دستیابی به موفقیت به یک چیز بستگی دارد: ارتباط با
مردم
هر کس موفقیت را به گونهای متفاوت مییابد، خواه با محکمتر کردن چکمهها یا شناخت افراد مناسب در زمان مناسب. در مورد من، تنها پس از انجام کاری من معمولاً می ترسم به موفقیت دست یافتم: شبکه. اما پس از نقل مکان به یک شهر جدید – جایی که هیچکس را نمیشناختم و هیچکس مرا نمیشناخت – واقعاً چارهای نداشتم. اگر می خواستم به جایی برسم، ملاقات با افراد جدید کلید اصلی بود.
به مرور زمان، ترس به میل تبدیل شد و من نه تنها شروع کردم به منفعت از شبکه، شروع به لذت بردن از آن کردم. بنابراین شروع کردم به کمک به دیگران برای ارتباط با جامعه، شرکت در ناهار و سخنرانی در رویدادهای شبکه. و اکنون، بیش از یک دهه بعد، شغلی تمام وقت پیدا کردم که دوستش دارم، شغلی که از صفر شروع کردم. اما این یک شبه اتفاق نیفتاد. این نیاز به پیشگامی و تمایل برای اتصال داشت. این به معنای بیرون آمدن از منطقه راحتی من، مقابله با ترس و قرار دادن خودم در آنجا.
نحوه ملاقات با افراد جدید
اغلب، ما در فلج تحلیل گیر می کنیم الف>، به جای اینکه به سادگی از جایی که هستیم شروع کنیم، باور کنیم “برای این کار خیلی جوان هستیم” و “فرصت های کافی برای آن وجود ندارد”. این تفکر را کنار بگذارید و از نکات زیر استفاده کنید که به شما کمک می کند امروز برای موفقیت فردا ارتباط برقرار کنید:
۱٫ کنجکاو باشید از این طریق با همه نوع افراد ارتباط برقرار خواهید کرد.
من فکر میکنم مردم برای رسیدن به پتانسیل واقعی خود تلاش میکنند، زیرا آنها سریعاً مقایسه کن – و بالاخره “مقایسه دزد شادی است”. وقتی طرز فکر خود را تغییر میدهید و از حالت کنجکاوی به فرصتها یا چالشهای جدید نزدیک میشوید، درهایی را باز میکنید که نمیدانستید وجود دارند (و با افرادی ملاقات میکنید که هرگز آرزوی ملاقات کردن با آنها را نداشتید). کنجکاو و ذهن باز بمانید. نیاز به مقایسه فرصت های قدیمی با فرصت های جدید و یافتن جهان های جدید را کنار بگذارید.
شعار من؟ کانال بچه کنجکاو در شما، و رویاهای خلاق شما محقق خواهد شد. وقتی بزرگ شدم، تقریباً در همه چیز – از گروه و گروه کر گرفته تا بسکتبال و بازیگری- مشغول بودم، زیرا نیاز داشتم درباره همه چیزهایی که زندگی ارائه میدهد بیشتر بدانم. این انرژی من را افزایش داد، به خلاقیت من دامن زد و تأثیرات طولانی مدتی بر سلامت عاطفی من داشت. مهمتر از همه، کنجکاوی مرا در میان افرادی قرار داد که احتمالاً هرگز با آنها سر راه نمیرفتم. من حتی چند دوست مادام العمر پیدا کردم در طول راه.
بنابراین حتی امروز، من بازی می کنم. من به طور مرتب کودک کنجکاو درونی خود را با امتحان کردن یک چیز جدید در هر ماه هدایت می کنم: صخره نوردی، چتربازی، آموزش های شبیه سازی شده پرواز. شما نام ببرید، من آن را تست می کنم. و با پرداختن به چیزهای جدید، به ناچار ارتباطات جدیدی برقرار می کنم. اگر شما هم همین کار را انجام می دهید، این را بدانید: تعداد انگشت شماری از این ارتباطات در واقع به عنوان تأثیرگذارانی عمل می کنند که بدون شک شما را در مسیرهای درست (و موفق ترین) سوق خواهند داد.
۲٫ مربی باشید.
مربی شدن کار آسانی نیست، متوجه شدم. ممکن است بسیار شبیه به انتقاد باشد، و انتقاد ممکن است سرد به نظر برسد، به خصوص زمانی که از طرف کسی باشد که نمیشناسید. اما وقتی مربیپذیر هستید، این همان چیزی است که شما را به فرصت بعدی هدایت میکند. شما همیشه مجبور نیستید موافق باشید، اما اگر صرفاً برای یادگیری باز هستید، مربیگری شما را راه طولانی خواهد برد. در تجربه من، مربیگری به ایجاد پل ها و ارتباطات بسیار سریعتر از هر چیز دیگری کمک می کند.
مربیگری را در زمان معلمی علوم پایه هشتم آموختم. باید گفت دانش آموزان کلاس هشتم فیلتر ندارند و همه چیز منصفانه است. روشهای آموزشی، لباسها، واژگونی در بینیتان در فصل آلرژی – همه اینها. پس از دو سال بازخورد روزانه (یا انتقاد، هر طور که ترجیح می دهید به آن نگاه کنید)، مجبور شدم بین احساس ناامنی به دلیل نظرات آنها یا کشف اینکه چگونه آنها من را مربیگری می کنند، یکی را انتخاب کنم. با جستجوی فرصتهای مربیگری مانند تدریس، با افراد شگفتانگیزی آشنا شدهام که اکنون مربیان و مربیان هستند که دائماً به من کمک میکنند تا به جلو بروم.
مربیگری با تمرین همراه است. علاوه بر این، این شامل رسیدن به ریشه ترس های خود است: آیا از بودن می ترسید اشتباه؟ از دست دادن کنترل؟ برای من، این ترس از آسیب پذیری بود، بنابراین به عنوان یک معلم به این نکته توجه کردم که مراقب خود باشم. به عنوان مثال، در کلاس، حکایتهایی درباره خودم به اشتراک میگذارم که باعث میشود احساس آسیبپذیری کنم، در نتیجه بازخوردم را باز میگذارم (مجاز یا غیرمجاز)، اما همچنین به من کمک میکند تا فردی را که میخواهم باشم، درآورم و شکل دهم.
۳٫ مایل به ارتباط با افراد جدید باشید.
واقعیت: هیچکس دوست ندارد شبکهای شود، و منظورم هیچکس نیست. اغلب به این دلیل است که کاملاً معاملاتی و حتی سطحی به نظر میرسد. حتی اگر شما حبابترین فرد در اتاق باشید، راهاندازی در شبکه همچنان دشوار است. اما برای رسیدن به موفقیت، من قویاً تمایل به برقراری ارتباط را در آغوش میکشم. سعی کنید ایده های خود را در مورد یک شخص و انگیزه های آنها معلق کنید. مایل به صحبت کردن و ایجاد ارتباطات جدید بدون آن پیش فرض ها باشید.
وقتی به شهر جدیدی نقل مکان کردم، به زور خودم را از منطقه آسایش خود خارج کردم و انتخاب کردم که در ۱۰۰ روز با ۱۰۰ نفر ملاقات کنم. در اینجا چند راه وجود دارد که من آن را انجام دادم (و به ناچار به موفقیت شخصی و حرفه ای دست یافتم) که شما نیز می توانید از آنها استفاده کنید:
- اول، من مرتباً انفرادی داشتم. من شخصاً با مردم ملاقات کردم، خواه قهوه خوردن، ناهار خوردن در یک اغذیه فروشی جدید در شهر یا صرف شام در یک غذای قدیمی باشد. آماده باش محله تا به امروز تقریباً هر هفته این کار را انجام می دهم. من با کسانی که می شناسم (به صورت حرفه ای یا شخصی) شروع می کنم و سپس از آنها می خواهم که به افراد دیگر توصیه کنند. و درست مثل آن، ارتباطات من به طور تصاعدی رشد می کند.
- دوم، من کار داوطلبانه را شروع کردم. این یکی از سریعترین و سودمندترین راهها برای ملاقات با افراد جدید است که بسیاری از آنها بسیار تأثیرگذار هستند. به یک کمیته بپیوندید، به عنوان مشاور اردوگاه خدمت کنید، در باشگاه های غیرانتفاعی شرکت کنید، در کلیساهای محلی داوطلب شوید یا یک رویداد خیریه را میزبانی کنید. امکانات داوطلبانه بیپایان است، همانطور که فهرستی از ارتباطاتی که در این راه ایجاد خواهید کرد.
- در نهایت، من مربی شدم، اما همیشه مایل بودم که مربی نیز باشم.اصطلاح “مربی” مترادف شده است. با “تعهد زمانی”، و این گاهی اوقات مردم را منصرف می کند. اما مربیگری می تواند هر چیزی باشد که هر دو طرف تصمیم بگیرند که باید باشد. این می تواند یک فنجان قهوه سریع در اینجا یا یک تماس تلفنی نیم ساعته در آنجا باشد. این می تواند چک این هفتگی، ماهانه یا حتی سه ماهه باشد. بینشهایی که یک مربی میتواند به مربی خود ارائه دهد – و برعکس – بیحد و مرز هستند (و مزایای آن نیز همینطور است). یک رابطه مربی و منتهی ایجاد کنید که برای شما مفید باشد، چه از نظر زمانی و چه در موارد دیگر.
شاید از روی خودخواهانه، انگیزه ما برای ایجاد شبکه صرفاً از تمایل به موفقیت ناشی شود. اما به یاد داشته باشید: دیگران نیز به دنبال آن هستند، بنابراین به آنها کمک کنید تا ارتباطات را پیدا کنند. فردی باشید که ایولین را به جیمی معرفی می کند زیرا می دانید که یک شراکت باورنکردنی می تواند شکوفا شود. این برای شما نیز مفید است—آنها شما را به خاطر آن به یاد خواهند آورد و همچنین رابطه با آنها شکوفا خواهد شد.
این مقاله در دسامبر ۲۰۱۸ منتشر شده و به روز شده است. عکس Kinga/Shutterstock
کیشا مابری نویسنده، سخنران و کارآفرین اجتماعی است که توسط رادیو عمومی ملی، شبکه Nine، فیس بوک معرفی شده است. ، فوربس، NextStepU، The Business Journal، Blavity، Ellevate، و ایالات متحده زنان به خاطر کارش در برندسازی شخصی و شبکه سازی. علاوه بر این، کیشا یک سخنران TEDx، یک مدرس دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس، یک محقق ایده های آسپن، یک محقق هچ، و یک مشارکت کننده برای هافینگتون پست و تماشای حیاط است. او همچنین کتابی نوشته است: “هی دوست: ۱۰۰ راه برای ارتباط با ۱۰۰ نفر در ۱۰۰ روز.”