عمومی

قاتل استارت آپی که تقریباً هر بنیانگذار آن را نادیده می گیرد

قاتل استارت آپی که تقریباً هر بنیانگذار آن را نادیده می گیرد

برای بسیاری از شرکت ها، نبرد برای موفقیت اغلب در حاشیه گم می شود. و بی سر و صدا

یک شرکت را می توان به سرعت با تصمیمی که در آن زمان بسیار مهم و تقریباً بی ضرر به نظر می رسید محکوم به فنا کرد. ساخته شد این قانون پیامدهای ناخواسته است و هم برای استارتاپ ها و هم برای شرکت های بالغ یک کابوس است. این می تواند در فروش، فناوری، امور مالی، استخدام، تقریباً در هر مکانی ضربه بزند.

هر چه شرکت بالغ تر باشد. ، هنگامی که موارد پیش بینی نشده دیده می شود، احتمال بیشتری وجود دارد که بتواند آسیب را جذب کند. از سوی دیگر، من دیده ام که قانون پیامدهای ناخواسته استارتاپ ها را به نسبت نامتناسبی از بین می برد.

من معتقدم که می دانم چرا. و من فکر می کنم من منبع مشکل را محدود کرده ام.

مورد سهم بازار FOMO

اخیراً، من یک سوال از یک کارآفرین دریافت کردم که در حال عبور از مرز ۱ میلیون دلاری درآمد پس از یک محصول B2C بود. مشکل او این بود که در حالی که معتقد بود می‌تواند سهم بازار خود را افزایش دهد، و احتمالاً خیلی سریع، در تعیین مشخصات مشتری ایده‌آل خود با مشکلات زیادی روبرو بود.

به عبارت دیگر، او به اندازه کافی در مورد مشتریان خود می دانست که بداند به اندازه کافی در مورد آنها نمی داند. تا بیرون برود و تعداد بیشتری از آنها را بیابد.

بنابراین او قرار بود کاری را انجام دهد که هر یک از ما ممکن است انجام دهد. در آن شرایط، شروع به صحبت با آنها کنید. من و او به استراتژی او چگونه باید باشد، چه سوالاتی باید بپرسد، و چگونه نتایج را هم محدود و هم جدول بندی کنیم. اما من همچنین به طور خلاصه به او هشدار دادم که هنگام تفسیر و عمل به آن نتایج مراقب باشد.

به دلیل قانون. از عواقب ناخواسته

قانون به دو صورت ظاهر می شود.

  • اولین مورد زمانی است که یک شرکت چیزی کاملا غیر ضروری ایجاد می کند.
  • دوم زمانی است که یک شرکت چیزی را تعمیر می کند که خراب نیست.

هر دو بر اساس تفسیری از داده ها هستند که حکایتی است و از نظر آماری معنادار نیست.

بیایید هر کدام را بررسی کنیم.

بازی کردن در داستان‌ها به عنوان یک استراتژی مشکل است

نمی توانم بفهمم که آیا این هنری فورد بود که واقعاً این را گفت یا این نقل قول صحیح است، اما احتمالاً با این آشنا هستید: 

“اگر از مردم می پرسیدم چه می خواهند، آنها می گفتند اسب های سریع تر.”

صرف نظر از منشأ اغلب مورد بحث، ما آن را دریافتیم. همیشه حق با مشتری است، مگر اینکه اشتباه کرده باشد.

اولین دلیلی که چرا قانون پیامدهای ناخواسته بیشتر بر استارت‌آپ‌ها تأثیر می‌گذارد. سخت‌تر از شرکت‌های بالغ را می‌توان به دو دلیل محدود کرد.

در ابتدا، در حالی که استارت‌آپ‌ها دائماً از سرشان می‌زنند تا صحبت کنند. به مشتریان خود و گوش دادن به آنها، این توصیه معمولاً به راحتی این واقعیت را نادیده می‌گیرد که استارت‌آپ‌های اولیه برای شروع به سختی پایگاه مشتری دارند، چه رسد به یکی از مشتریانی که با اطمینان شناسایی کرده‌اند – این همان مشکلی بود که دوست مدیر عامل من سعی در حل آن داشت.

حقیقت این است که اکثریت قریب به اتفاق استارت آپ ها پایگاه مشتری ندارند، آنها دارای اتاق پژواک از پذیرندگان اولیه هستند.

و سپس، آن نقل قول را دوباره بخوانید. اگر واقعاً هنری فورد است، او در مورد پرسیدن مشتریان خود صحبت نمی کند که آنها چه می خواهند. بله، این نقل قول در سادگی خود درخشان است، اما در دنیای واقعی، مشتریان هنری فورد در حال حاضر اتومبیل می‌رانند. بدون هیچ تردیدی، آنها بلافاصله پاسخ می‌دهند که خودروهای سریع‌تری می‌خواهند.

در هر صورت، تمرین بازخورد مشتری در اوایل چرخه حیات استارتاپ مانند این است که نابینایان از نابینایان بخواهند نابینایان را رهبری کنند.

کور نباش. دلیلی وجود دارد که شما رهبر استارتاپ خود هستید، و این کار بیشتر از توانایی گفتن به مردم برای انجام چه کاری انجام می دهد. شما یک چشم انداز دارید. به مشتریان خود گوش دهید، این چیز خوبی است، اما از عواقب ناخواسته این که اجازه دهید آنها چشم انداز شما را برای استارتاپ و محصول شما غصب کنند، تحت تاثیر قرار نگیرید.

مشکلات بدون داده در واقع مشکل نیستند

راه دیگری که پیامدهای ناخواسته باعث ایجاد مشکل می شود اقدام با نیت خوب برای رفع یک مشکل بزرگ.

اما بزرگ را تعریف کنید. قبل از اینکه مشکل شرکت یا محصول خود را برطرف کنید، تا حد یک عدد مشخص کنید که چقدر مشکل بزرگ است.

همه ما آنجا بوده ایم. یک مشتری یا یکی از اعضای تیم یا حتی یک سرمایه گذار مشکل بزرگی را در مورد محصول شما ایجاد می کند – یا یک ویژگی، یا یک سرویس، یا خدمات مشتری، یا روش دیگری که شرکت شما کار می کند. آنها آن مشکل را بزرگ اعلام خواهند کرد، شاید حتی چیزی که کل شرکت را از بین ببرد.

قبل از اینکه وارد حالت رفع مشکل شوید، همیشه ابتدا این دو سوال را بپرسید:

  1. چند وقت یکبار اتفاق می افتد؟

  2. هزینه آن برای ما چقدر است؟

بیشتر اوقات، پاسخ فوری این خواهد بود: نمی دانم. پس کمی حفاری کنید. من نمی گویم هر مشکلی را که فاجعه بار نیست نادیده بگیرید، فقط می گویم شما منابع محدود و زمان محدودی دارید. اطمینان حاصل کنید که با عواقب ناخواسته چشم پوشی از عملکردهای حیاتی و سودآور سازمان خود مواجه نشوید، در حالی که در تعقیب “بحران هایی” که به ندرت رخ می دهند و در صورت وقوع آسیب زیادی وارد نمی کنند.

تفسیر برای جلوگیری از پیامدهای ناخواسته حیاتی است

هر مشکل یا فرصتی با داده‌های قابل اندازه‌گیری برای حمایت از یک تصمیم پاک با یک نتیجه مثبت تضمین‌شده به سراغ شما نمی‌آید. اما شما همیشه تجربه دارید و به دلیل نداشتن یک کلمه بهتر، قلب خود را دارید.

وقتی افرادی که در مورد رهبری صحبت می کنند در مورد رهبری صحبت می کنند. ایکس فاکتور رهبری، این چیزی است که آنها در مورد آن صحبت می کنند. شما هرگز نخواهید توانست هر نتیجه ممکنی را از هر تصمیمی که باید بگیرید پیش بینی کنید، اما برای فکر کردن در مورد اینکه چه چیزی ممکن است اشتباه باشد، وقت بگذارید.

زیرا قانون پیامدهای ناخواسته می گوید که خطا خواهد شد.

نظراتی که در اینجا توسط ستون نویسان Inc.com بیان شده متعلق به خودشان است، نه نظرات Inc.com.

<.>

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
امکان ها مجله اینترنتی سرگرمی متافیزیک ساخت وبلاگ صداقت موتور جستجو توسعه فردی