3 چیزی که هرگز نخواهید شنید که یک رهبر خوب بگوید

۳ چیزی که هرگز نخواهید شنید که یک رهبر خوب بگوید
رهبران خوب درک می کنند که نحوه برقراری ارتباط تقریباً به همان اندازه مهم است که آنها برقراری ارتباط. خودآگاهی مشتاق و هوش اجتماعی آنها، که هر کسی در نقش رهبری می تواند آن را توسعه دهد، به آنها یادآوری می کند که آنچه می گویند مهم است.
مردم در حال تماشای عملکرد رهبران، بلکه گوش دادن به انتخاب کلمات آنها. آنچه به اعضای تیم گفته میشود مورد توجه قرار میگیرد و رهبران با حرفهای خودشان سنجیده میشوند.
در اینجا سه مورد وجود دارد که شما باید انجام دهید. هرگز نمی شنوم که یک رهبر خوب بگوید:
“من بالاتر از این هستم، شخص دیگری می تواند آن گفتگو را انجام دهد.”
تعارض در هر کسب و کار یا محل کار وجود دارد، خواه ناخواه. و رهبران فراتر از رویارویی نیستند. با این کار همراه است.
رهبران خوب میدانند که وقتی یک درگیری بزرگ شتاب گرفت، متوقف کردن آن دشوار است. آنها از داشتن مکالمات سخت و پرسیدن سؤالات دشوار قبل از بدتر شدن همه چیز نمی ترسند.
به عنوان مثال، اگر کارمندی مشکل دارد. مشکل عملکرد، رهبران خوب فورا به آن رسیدگی می کنند. داشتن شهامت برای رویارویی با موقعیتی که به نفع رابطه است، به جای اینکه اجازه دهید همه چیز بدتر شود، تا حد زیادی از درام بیشتر جلوگیری می کند.
“مشکل شما چیست؟
تا به حال درگیر بوده اید؟ در موقعیت کاری که شخصی مرتکب اشتباهی شده است، حتی ممکن است اشتباهی پرهزینه باشد؟
یک دهه پیش، با مدیری کار کردم که واکنش بدی نسبت به اتفاقی که به سمت جنوب رفته بود، عصبانی شد و در مسیر جنگ سرزنش و سرزنش قرار گرفت. اشاره کردن. رفتار او باعث عصبانیت مردم شد و روحیه تیم را خراب کرد. برخی از کارمندان در پاسخ استعفای خود را مطرح کردند.
ابراز خشم و ناامیدی احساسات طبیعی. اما رهبران خوب اجازه نمیدهند که احساساتشان با از دست دادن کنترل یا شرمساری اعضای تیم، بهترین آنها را به دست آورند. بنابراین، چه تکنیک خوبی برای به کارگیری است؟ این از هوش هیجانی شما ناشی میشود: خودکنترلی.
چرا خودکنترلی اهمیت دارد؟ وقتی درگیری اتفاق میافتد، سؤالی که در پشت خودکنترلی وجود دارد این است که آیا فرد میتواند احساسات و رفتار خود را برای یک نتیجه مثبت مدیریت کند یا خیر. به گفته دانیل گولمن، استاد هوش هیجانی، “درام بسیار پایین است و بهره وری بسیار بالا” در تنظیمات کاری تحت هدایت چنین رهبرانی.
اگر رهبران ظرفیتی برای خودکنترلی نداشته باشند، نتیجه خوب نیست. یکی از موانع اصلی ناشی از عدم کنترل خود، خشم فیلتر نشده است. همانطور که گفتم، خشم یک احساس طبیعی و انسانی است. اما باید به شیوه ای سالم بیان شود. مکان و زمان مناسبی برای خشم وجود دارد، و همه ما باید یاد بگیریم که چگونه آن را مدیریت کنیم، وگرنه ما را مدیریت خواهد کرد. خودکنترلی از آن مراقبت می کند.
“من به کمک نیازی ندارم، این مشکل را به تنهایی حل خواهم کرد.”
رهبرانی که برای حل هر مشکلی که برایشان پیش میآید، بدون درخواست کمک از اعضای تیم خود پیش قدم میشوند — برخی از آنها که ممکن است واجد شرایط تر باشند. مشکل را مدیریت می کنند — بیش از حد خود را گسترش می دهند و در نهایت می سوزند.
این آسیبی است که در طرفین ایجاد می شود. رهبر. و کارمندان؟ آنها بی انگیزه می شوند و نقش خود را در تیم زیر سوال می برند، زیرا ممکن است در حل مسائل سخت به طور دقیق احساس اعتماد نداشته باشند.
رهبران خوب اعضای تیم خود را با پذیرفتن طرز فکر مربیگری، زمانی که یکی از اعضای تیم با مشکلی به سراغشان میآید، تقویت میکنند، و از آنها سؤالاتی با پایان باز میپرسند، مانند «فکر میکنید چه چیزی میتواند مانع راه شما شود؟» یا “راه دیگری برای بررسی این موضوع چیست؟”
با توجه به Midas List VC