عمومی

4 گام برای مدیریت انتقاد مانند یک رئیس

۴ گام برای مدیریت انتقاد مانند یک رئیس

من در خانواده ای شگفت انگیز، دوست داشتنی و مثبت بزرگ شدم. من هرگز به یاد نمی‌آورم که والدینم از کسی انتقاد کرده باشند – این اجازه نداشت. بنابراین می توانید تصور کنید که من باید چه تغییری انجام می دادم وقتی که به تنهایی بیرون آمدم و شروع به دریافت انتقادهای تند از کسانی که رهبری می کردم کردم. در واقع، یکی از سخت‌ترین موانع عاطفی که با آن مواجه شدم، رسیدگی به انتقاد بود. و در نهایت، یکی از دوستان عاقل به من گفت: “جان، اگر از عقب لگد بخوری، به این معنی است که از جلو بیرون آمده ای.”

چیزی که او می‌گفت این بود که اگر قرار است رهبر شوید، مورد انتقاد قرار خواهید گرفت—پس به آن عادت کنید. بهای رهبری انتقاد است. هیچ کس توجه زیادی به نفرات آخری نمی کند. اما وقتی جلو هستید، همه چیز مورد توجه قرار می‌گیرد، بنابراین مهم است که یاد بگیرید که با انتقادات به طور سازنده برخورد کنید. فرآیند چهار مرحله‌ای زیر که در کتاب خود گنجانده‌ام طلای رهبری، زمانی که مردم از من به عنوان یک رهبر انتقاد می کنند کمک کرده است. من می خواهم آن را به شما منتقل کنم.

۱٫ خودتان را بشناسید

این یک موضوع واقعیت است. در اوایل کارم می خواستم همه را خوشحال کنم. چند سال طول کشید تا متوجه شدم که اگر قرار باشد رهبری کنم، به ناچار تصمیمات سختی وجود خواهد داشت که باعث ناراحتی برخی افراد می شود. از خودم پرسیدم: آیا می‌خواهم مردم را خوشحال کنم یا واقعاً می‌خواهم رهبری کنم؟ به وضوح فهمیدم که باید شروع به بدانید من کی بودم.

در طول سالها، مردم سعی کرده اند به من کمک کنند خودم را بشناسم. آنها اغلب با این جمله شروع می‌کنند: «من به نفع خودت چیزی به تو می‌گویم». من متوجه شده ام که وقتی آنها به من چیزی را به نفع خودم می گویند، به نظر می رسد که هرگز چیز خوبی برای گفتن به من ندارند! با این حال، این مکالمات است که به من کمک کرده تا چیزهای زیادی درباره خودم بیاموزم، از جمله کشف بسیاری از نقاط ضعفم. من متوجه شده ام که آنچه بیشتر از همه به شنیدن نیاز دارم همان چیزی است که کمترین می خواهم بشنوم. برخی از بهترین افرادی که وارد زندگی من شدند تا چیزی به من بیاموزند منتقدان من بودند، نه دوستانم.

۲٫ خودتان را تغییر دهید

این یک مسئله مسئولیت است. در فرآیند برخورد مؤثر با انتقاد، نه تنها باید خودتان را بشناسید، بلکه باید خودتان را تغییر دهید. هربرت آگار می‌گوید: «حقیقی که انسان‌ها را آزاد می‌کند، در بیشتر موارد، حقیقتی است که مردم ترجیح می‌دهند نشنوند.» ترجمه جان ماکسول از این ساده است: شما باید حقیقت را بدانید و حقیقت شما را دیوانه خواهد کرد.

این سوالاتی است که من برای تعیین سازنده یا مخرب بودن انتقاد از خودم می‌پرسم:

  • چه کسی از من انتقاد کرد؟ انتقاد ناپسند از یک فرد عاقل مطلوب تر از تایید مشتاقانه یک احمق است.
  • چگونه انجام شد؟ آیا کلمات قضاوتی بودند یا من را از شک بهره بردند؟ به عبارت دیگر، نقد چه روحی داشت؟
  • چرا مطرح شد؟آیا برای ایجاد آسیب شخصی یا به نفع من بود؟

جوناس سالک، که واکسن فلج اطفال را کشف کرد، علیرغم دستاوردهای بزرگش، منتقدان زیادی داشت. او یک بار این مشاهدۀ جالب را انجام داد: «مردم به شما خواهند گفت که اشتباه می کنید. سپس آنها به شما خواهند گفت که حق با شماست، اما کاری که انجام می دهید واقعاً مهم نیست. در نهایت آنها اعتراف خواهند کرد که حق با شماست و کاری که انجام می دهید بسیار مهم است. اما بالاخره آنها همیشه این را می دانستند.»

صرف نظر از اینکه انتقاد مشروع بوده یا نه، متوجه شده ام که نگرش من به کلماتی که نمی خواهم بشنوم، تعیین می کند که آیا از آنها بزرگ شوم یا زیر آنها ناله کنم. بنابراین، تصمیم گرفته‌ام وقتی مورد انتقاد قرار می‌گیرند، حالت تدافعی نداشته باشم، بلکه به دنبال ذره‌ای حقیقت باشم، تغییرات لازم و مسیر بالا را در پیش بگیرید.

۳٫ خودتان را بپذیرید

این یک مشکل بلوغ است. چند سال پیش نقل قول زیر را از «ابی عزیز» ذخیره کردم، زیرا من تعریف او از بلوغ را دوست دارم. او می‌گوید: «بلوغ عبارت است از: توانایی ماندن در کار تا زمانی که تمام شود. توانایی انجام کار بدون نظارت. توانایی حمل پول بدون خرج کردن آن. و توانایی تحمل یک بی عدالتی بدون اینکه بخواهیم به هم برسی.”

بلوغ همچنین شما را قادر می سازد تا خود را بپذیرید، که اولین قدم برای تبدیل شدن به یک فرد بهتر است. کارل راجرز گفت: “تناقض عجیب این است که وقتی خودم را همانگونه که هستم بپذیرم، می توانم تغییر کنم.”

لئو بوسکالیا توصیه کرد: “آسان ترین چیز برای بودن در دنیا شما هستید. سخت ترین چیز این است که دیگران چه چیزی باشی.» اگر نگران این هستید که مردم در مورد شما چه فکری می کنند، به این دلیل است که به نظر آنها بیشتر از شما اعتماد دارید در خود داشته باشید. همانطور که جودیت باردویک گفت، “اعتماد به نفس واقعی از شناخت و پذیرش خود ناشی می شود—نقاط قوت و محدودیت‌های شما—بر خلاف اینکه به تایید دیگران بستگی دارد.”

۴٫ خودت را فراموش کن

این یک مشکل امنیتی است. در حالی که در حال بزرگ شدن هستیم، بسیاری از ما زمان زیادی را صرف نگرانی در مورد جهان درباره ما چه فکری می کند. وقتی به ۶۰ سالگی می رسیم، متوجه می شویم که دنیا توجه چندانی به آن نمی کند. افراد مطمئن خود را فراموش می کنند تا بتوانند روی دیگران تمرکز کنند. این به ما این امکان را می دهد که به اندازه کافی ایمن باشیم تا بتوانیم انتقادات را قبول کنیم و حتی در خدمت منتقد باشیم.

افراد امن می دانند که چه کسانی هستند. آنها می‌دانند که اشتباه می‌کنند و نقاط ضعفی دارند، اما مجبور نیستند خودشان را تا سطح آنچه در مورد آنها گفته می‌شود پایین بیاورند. افراد ایمن مجبور نیستند از خود دفاع کنند—در عوض، آنها به خودشان بخندند.

یکی از جملات مورد علاقه من این است: “خوشا به حال کسانی که می توانند به خودشان بخندند. آنها هرگز از سرگرمی دست نخواهند کشید.» سال‌ها به خاطر کارهای احمقانه‌ای که در طول زندگی‌ام انجام داده‌ام، به خودم خندیده‌ام. من حتی یاد گرفتم در مورد حمله قلبی که ۱۰ سال پیش داشتم بخندم.

در طول بهبودی، تصمیم گرفتم یک روز را به فکر کردن در مورد آنچه که در صورت مرگم می‌افتاد، صرف کنم. مراسم تشییع جنازه من چگونه خواهد بود؟ چند نفر حاضر می شوند؟ همانطور که همه می دانند، اندازه جمعیت روزی که شما را دفن می کنند به آب و هوا بستگی دارد. بعد، بعد از اینکه شما را در زمین گذاشتند چه کار می کنند؟ بله، ۳۰ دقیقه پس از دفن شما، بزرگترین سوالی که در ذهن خانواده و دوستان شما وجود دارد این است که چگونه می توانید سریعترین زمان را به مرکز اجتماعی برسانید تا مطمئن شوید که مقداری سالاد سیب زمینی دریافت می کنند.

وقتی صحبت از انتقاد به میان می آید، مهم است که ابتدا درک کنید که نیمی از چیزهایی که مردم در مورد شما می گویند درست است. بنابراین فقط موجودی را بردارید، آن را بمکید و تغییر دهید. و نیمی دیگر که در مورد شما می گویند اینطور نیست – آنها فقط مسائل زندگی خود را آشکار می کنند. اگر خودتان را بشناسید، خواهید فهمید که در چه چیزی خوب هستید و در چه چیزی نیستید. شروع به تغییر چیزهای ضروری کنید و خودتان را فراموش کنید تا بتوانید روی دیگران تمرکز کنید. انتقاد هرگز متوقف نمی شود، اما اگر بتوانید به این مرحله چهارم برسید، انتقاد تأثیر منفی بر زندگی شما نخواهد داشت. این درس بزرگی است که باید یاد می گرفتم که به من به عنوان یک رهبر کمک کرد، و امیدوارم به شما نیز کمک کند.

این مقاله در آگوست ۲۰۰۹ منتشر شده و به روز شده است. عکس توسط Rawpixel.com/Shutterstock

Podcast In the Details Leaderboard 728 x 90 - 4 گام برای مدیریت انتقاد مانند یک رئیس

جان سی. ماکسول، یک کارشناس، سخنران و نویسنده معتبر بین‌المللی که بیش از ۱۸ میلیون کتاب فروخته است، به عنوان سفیر SUCCESS معرفی شد. دکتر ماکسول بنیانگذار EQUIP است، یک سازمان غیرانتفاعی که بیش از ۵ میلیون رهبر را در ۱۲۶ کشور در سراسر جهان آموزش داده است. یک نیویورک تایمز، وال استریت ژورنال و BusinessWeek؛ نویسنده پرفروش، مکسول سه کتاب نوشته است که بیش از یک میلیون نسخه فروخته است.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
امکان ها مجله اینترنتی سرگرمی متافیزیک ساخت وبلاگ صداقت موتور جستجو توسعه فردی