دو طرف به کار ارزیاب شخص ثالثی که وارد میکنند اعتماد کنند، این رویکرد همچنان میتواند کارساز باشد.
۴٫ آن را به شانس بسپارید.
اگر هر دو شریک به قمار علاقه دارند، میتوانند تعیین کنند که چه کسی به طور تصادفی چه کسی را میخرد. اگر هر دو طرف بتوانند در مورد ارزش کسبوکار توافق کنند، چه از طریق ارزیابی یا از طریق تخمینهای خودشان، سکهای را برگردانید یا قالبی بچرخانید تا ببینید مالک شرکت در حال حرکت است. ممکن است علمی نباشد، اما میتواند راهی آسان و ارزان برای رسیدن به وضوح سریع باشد.
بنابراین، اگر شما و شریکتان خود را در پایان رابطه کاری خود می بینید، جایی که زمان آن رسیده است، به این فکر کنید که چگونه این استراتژی ها ممکن است به شما کمک کند تعیین کنید چه کسی خرید می کند و چه کسی می فروشد، در حالی که همچنان برای هر دو طرف منصف هستید و اجازه می دهید تجارت به جلو حرکت کند. .
کسب و کار