چرا تیم بازاریابی شما باید به سمت بازاریابی کمتری برود؟ کنفرانس ها (و به جای آن کجا باید بروند
چرا تیم بازاریابی شما باید به سمت بازاریابی کمتری برود؟
کنفرانس ها (و به جای آن کجا باید بروند
خیلی قبل از Cancel Culture، فرهنگ لغو نام تجاری وجود داشت. اگر در دنیای برند و بازاریابی نیستید، ممکن است از پر سر و صدا بودن آن بی اطلاع باشید. اما بازاریابان در مورد، توئیت در مورد، academicize، و حتی شکستهای تغییر نام تجاری را پیش بینی کنید. بیشتر شیپورها فقط مربوط به بازاریابان است که سعی می کنند یکدیگر را خشمگین کنند، و بسیاری از آنها واکنش تند به تغییر است. تلاشهای محکومشده برای تغییر نام تجاری اغلب به خوبی نتیجه میدهند.
در هر صورت، این فرآیند به وضوح برای افراد ضعیف نیست و نشان دهنده نوع از بازاریابان رهبری تغییر خواسته می شود که آن را به عهده بگیرند. ریسکهای تغییر نام تجاری، حداقل، به انواع بحثهای عمومی تبدیل میشوند که یک برند ترجیح میدهد از آن اجتناب کند (و منابع خود را صرف پاسخگویی به آنها نکند). و در اینجا چیزی است که از ما چیزهای زیادی در زمینه برندسازی نمی شنوید: برندسازی موفق در مورد بازاریابی نیست. این در مورد رهبری است.
بسیار خوب، کمی در مورد بازاریابی است. اما رهبری مسیر را هدایت میکند، بهویژه وقتی صحبت از نحوه پذیرش و اجرای داخلی فرآیند بهوسیله رهبری تغییر صالح میشود. البته ما به ندرت اجمالی از ترول های تغییر نام تجاری اینترنتی به این موضوع داریم.
در قلب یک تغییر نام تجاری موفق، پالت رنگ، خطوط برچسب و نقاط پیام نیست. این است که تیم رهبری تلاشها چقدر بر حس مالکیت و مسئولیتپذیری در میان افرادی که وظیفه مدیریت و اجرای آن را دارند تأثیر میگذارد. موفقیت بستگی به این دارد که اعضای تیم داخلی در فرآیند تعیین شده نقش داشته باشند و در نقش های مختلف خود در مدیریت آن کاملاً حمایت شوند.
آموزش بازاریابان بر روی تاکتیکهای هنر ما تمرکز دارد: فناوری بازاریابی، ترکیبهای بازاریابی، مدیریت کانال، داستانگویی و غیره. اما دانش فنی در زمینه های تاکتیکی به سادگی بلیط بخش بازاریابی شما برای بازی است. رهبری جایی است که بازاریابان باید برای رفع نیازهای بازاریابی پیچیده امروزی روی بیاورند.
تصور کنید که تلاشی برای برندسازی انجام شده است. توسط تیمی آشنا به اصول رهبری تغییر جان کوتر. تیمی که اهمیت آن را درک می کند و می داند که چگونه احساس فوریت را برای تغییر نام تجاری القا کند. ائتلاف داخلی مناسب برای دفاع از آن ایجاد می کند. یک چشم انداز قانع کننده برای وضعیت آینده برند جدید ایجاد می کند. دیگران را قادر میسازد تا با از بین بردن موانع (بر خلاف تحمیل نکات صحبت) عمل کنند. و به دنبال برجسته کردن بردهای زودهنگام و کوچک برای ایجاد شتاب است.
درک این نوع مفاهیم بسیار کارآمد است. از یک C Suite با تجربه بخواهید، چه رسد به تیمی که برای ایجاد لوگو، راه اندازی کمپین های قطره ای و گزارش رتبه بندی کلمات کلیدی آموزش دیده است. و در کنفرانس بازاریابی معمولیتان هیچ جلسهای از جان کوتر پیدا نمیکنید.
استراتژی برند در قلب کار شرکت بازاریابی من قرار دارد، و ما زمان بیشتری را صرف درک علایق، نیازها و باورهای افراد داخل سازمان نسبت به سایر آژانسها میکنیم، زیرا میدانیم این افراد درون سازمان هستند که ترولها را از سازمان دور میکنند. خارج از. و من معتقدم رهبری ما را به آنجا می رساند.
سبک کاری که کار گروهی را در اولویت قرار می دهد