17 ترفندی که افراد باهوش عاطفی برای اجتناب از آنها استفاده می کنند مکالمات ناخوشایند و کنار آمدن با همه
۱۷ ترفندی که افراد باهوش عاطفی برای اجتناب از آنها استفاده می کنند
مکالمات ناخوشایند و کنار آمدن با همه
آیا میتوانم داستانی برای شما تعریف می کند؟ فکر میکنم ممکن است آن را دوست داشته باشید. به علاوه، چیزی درباره هوش عاطفی.
وقتی برای اولین بار با همسر آینده ام قرار ملاقات داشتم، رفتیم به رویدادی که ما را ملزم به عبور از یک فلزیاب کرد. نگهبان مانع من شد و تبادل ما به این صورت انجام شد:
نگهبان: “هی. تو و او. با هم هستید؟
من: “با هم؟ یعنی همه چیز خوب پیش میرود، اما نمیخواهم برچسبی روی آن بگذارم.”
همسر آینده (با خنده): “ام جی. او می خواهد بداند که آیا می تواند کت های ما را در یک سطل زباله بگذارد.”
اعتراف می کنم: من بیش از حد متفکر هستم. شما هستید؟ اگه اونجا بودی میخندیدی؟ یا آیا فکر می کردید: “خدایا، می توانستم کاملاً من باشم؟“
من’ دوست دارم پاسخ شما را بدانم، اما همچنین میخواهم دلیل داستان «تو و او با هم؟» را توضیح دهم، داستانی که من بارها و برای افراد بیشتری از آنچه به خاطر میآورم گفتهام. .
داستان حول یک سری ترفندها تنظیم شده است که افراد باهوش عاطفی از آنها برای ایجاد مکالمات خوب و راحت تقریباً با هر کسی استفاده می کنند.
مثل یک سری تکنیکهای ضد ناهنجاری است. اگر داستان را ساختارشکنی کنیم، پنج ویژگی کلیدی دارد.
- ابتدا، با درخواست اجازه و تعیین انتظارات (“آیا می توانم به شما داستانی بگویم؟ شما ممکن است آن را دوست داشته باشید.”)
- دوم، مستقیماً به اصل مطلب می رسد. در واقع، داستان آنطور که اکنون می گویم، احتمالاً نصف مدت قبلی است.
- سوم، تحقیر خفیف خود را نشان میدهد. موضوع درباره من است که کار احمقانه ای انجام می دهم و یک نقص را نشان می دهم. اما خفیف است. چیزی بحث برانگیز نیست.
- چهارم، باعث خنده مردم می شود. منظورم این است که اکثر مردم انجام می دهند. یه جورایی خنده داره
- در نهایت با یک دعوتنامه به پایان می رسد. این سؤالها («آیا؟» اگر آنجا بودید…؟) برای تقویت احساسات و برانگیختن پاسخ – به عبارت دیگر، برای ادامه مکالمه طراحی شدهاند.
<.>
می دانم که این به نظر حساب شده است. اما همه چیز در مورد استفاده از هوش هیجانی برای چرخاندن کلید، و چرخاندن عصبیت، خودآگاهی و ترس بسیاری است. مردم در طول مکالمات ناخوشایند، سرگرمی، رضایت و حتی غرور احساس می کنند.
اکنون، افراد باهوش عاطفی فقط به اطراف نمی روند. داستانهای مشابه را بارها و بارها بیان میکنند. اما آنها ترفندهای دیگر و حتی عبارات حفظشدهای دارند که برای انجام کارهای مشابه طراحی شدهاند.
در اینجا برخی از موارد دیگری است که من گردآوری کردهام، هم از تجربه خودم و هم از بحث درباره این تکنیکها با دیگران.۶٫ با درخواست کمک، علاقه ایجاد کنید.
مثال: “میخواهم به من توصیهای بکنید…”
بن فرانکلین بیش از ۲۰۰ سال پیش در مورد آن نوشت: مردم به سختی می خواهند مفید باشند. افراد باهوش عاطفی متوجه میشوند که پیشنهاد اینکه کسی میتواند کمک کند به این معنی است که فکر میکنید او چیزی را دارد یا میداند که شما نمیدانید. این باعث ایجاد علاقه و حتی تقویت نفس می شود.
۷٫ با درخواست توضیحات، حافظه را تحریک کنید.
مثال: “به من بگویید، چگونه … را دریافت کردید؟”
چگونه شغل خود را به دست آوردید؟ خانه ات را چگونه گرفتی؟ چگونه آن خالکوبی را روی شانه خود انجام دادید؟ جای خالی را با هر چیزی که در موقعیت برای شما مفید است پر کنید. تا زمانی که طرف مقابل مایل به بازی باشد، تقریباً همیشه یک داستان وجود دارد.
۸٫ با درخواست تجربه، اشتیاق را برانگیزانید.
مثال: “میتوانید درباره … بیشتر به من بگویید”
چرا به X اعتقاد دارید. نحوه آشنایی با همسرتان. چرا تصمیم به خرید تسلا گرفتید (یا نه)؟ در واقع، شاید از سوال تسلا صرف نظر کنید. این خیلی سیاسی شده است نکته این است که طرف مقابل را وادار کنید درباره چیزی که عمیقاً تجربه کرده است فکر کند و صحبت کند.
۹٫ با مقایسههای مثبت، آشنایی ایجاد کنید.
مثال: “میدانی، تو به من یادآوری میکنی…”
من دوست دارم با این یکی مکث کنم و اجازه بدهم تخیل فرد برای لحظه ای بیدار شود. چه کسی را به او یادآوری کنم؟ ستاره سینما؟ یک ورزشکار؟ روش مثبت همه منظوره برای تکمیل این جمله چیزی شبیه به این است: “… یکی از دوستان خوب من در دبیرستان؛ هر دو شما حس شوخ طبعی یکسانی دارید.”
۱۰٫ با اعتراف به ایرادات خفیف، کم لطفی ایجاد کنید.
مثال: “من همیشه این اشتباه را انجام می دهم…”
داستان “شما و او با هم” از این امر استفاده می کند، اما می تواند بدون داستان نیز ساده تر ایجاد شود. امید شما این است که طرف مقابل احساس آرامش ملایمی داشته باشد، زیرا او نیز همین کار را میکند. قدرت در اعداد، و شما در حال استفاده از احساسات مثبت هستید.
۱۱٫ با پرسیدن جزئیات، غرور را القا کنید.
مثال: “شنیدهام که شما داستان خوبی در مورد… “
یا در غیر این صورت، “شنیده ام که شما در … خوب هستید” هرکسی دوست ندارد در مورد خودشان صحبت می کنند، اما در اینجا شما یک شروع کننده مکالمه ایجاد کرده اید که به عنوان یک تعریف و تمجید هم کاربرد دارد. کار می کند.
۱۲٫ با ایجاد مقدمه به روشی خاص، ارتباط و علاقه را جرقه بزنید.
مثال: “اجازه دهید سالی را به شما معرفی کنم. او واقعاً در …”
اکنون، البته باید شخص دیگری را آماده داشته باشید. برای اینکه این کار کند اما، من عاشق این نوع عبارت هستم: شما در حال برقراری ارتباط هستید، حداقل یک تعریف می کنید، و موضوع گفتگو را پیشنهاد می کنید.
۱۳٫ الهام بخش خاطرات و نظرات عاطفی مثبت باشید.
مثال: “چیزی مورد علاقه شما در مورد … چیست؟”
این مدرسه ای که بچه های ما به آن می روند؟ تابستان در نیوانگلند؟ آن برنامه تلویزیونی که همه درباره آن صحبت می کنند؟ این واقعیت که از کلمهای مانند «مورد علاقه» استفاده میکنید، احساسات مثبتی را نشان میدهد، و روشی که این سؤال را میپرسید احتمالاً باید بهعنوان دعوتی بیپایان برای پاسخ واقعی تفسیر شود. هوش هیجانی بالایی دارد.
۱۴٫ جرقه کنجکاوی و حیرت.
مثال: “من ۶۷٫۴ درصد مطمئن هستم که…”
من متوجه شدم که نشان دادن میزان اطمینان غیرمحتمل در هر چیزی باعث مکالمه بیشتر می شود، حتی اگر واضح باشد که عدد فوق دقیق مردم پاسخ می دهند. این عبارت یا کمی ناباوری یا بازیگوشی را القا می کند.
۱۵٫ غرور موفقیت را القا کنید.
مثال: “پیشنهاد شما را پذیرفتم…”
این یکی نیز تعامل قبلی را فرض می کند. اما، اگر بتوانید نظر کسی را بپرسید و بعداً نشان دهید که نصیحت آن شخص تأثیر مثبتی بر زندگی شما داشته است، دو مورد از لذتبخشترین تجربههای بشریت را در کنار هم قرار دادهاید.
۱۶٫ . جستوجو برای موارد فوقالعاده را جرقه بزنید.
مثال: “جالبترین اتفاقی که افتاد چه بود؟”
سرگرم کننده ترین چیز در مدرسه چه بود؟ شگفت انگیزترین چیزی که در ناهار یاد گرفتید چه بود؟ مهم نیست که در اینجا چه چیزی میپرسید، احساسات طرف مقابل را برانگیخته میشوید، همانطور که او در مورد چیزی که او را تحت تأثیر قرار داده است، و همچنین نحوه بیان داستان را در نظر میگیرد.
۱۷٫ جرقه استفاده از حواس چندگانه.
مثال: “اگر یک فیلم بود چه شکلی بود؟”
مهم نیست در مورد چه چیزی میپرسید — یک جلسه چگونه پیش رفت؟ رانندگی در راه چگونه بود؟ مهمانی چگونه بود؟ — نکته مهم در مورد بیان سؤالی مانند این این است که تفکر در چندین حس را تشویق می کند: بینایی، شنوایی، شاید چشایی، لامسه یا بویایی. اگر به رنگ میز یا بوی غذا فکر می کنید، کمی کمتر به عصبی بودن و گفتگوی ناهنجار فکر می کنید.
اگر تا اینجا خوانده باشید، احتمالاً کل موضوع به اندازه من جالب است.
درعوض، در مورد استفاده از این روش است. احساسات بر ارتباطات شما تأثیر می گذارد تا به شما در دستیابی به اهدافتان کمک کند. و داشتن مکالمههای ناخوشایند کمتر برای من هدفی شایسته به نظر میرسد.
شامل یک آیفون ۱۳ با ملزومات تجاری برای هر ۵۰ دلار است
ماه