4 سوالی که باید از خود بپرسید هنگام در نظر گرفتن خرید A شرکت
۴ سوالی که باید از خود بپرسید هنگام در نظر گرفتن خرید A
شرکت
می خواهید یک برند فرعی راه اندازی کنید. آیا خودتان آن را میسازید یا کس دیگری را بخرید؟
هر کدام رویکرد خطرات و فواید. اگر خودتان آن را بسازید، کنترل کامل (و مالکیت ۱۰۰ درصدی) دارید، اما هیچ تناسب تضمینی با بازار محصول ندارید. اگر به دست آورید، مخاطب آماده ای خواهید داشت، اما خطرات آن مانند هر رابطه ای است: اگر ناهماهنگی پیش بینی نشده باعث جدایی شود چه؟
شرکت من، ThirdLove، به تازگی کیت زیرپوش را خریداری کرده است. ما سالها بود که در حال بررسی یک برند فرعی بودیم، و چند دلیل کلیدی وجود داشت که چرا ترجیح دادیم به جای ساختن خود، آن را خریداری کنیم.
در اینجا چهار سوال برای تصمیم گیری در مورد خرید یا ساخت مطرح می شود.
۱٫ هزینه فرصت ساخت داخلی چقدر است–چقدر پول، چقدر زمان؟
به یاد داشته باشید چقدر طول می کشد؟ شما را به ساختن برند پرچمدار خود برد؟ چه مقدار خون، عرق، اشک، چربی آرنج و غیره؟ درست است، بسیاری از این تلاش ها صرف توسعه فرآیندهای عملیاتی برای عملکرد در مقیاس شد، که لزوماً برای یک برند فرعی صدق نمی کند. اما همیشه زمان می برد تا مخاطب یک برند جدید را بپذیرد، مهم نیست که خواهرانش چقدر موفق هستند.
پول و زمانی که به یک برند فرعی اختصاص میدهید، پول و زمانی است که به پرچمدار شما اختصاص نمییابد. در مورد ما، ما هنوز احساس میکردیم که برند پرچمدار خود را افزایش میدهیم، بنابراین نمیخواستیم آن سطح از منابع را به یک برند فرعی منحرف کنیم. همانطور که مسیرهای مختلف را تصور می کنید، کمی کردن هزینه فرصت شما اولین قدم ضروری است.
۲٫ آیا تیم داخلی شما می تواند این کار را انجام دهد؟ اگر چنین است، آیا آنها میتوانند بهتر از کسی که قبلاً آن را انجام داده است این کار را انجام دهند؟ تیم–آنها در پرورش این نام تجاری بسیار مؤثر بوده اند، منطقی است که می توانند برند دیگری را ایجاد کنند.
اما یک مانع کلیدی در راه فکر کردن به چیز جدید فقط این است: باید کاملاً جدید باشد. باید با برند اصلی شما در سطح ارزشی، در سطح انسانی همسو باشد، اما باید خود را از نظر هویت و مخاطب متمایز کند. تیم شما در دستیابی به جمعیت فعلی شما بسیار مؤثر بود (در مورد ما، افراد هزاره در ۳۰ سالگی)، اما این لزوماً به این معنی نیست که آنها در ارتباط با سایر جمعیتشناسی مهارت خواهند داشت.
یکی از مهمترین چیزهایی که در مورد کیت دوست داریم این است که آنها با ژنرال Z همخوانی دارند. در حالی که ما گروه کوچکی از این مخاطبان داریم، افزایش این ارتباط می تواند زمان و تلاش اضافی را صرف کنید درعوض، ما تصمیم گرفتیم به کیت کمک کنیم تا ارتباط قوی با این مخاطبان را به حداکثر برساند و به آنها منابعی را افزایش دهیم که به جای دیگری نمیتوانستند حتی سریعتر حرکت کنند.
۳٫ چقدر راحت میتوانید نام تجاری را در اکوسیستم خود ادغام کنید؟
با یک خرید، میخواهید تعادل برقرار کنید. بین آنچه به دست می آورید و آنچه به آنها واگذار می کنید. شما نمی خواهید آنها جرقه خلاقیتی را که در وهله اول باعث موفقیت آنها شد از دست بدهند، اما همچنین می خواهید مطمئن باشید که آنها مانند یک عضو طبیعی اکوسیستم شما به نظر می رسند و به نظر می رسند.
اینکه بتوانید هر دو هدف را برآورده کنید یا نه به چند چیز بستگی دارد. اول، درست مانند فرآیند استخدام خود، ترکیبی از تنوع و همسویی را می خواهید. ارزش ها باید در سطح سازمان شما همسو باشند و جهانی باشند، اما پیشینه ها، نقاط قوت و نقطه نظرات باید متفاوت باشند. همین امر در مورد برندهای فرعی قابل دستیابی نیز صدق می کند.
دوم، آیا شما نقاط قوت مکمل دارید و می توانید محدود کنید. مداخله شما فقط در آنچه که در آن خوب هستید؟ در مورد ما، میتوانیم منابع عملیاتی کیت – تولید، تدارکات، قیمتگذاری – را ارائه دهیم که آنها به تنهایی در اختیار ندارند. اما ما با حفظ استقلال خلاقانه آنها راحت هستیم. ما در طراحی محصول، عکسبرداری، کپی، تصاویر و غیره دخالت نمی کنیم.
۴٫ آیا فکر میکنید میتوانید برند کسبشده را مقیاسبندی کنید؟
وقتی یک نام تجاری را خریداری میکنید، به آن کمک میکنید؟ بسیاری از چالش های مقیاس بندی را سریع پیگیری کنید. به جای جذب سرمایهگذاران جدید، شرطبندی روی افزایش تولید، جستجوی استخدامهای جدید، میتواند از زیرساختهایی استفاده کند که از قبل در اختیار دارید.
کسب رقصی ظریف است. یک برند فرعی که می سازید یک قمار است. اینکه کدام مسیر را انتخاب می کنید به اهداف تجاری، نقاط قوت و ضعف ذاتی، منابع و ارزش های شما بستگی دارد.