4 درس سختی به من آموخت

۴ درس سختی به من آموخت
کلر آنجل، یک سازمان کارآفرینان (EO) شرکتکننده شتابدهنده در آتلانتا، تاسیس Angelle Consulting– یک شرکت مشاوره و روابط عمومی مبتنی بر ماموریت – در سال ۲۰۱۸٫ آنجل با بالا بردن صدای رهبران تجاری متعهد به انجام کارهای خوب با انجام کارهای خوب، به تغییرات مثبت دامن می زند. ما آنجل را دنبال می کنیم، که اخیراً به برنامه شتاب دهنده تجاری EO پیوسته است، زیرا او رشد می کند و کسب و کار خود را مقیاس می کند این چیزی است که او در مورد یادگیری درس های زندگی در طول موجی از مشکلات اخیر به اشتراک گذاشته است.
کارآفرینان موفق تمایل دارند هر دو رویاپرداز باشند. و انجام دهندگان ما چشم انداز و دانش لازم برای اجرای این چشم انداز را داریم. مانند بسیاری از رهبران کسب و کار، من تمایل دارم که اطرافم را با افراد همفکری احاطه کنم که معمولاً دارای چشم اندازهای مثبت هستند. اما، چه اتفاقی میافتد وقتی سختیهای زندگی این خوشبینی را به چالش میکشد؟
در مدت شش ماه، پدرشوهرم را از دست دادم. به کووید، و همچنین یکی از همکارانش که در شرایط خشونت آمیز در حین کار جان باخت. ما از یکی از اعضای خانواده که از مشکلات روانی رنج می برد در خانه خود استقبال کردیم و مجبور شدیم با سگ خانواده عزیزمان خداحافظی کنیم. در حالی که من معمولاً فردی نیمه پر لیوان هستم، به طور فزایندهای در مورد عواقبی که این زمان تلاش بر تجارت من خواهد داشت، نگران شدم.
اما، من من قویاً معتقدم که در هر شرایطی باید درسهایی آموخت. این چیزی است که من از این چند ماه گذشته دریافت کردم.
اصالت بسیار زیاد است.
در حالی که در حال مبارزه بودم، اولین کارمند تمام وقت خود را نیز به تازگی استخدام کرده بودم. من در ابتدا تصور میکردم که یک پروسه ی ورود کامل به اندی را در نقش جدیدش اجرا کنم. همانطور که می توانید تصور کنید، هیچ چیز طبق برنامه اتفاق نیفتاد. با نگاهی به گذشته، متوجه می شوم که این ما را وادار کرد که فرآیندها و مرزها را زودتر تعیین کنیم. از اندی پرسیدم که در مسیر پیشرفت او کجا ایستاده ام. از مشاهدات او، ما پارامترهایی ایجاد کردیم که به من این امکان را میداد تا سریعتر از آنچه پیشبینی میشد خودم را از روزمرگی استخراج کنم و در عین حال به اندی اجازه داد تا مالکیت کامل کارش را در دست بگیرد. اکنون زمان بیشتری برای اختصاص دادن به تفکر با تصویر بزرگ دارم و اندی در موقعیت خود احساس رضایت عمیق تری دارد.
همچنین کارایی ایجاد می کند.
این شرایط مرا وادار کرد تا به کارآمدترینی که تا به حال بودهام تبدیل شوم. من عادت کرده ام که فعالیت های دسته جمعی را برای بهبود تمرکز و بهره وری انجام دهم. من زمان های مشخصی را برای پاسخ دادن به تمام ایمیل هایم اختصاص می دهم. من و اندی بهجای جلسات کوتاه روزانه، جمعهای روزانهمان را به تماسهای طولانیتر دو بار در هفته تبدیل کردیم، که باعث بهبود ارتباطات و طوفان فکری ما شد. من همچنین تماس با مشتریان را در همان زمان برنامه ریزی می کنم. به همین دلیل، من در هر لحظه حضور بیشتری داشتهام و در هر کار مؤثرتر بودهام.
زمان بهتری برای ارزیابی مجدد اهداف وجود ندارد.
سختی الهام بخش تفکر است. هیچ چیز مانند از دست دادن نیست که شما را متوجه کند که همه ما چقدر محدود هستیم. شرایطم به من این امکان را داد که در اولویت های زندگی و کسب و کارم تجدید نظر کنم. زمان های دشوار ممکن است برخی را به تصمیم گیری های تغییر دهنده زندگی سوق دهد، در حالی که برخی دیگر ممکن است تغییرات جزئی داشته باشند. صرف نظر از نتیجه، وقت گذاشتن برای تأمل در اهداف، امیدها و رویاها یکی از مهم ترین کارهایی است که می توانیم در مواجهه با ناملایمات انجام دهیم. در جامعه امروزی، که در آن مشغول بودن اغلب به عنوان یک فضیلت تلقی میشود، سخت است که از سر و صدا و مکث فشاری فراتر برویم. وقت گذاشتن برای عقب نشینی، تفکر و چرخش ممکن است بهترین اتفاقی باشد که برای شما به عنوان یک فرد و رهبر کسب و کار رخ می دهد.
همه ما در مقطعی از زندگی مان با مشکل مواجه هستیم. بله، قابل تحویل و KPIها باید برآورده شوند. اما مهمتر از آن، ما باید همان شفقتی را به خودمان بدهیم که به دیگران در هنگام مواجهه با شرایط سختی که دارند، ابراز می کنیم. بسیاری از ما به این باور رسیدهایم که آسیبپذیری به جای نقطه قوت، ضعف است. برای موفقیت واقعی هم در محیط کار و هم در خارج از آن، باید انسانیت مشترک خود را بشناسیم و آن را جشن بگیریم. حداقل می گویند چند ماه گذشته بسیار متواضعانه بوده است. اما، دیدن تغییر ذهنیتها در مورد معنای رهبر بودن – کسی که الهامبخش است و واقعاً اهمیت میدهد – یک نفس تازه است.