راه درست و نادرست رهبران برای شروع الف سخن، گفتار
راه درست و نادرست رهبران برای شروع الف
سخن، گفتار
یکی از بزرگترین اشتباهات من در سخنرانی عمومی در سال ۲۰۰۰ بود که بر راه اندازی یک وب سایت عمومی بزرگ نظارت کردم. در روز راه اندازی، از من خواسته شد که یک سخنرانی کوتاه برای ده ها نفر از جمله تیمم، روسای من، روسای آنها و سایر مدیران اجرا کنم.
من با توجه به تاریخچه حرفه ای و آرزوهایم در مورد اهمیت لحظه برای من صحبت کردم و از اینکه به پروژه وابسته بودم و آن را رهبری می کردم افتخار می کردم.
<. div class="standardText" readability="34">
وقتی کارم تمام شد، واکنش چندان “بله” نبود! به عنوان “امم، باشه.”
من الهام بخش مخاطبانم نشدم، آنها را درگیر نکردم یا حتی با آنها ارتباط معناداری برقرار نکردم. . چرا؟ چون از همان ابتدا سوال اشتباهی از خودم پرسیدم:
به این فکر کردم که “چه می خواهم بگویم؟” به جای “تیم من چه چیزی می خواهد و باید بشنود؟”
در نتیجه، صحبت من در مورد اهمیت نبود پروژه، امیدهای ما برای تأثیر آن، یا حتی کمک های تیم من – همه چیزهای ارزشمند و قانع کننده. درعوض، آنچه را که شخصاً برای من مهم است، بر آنچه که از نظر حرفه ای برای آنها مهم است، اولویت می داد.
تمرکز بر “آنچه می خواهم بگویم” در مقابل “آنچه می خواهند و باید بشنوند” یک اشتباه بزرگ ارتباطی رهبری است زیرا اگر پیام برای آنها ارزش یا ارتباط کمی دارد، انتقال پیام به تیم شما فایده ای ندارد. رهبرانی که بر “آنچه می خواهم بگویم” تمرکز می کنند نیز در معرض خطر قرار گرفتن خود محور یا غافل از واقعیت ها و چالش های مهم در محل کار هستند.
“Wants to Hear”
در زمینه ارتباطات رهبری، “می خواهد بشنود” به این معنی است که مخاطب از قبل از موضوع کلی آگاه است اما جزئیات یا جزئیات بیشتری می خواهد. برای بینش در مورد جزئیات ارزشمند، به مدیران افراد، تیم های ارتباطات داخلی و کارکنان منابع انسانی خود تکیه کنید. همچنین میتوانید نظرسنجی انجام دهید، سؤالات و نگرانیهای خود را مستقیماً از کارکنان بخواهید، و جلسات فصلی با گروههای کوچک برای درک نگرانیها و ایدههای آنها برگزار کنید.
“نیاز به شنیدن است”
“نیاز به شنیدن ” یک ایده جدید است که می تواند بهره وری، روحیه، تعادل کار و زندگی تیم شما را بالا ببرد. ، انگیزه یا ارزش اصلی دیگر. تیم شما تا زمانی که آن را نگویید از “نیاز به شنیدن” بی اطلاع است، بنابراین زمینه و “چرا” پشت این ایده را به وضوح ارائه دهید. همانند «میخواهد بشنود»، با مدیران ارشد دیگر کار کنید تا تعیین کنید که تیم شما برای انجام بهترین کار چه چیزی را باید بداند. همکاری با دیگران در این ماموریت اکتشافی به شما کمک میکند تا اطمینان حاصل کنید که بر یک الزام سازمانی متمرکز هستید، نه یک نگرانی شخصی.
<.>
“نیاز به شنیدن” در مقابل ” درست برای شنیدن”
مطمئن شوید که “نیاز شنیدن” واقعی و حیاتی را در مقابل یک “نیاز به شنیدن” کم ارزش تشخیص دهید. ” برای انجام آن ممیزی، بپرسید: این پیام چقدر برای آنها مهم و مرتبط است؟ «بسیار» = نیاز به شنیدن. “تا حدی” = آرامبرای شنیدن.
هنگامی که “می خواهید بشنوید” خود را شناسایی و متمایز کردید. و “نیاز به شنیدن”، ارتباطات خود را هدف قرار دهید تا مانند چشم گاو نر به آن نقاط برخورد کند.
در یک مثال اخیر، Jeanette، یکی از مدیران منابع انسانی که با او کار کردم، میخواست با تیمش در مورد کتاب جدیدی صحبت کند که دوستش داشت و راههای جدیدی برای حمایت از کارمندان از راه دور پیشنهاد میکند. ژانت قبلاً این ایدهها را با کارکنان خود مطرح نکرده بود، و تنها دلیلی که در سر داشت برای به اشتراک گذاشتن کتاب این بود که ایدهها برای او جذاب بودند.
از ژانت پرسیدم، “تیم شما چگونه از این بینش سود می برد؟” او گفت که این ایدهها میتواند به شرکت کمک کند پروتکلها را بهبود بخشد تا کارمندان از راه دور بیشتر احساس شناسایی کنند و بهرهوری آنها را بهبود بخشد.
کار با این پاسخ. ما تمرکز ژانت را از «آنچه میخواهم در مورد این کتاب بگویم» به «چگونه استفاده از فناوری جدید و تفکر نوآورانه میتواند ما را قادر به حمایت بهتر از کارمندان از راه دور کند» تغییر دادیم. او کتاب را به عنوان یک منبع در نظر گرفت، اما نه به عنوان خود نکته.
گفتگوهای TED نمونه قوی دیگری از ارتباطات است که بر ارتباط مخاطب بر علایق سخنران تاکید می کند همه موضوعات TED Talk حوزههایی را هدف قرار میدهند که مورد علاقه مخاطبان زیاد است، که معمولاً در عنوان منعکس میشوند. شما هرگز یک سخنرانی TED با عنوان “مکالمه من با [شخص مشهور]” نخواهید دید، اما هزاران سخنرانی TED درباره انجام مکالمات موفق خواهید دید.
اگر در تشخیص “می خواهم بشنوم” یا “نیاز به شنیدن” تیم خود مشکل دارید، پرسیدن این سه سوال می تواند کمک کننده باشد:
این ارتباط با تیم من چه ارتباطی دارد؟
چگونه می توانم امیدوار باشم که تیم من در پاسخ به ارتباط من فکر یا عمل کند؟
آیا این ارتباط است؟ چیزی که آنها می خواهند یا نیاز به شنیدن در حال حاضر دارند؟ چرا؟
پاسخ به این پرسشها میتواند بینش ارزشمندی در مورد ادامه دادن ارتباط ارائه دهد (این نکته منافع تیم من را تامین می کند) یا آن را دوباره تصور می کنم (این نقطه در درجه اول به نفع من است). رهبران کارآمد – و ارتباط دهندگان – تفاوت را می دانند.