عمومیمقالات

وقتی 30 روز از اخبار دوری کردم چه اتفاقی افتاد؟

وقتی ۳۰ روز از اخبار دوری کردم چه اتفاقی افتاد؟

“اگر درختی در جنگل بیفتد و کسی در اطراف نباشد که آن را بشنود، آیا صدایی تولید می کند؟”

پرسش فلسفی دیدگاه‌های جالبی را در مورد واقعیت و مشارکت ما در آن مطرح می‌کند. اما یک بخش از معما وجود دارد که هیچ کس با آن مخالفت نمی کند: درخت سقوط کرد. چیزهایی در این دنیا اتفاق می‌افتد—بسیاری آنها استرس زا و قطبی هستند – حتی اگر تلاش کنیم آنها را نادیده بگیریم.

حالا تصور کنید درختی می افتد و همه در اطراف هستند تا آن را بشنوند به جز شما. شما در حومه جنگل هستید و گوش های خود را می پوشانید. وقتی برمی گردید، همه ممکن است سرزنش کنند که چرا درخت سقوط کرده است. آنها ممکن است در مورد اینکه چه کسی بیشتر تحت تأثیر آن قرار می گیرد یا در این دنیای پس از سقوط درختان چه کاری باید انجام شود صحبت می کنند. آن درخت به خوبی ممکن است بحث جنگل باشد. بنابراین اگر درختی در چنین شرایطی سقوط کند، چقدر باید برای نادیده گرفتن آن کار کنید و دقیقاً چه چیزی را از دست می دهید؟

خوب یا بد، اخبار هرگز به تعطیلات نمی روند . اگر می‌خواهید از اخبار فاصله بگیرید، حتی برای اینکه ببینید ممکن است چگونه باشد، باید خود تحریم‌هایی را اعمال کنید. این نوع اجتناب از رسانه در واقع یک روش نسبتاً محبوب برای کاهش فشار رسانه بر سلامت روان ما. اگر خود را در معرض رسانه های کمتری قرار دهید و مدرک را کاهش دهید که ذهن خود را با آلاینده‌ها پر می‌کنید – برای مثال، سیاست، جنجال، بلایای طبیعی و تراژدی – ممکن است سلامت روانی شما با ادامه تفکر بهبود یابد. بنابراین، با کمی دلهره، پیشنهاد سردبیران SUCCESS خود را پذیرفتم تا فعالانه از اخبار دوری کنم و ببینم به کجا می‌برم. من سرم را به مدت یک ماه در شن‌ها فرو کردم، در حالی که احتمالاً درختان اطرافم در حال سقوط بودند.

اجتناب از اخبار و تمرکز بر چیزهای دیگر

آگاه بودن نسبتاً همیشه برای من یک مسئولیت بوده است. مطمئناً، ما ممکن است چیزهایی را در اخبار ببینیم که ما را ناراحت می کند، اما این تصور که نمی توانیم کاری در مورد آن انجام دهیم، مانند یک شیب لغزنده به سمت بی تفاوتی است. بنابراین به طور معمول، استرس و اضطراب ناشی از مصرف اخبار را تحمل کرده‌ام.

گزارش شده است که وارن بافت هر روز شش روزنامه می خواند. شخصاً، معمولاً با صبحانه موفق شده‌ام چند تیتر را نیمه پردازش کنم، که در حین مسواک زدن یا غذا دادن به گربه، به‌عنوان افکاری شکل‌ناپذیر به دور سرم می‌چرخند. بدون آن داستان‌های پیچیده‌ای که می‌توانم با آن دست و پنجه نرم کنم در طول یک ماهه پرهیز از همگام شدن با بقیه جهان، تمرکز من کمی با دقت بیشتر روی چیزهایی که مستقیماً در اطرافم بودند قرار گرفت.

برگ‌های درخت حیاط شروع به رشد کرده‌اند.

آخرین باری که ناخن هایم را کوتاه کردم چه زمانی بود؟

ای مرد، گربه واقعاً چاق شده است.

این نظر شما در مورد اخبار است

آیا آن PSA های ضد مواد مخدر را که در مدرسه به ما نشان می دادند و چیزی شبیه به “این مغز شما روی مواد مخدر است” را به یاد دارید؟ خوب، بیایید یک ثانیه در مورد افکار خود درباره اخبار صحبت کنیم.

حتی زمانی که خبر واقعی خنثی و عینی است، پیامدهای آن حقایق سخت چیزی جز این نیست. دو نفر می توانند در طرف های کاملاً متفاوتی از یک بیت از یک خبر قرار بگیرند. پردازش احساسات ما در مورد اخبار مستلزم نوعی حسابرسی صبورانه با نحوه تأثیر آن بر ما، نحوه تأثیر آن بر دیگران و تعداد انگشت شماری از عوامل شخصی دیگر است. ترکیب سالم بدبینی و ذهن باز چیزی است که ما را امن می کند فاصله بین ربات بی فکر و نظریه پرداز توطئه در طیف ممکن است ما آگاهانه اخبار را با این طرز فکر دریافت نکنیم، اما افراد منطقی در بین ما ناخودآگاه این کار را هر روز انجام می دهند.

وقتی از اخبار اجتناب می کنید این ذهن شماست

همه این حرف‌ها، حتی زمانی که ذهنتان را از اخبار دور می‌کنید، همچنان آموزش داده شده است که به همان شیوه فکر کنید. روزی با مرور توییتر، طفره رفتن از اخبار فوری مانند اسپویلرهای بازی تاج و تخت، به طور تصادفی با ویدیویی از گروهی از ببرهای سیبری در چین که با بازیگوشی یک پهپاد را تعقیب می کنند. بدون اینکه بخواهم سردبیرم را اذیت کنم، تصمیم اجرایی گرفتم که این خبری نیست.

این بدان معنا نیست که ۱۰ دقیقه بعدی را مانند فیلم Zapruder ترور رئیس جمهور جان اف کندی به مطالعه آن نگذراندم. مشابه روزنامه‌نگاری مبتنی بر اخبار، این ویدئو در معرض تعصبات خود ما بود: برای مثال، ببرها بسیار باحال‌تر از شیرها هستند، و من حتی نباید این را بگویم. و همچنین ما را وادار می کند تا سؤالات بعدی بپرسیم: به عنوان مثال، چین دقیقاً با این فیلم پهپاد شایان ستایش چه می کند؟

ذهن من از اخبار دور بود، اما شاید این چیزی شبیه به عقب نشینی بود.

احساس حذف از جامعه

وقتی در اوایل ماه با یکی از دوستان خبرنگار قهوه خوردم، سلب مسئولیت کردم که نمی‌توانیم در مورد مسائل سیاسی یا رویدادهای جاری صحبت کنیم، و نمی‌توانستم کمی خجالت بکشم که این محدودیت منجر به چند مورد ناخوشایند شد. سکوت ها وقتی نمی توانید صحبت کنید درباره چه چیز دیگری صحبت می کنید در مورد، خوب، چه اتفاقی می افتد؟

حدود یک هفته بعد، من شروع به کم‌حجم شدن کرده بودم. با احساس دور شدن از جامعه، مانیفست ماورایی هنری دیوید ثورو را خریدم، والدن/ الف> که در آن تمدن را به مدت دو سال در یک کابین پشت سر می گذارد. من به والدن مراجعه کردم تا تأیید کنم که خارج از حلقه می‌تواند چیز خوبی باشد. در روزهای بعد وقت گذاشتم تا جشن مادر طبیعت ثورو را بخوانم. من حتی آن را در فضای باز می‌خوانم، همانطور که یکی می‌خواند.

ثورو نوشت، “و من مطمئن هستم که هرگز هیچ خبر به یاد ماندنی را در روزنامه نخوانده ام.” از نظر او، اخبار فقط تکرار مداوم چیزهایی بود که قبلاً به ما گفته شده بود، تا چرخه را ادامه دهیم. «اگر می خوانیم که یک مرد دزدیده شده، یا به قتل رسیده، یا به طور تصادفی کشته شده، یا یک خانه سوخته، یا یک کشتی خراب شده، یا یک قایق بخار منفجر شده، یا یک گاو در راه آهن غربی زیر گرفته شده، یا یک سگ دیوانه کشته شده است، یا تعداد زیادی ملخ در زمستان، ما هرگز نیازی به خواندن دیگری نداریم. یکی کافی است. اگر با این اصل آشنا هستید، چه مواردی را برای انبوه نمونه ها و برنامه های کاربردی مورد توجه قرار می دهید؟» او پرسید.

این یک تصور منصفانه از یکی از ذهن‌های بزرگ آمریکایی است. اما دوباره، ثورو ساعت‌های زیادی در روز را صرف لوبیا کردن در باغ خود می‌کرد، نه به این دلیل که به آن تعداد لوبیا نیاز داشت، بلکه به این دلیل که از «سرگرمی‌های پایان‌ناپذیری که کشور [ارائه می‌داد]» لذت می‌برد. بنابراین ما مجبور بودیم تفاوت های فلسفی داشته باشیم. علاوه بر این، من سرسخت بودم و فکر نمی کنم می خواستم خوبی های این تمرین را ببینم. استرس انباشته پرهیز از اخبار و دوری جستن از چند کلمه اول تیترها بیشتر از آنچه انتظار می رفت بر من تأثیر گذاشت.

رویدادهای والدن در حدود سال‌های ۱۸۴۵-۱۸۴۷، مدت‌ها قبل از آغاز چرخه اخبار ۲۴ ساعته رخ داد. اما چگونه کسی در قرن بیست و یکم وقتی از رویدادهای جاری حذف می شود، به هر سطحی از تحریک فکری می رسد؟ در اوایل ماه، پاسخ من این بود که به طور منطقی امکان‌پذیر نیست—من می‌خواهم اخبار خود را اصلاح کنم.

مزایای اجتناب از اخبار

نمی‌توانم لحظه‌ای را مشخص کنم که چالش زندگی بدون خبر آسان‌تر شد. من فقط می دانم که حداقل یک هفته یا بیشتر قبل از لحظه ای که من مایل به اعتراف آن بودم بود.

آن لحظه تا پایان ماه در جریان گفتگو با نویل، یکی از آشنایان من که رمان‌نویس، نویسنده فناوری و مربی تنیس است، فرا رسید. او اجازه داد تا شرح سختی‌ها و احساسات آزمایش را به پایان برسانم، قبل از اینکه به طور اتفاقی اشاره کنم که در بیشتر دو سال گذشته از اخبار دوری کرده است و به طور خلاصه در شب انتخابات ۲۰۱۶ بررسی کرده است. او حتی به پیش‌بینی آب‌وهوا هم اذیت نمی‌کند، و ادعا می‌کند که مردم مقدار نامتناسبی از انرژی برای برنامه‌ریزی آب و هوا در مقایسه با احتمالی که روی آنها تأثیر می‌گذارد صرف می‌کنند.

چیزی که من را بیش از همه شوکه کرد این نبود که نویل تا این حد بدون خبری سپری کرده بود. این بود که من قبلاً با او مبادلات محرکی داشتم و هیچ ایده ای نداشتم. در همین حال، من به طور چشمگیری سیاست عدم خبری خود را در اکثر مکالمات خود در آن ماه فاش کرده بودم. متوجه شدم که در واقع چیزهای زیادی برای صحبت بدون خبر وجود دارد. اطلاعاتی در اطراف ما وجود دارد، حتی اگر به شکل یک خبر یا اعلان گوشی هوشمند نباشد.

آزاد کردن هد اسپیس با اجتناب از اخبار

بعد از مکالمه با نویل بود که به هفته قبل و بدون بار پیامدهای رویدادهای جاری زندگی کردم. برداشت ها شروع به کم شدن کرده بودند، و من حتی آن را متوجه نشده بودم. ذهن من کمی روی خلاقیت و درون نگری بازتر بود.

پیاده روی ۲۰ دقیقه ای من تا کافی شاپ کمی تامل برانگیزتر بود. سه هفته بعد، من تاکوی مرغ را با پیکو د گالو و ذرت تازه تهیه کردم، حتی متوجه نشدم که این اولین چیزی بود که خارج از همان چهار وعده غذایی در چرخش شامم طی سه ماه پختم. من فیلمنامه ای را برای یک فیلم کوتاه در مینی بریک از پروژه های دیگر دست نوشتم. سعی کردم به خودم یوکولل یاد بدهم – برای ناراحتی همسایگانم.

حقیقت این است که من در واقع وقت آزاد بیشتری در اختیار نداشتم که به من اجازه دهد این کارها را انجام دهم. من فقط فضای بیشتری برای آنها داشتم.

چشم انداز جدید مصرف اخبار

وقتی ماه به پایان رسید، من برخلاف نویل، ترجیح دادم به خواندن اخبار برگردم، اما مراقب بودم که آن را تعقیب نکنم یا اجازه ندهم که پس‌زمینه همه چیز باشد. من همچنین با ذره ای از خودپسندی خودم کنار آمدم.

بهانه مسئولیت اجتماعی شاید کمی ظاهری از سوی من بود، توجیهی برای ادامه انجام کارها دقیقا همانطور که به انجام آنها عادت کرده بودم. برای مثال، ثورو بی سر و صدا زندگی می کرد و چرخه اخبار جامعه را رد می کرد، اما تاریخ ثابت کرد که او مردی است که انگشتانش بر نبض بی عدالتی است. ثورو یکی از حامیان برجسته قرن نوزدهم جنبش لغو و از مخالفان سرسخت قانون برده فراری. او بیش از آنکه مصرف کننده اخبار باشد، شهروند فعال جهان بود.

من بخش بیشتری از یک ماه را صرف این کردم که اخبار را مانند دارویی که نمی‌توانم بدون آن زندگی کنم، درمان می‌کردم، اما متوجه شدم که در واقع شباهت زیادی به آب و هوا دارد. شما نمی توانید به طور منطقی از هر جنبه ای از اخبار اجتناب کنید. برخی از آنها مستقیماً روی شما تأثیر می گذارد. اما هر روز صبح شما به اندازه یک روز زندگی دارید، حتی اگر باران ببارد.

این مقاله ابتدا در ژوئیه ۲۰۱۷ مجله SUCCESS و به روز شده است. عکس GaudiLab/Shutterstock

Jonny Auping original 150x150 - وقتی 30 روز از اخبار دوری کردم چه اتفاقی افتاد؟

جانی اوپینگ یک نویسنده مستقل در دالاس است.

منبع :
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
امکان ها مجله اینترنتی سرگرمی متافیزیک ساخت وبلاگ صداقت موتور جستجو توسعه فردی