حل «شکاف هدف» بین مدیران و کارگران
حل «شکاف هدف» بین مدیران و
کارگران
شاخص توان هدف اولین مطالعه تحقیقاتی در نوع خود است که به صورت تجربی شرکت ها را بر اساس درک عمومی از نام تجاری خود رتبه بندی می کند. هدف مطالعه امسال، “شاخص قدرت هدف ۲۰۲۲” بر اساس تحقیقات انجام شده در مطالعات ۲۰۱۹ و ۲۰۲۱ است که طیفی از برندها، اعم از بزرگ و کوچک، را از طیفی از دسته بندی ها بررسی می کند.
<. div class="standardText" readability="33">
آنچه واقعاً در مطالعه امسال ظاهر را ربود، نتایج سؤال جدیدی بود که در مورد ادراک تک تک پاسخ دهندگان نسبت به کارفرمایان خود اضافه کردیم.
به طور خاص، از پاسخ دهندگان شاغل خواسته شد تا به شرکت خود در مورد هدف بالاتر و اینکه آیا شرکت خود را با هدفی فراتر از سود انگیزه می دهند، رتبه بندی کنند. آنچه پیدا شد ناراحت کننده است. تنها میتوان آن را بهعنوان یک «شکاف هدف» متمایز در تعداد زیادی از شرکتها در طیف گستردهای از صنایع توصیف کرد، که در آن پاسخ هر پاسخدهنده به ارشدیت آنها در یک سازمان خاص مرتبط بود.
برخی از ۷۲ درصد از مدیران ارشد معتقد بودند که شرکت آنها هدف مشخصی را پیش بینی کرده و در چارچوب وظایف این هدف اعلام شده عمل می کند. این افراد مطمئن بودند که کل سازمانشان پشت هدفی است که توسط تیم اجرایی مشخص و اجرا شده است و در زنده کردن این چشم انداز هدف در ذهن مصرف کنندگان موثر هستند.
مشکل اینجاست که وقتی از کارمندان عادی در این سازمانها پرسیدیم که آیا فکر میکنند شرکتشان به طور مؤثر هدف روشنی فراتر از سود را منتقل میکند، تنها ۴۵ درصد از مدیران میانی، کارگران خط مقدم و کارمندان پایینتر کارکنان با همتایان مدیریت ارشد خود به توافق رسیدند. این کارکنان رده پایین تر در مورد اینکه هدف بالاتر کارفرمایشان چیست ابراز ابهام کردند و احساس کردند کارفرمایان آنها در ارتباط با این هدف در داخل یا خارج از سازمان کار ضعیفی انجام داده اند.
وجود چنین شکاف قابل توجهی در درک بین مدیریت و کارکنان به وضوح مشکل ساز است. داشتن هدفی فراتر از سود، به یکی از اجزای اساسی تلاشهای برندسازی هر سازمان در بازار امروز تبدیل شده است. سازمانهای بزرگ و کوچک را دیدهایم که با ابتکارات مبتنی بر هدف شکوفا میشوند، زیرا مصرفکنندگان بهطور فزایندهای با کیف پول خود به برندهایی رأی میدهند که از دیدگاههای اجتماعی، محیطی، سیاسی و سایر دیدگاههای مهم حمایت میکنند که با دیدگاههای خود مصرفکننده همسو میشوند. و برندها تشخیص میدهند که باید از چیزی معتبر و معنادار دفاع کنند، یا در خطر بیربط شدن برای مشتریان خود هستند.
زمانی که یک شرکت کارمندان خود حتی ارزش چنین تلاش هایی را درک نمی کنند و بدیهی است که مشکلاتی را ایجاد می کند. انتقال هدف یک برند به مخاطبان وسیعتری از مصرفکنندگان در بازار، یک جبهه واحد از سوی برند برای ایجاد پیامی ثابت هم در گفتار و هم در عمل ایجاد میکند. هر تعاملی می تواند توسط یک مصرف کننده به شدت مورد بررسی قرار گیرد، به این معنی که هر تماس با خدمات مشتری، هر تجربه محصول و هر خبر پتانسیل تبدیل شدن به یک تجربه مثبت یا منفی برند را دارد. بنابراین، زمانی که کارکنان یک شرکت کاملاً با تلاشهای هدف بزرگتر هماهنگ نباشند، آن شرکت میتواند این خطر را به خطر بیاندازد که این تلاشها بیاثر یا حتی برای وفاداری کلی مشتری به برندشان مضر باشد.
راهی برای حل شکاف هدف، فاصله در طول زمان و پایین سازمان بین یک هدف اعلام شده و درک مداوم و استفاده از آن در “پایین” سازمان وجود دارد. . ما رویکردی به نام تفکر حرکتی داریم که اساساً به سازمانها کمک میکند تا فقط هدف را توسط تیم رهبری آشکار نکنند، بلکه از آن به طور فعال در داخل سازمان، از جمله تحول مبتنی بر هدف استفاده کنند. ما در مورد تفاوت بین “رهبری از بالا به پایین” (این کار را انجام دهید زیرا به شما می گویم انجامش دهید) و “رهبری بین شرکتی” (بیایید این کار را انجام دهیم زیرا همه ما می خواهیم آن را انجام دهیم – زیرا این چیزی است که واقعاً برای ما مهم است) صحبت می کنیم. ).
همچنین تاکید می کنیم که برای استفاده از قدرت این دارایی، کارمند باید در هر مرحله از راه در نظر گرفته شود. آنها هم دانش نهادی و هم نبض احساسات مصرف کننده را دارند. این فقط منطقی است که به آنها یک صندلی پشت میز بدهید و فعالانه به ایده ها و نگرانی های آنها گوش دهید. اما نکته مهمتر، عدم انجام این کار می تواند به طور قابل توجهی شانس شرکت را برای دستیابی به موفقیت بلندمدت در تلاش هایشان، به دلیل عدم مشارکت فعال کارکنان و حمایت از این تلاش ها، مختل کند.
بهعلاوه، برندها باید به خاطر داشته باشند که داشتن یک سازمان هدفمحور فقط به انتخاب یک دلیل برای ایستادگی نیست. این یک نگاه عمیق به DNA برند شما است تا کشف کند که واقعاً چه چیزی باعث می شود مشتریان به طرفداران وفادار تبدیل شوند. و همه چیز با الهام بخشیدن به مدیران و کارمندان درجه یک شروع می شود تا گفتگوهای عمیق و متفکرانه ای با هم داشته باشند و چشم اندازی را شکل دهند که همه می توانند پشت سر بگذارند. پذیرش هدف در یک سازمان باید بسیار بیشتر از تهیه پیش نویس بیانیه ماموریت در اتاق هیئت مدیره باشد. در عوض، سازمان باید به دنبال برنامهای از اقدامات مشخص باشد که هر کارمند بتواند در هر نقطه تماس با مشتریان و مصرفکنندگان عمومی، تعهد پروژه را پشت سر بگذارد.
اما خبر خوب این است که بسیاری از شرکتهایی که با شکاف هدف خود سروکار دارند، این مشکل را جدی میگیرند و تغییرات مثبتی را در سازمان خود ایجاد میکنند. در میان شرکتهای هدفمند رتبه برتر در شاخص قدرت هدف ۲۰۲۲، مارکهایی را میبینیم که قبلاً عقب مانده بودند، مانند Google (#11)، United Health Group (#12) و Pfizer (#13) که برای اولین بار وارد ۲۰ شرکت برتر شدند. زمان. ما همچنین شاهد ادامه داستان های موفقیت سودآور از دو برند برتر خود، نسل هفتم (#۱) و TOMS (#2) هستیم. بنابراین، ما در نهایت معتقدیم که چشم انداز خوب است و زمانی که شرکت ها در ابتکارات مبتنی بر هدف خود به بلوغ می رسند، شکاف هدف از طریق ادغام متفکرانه این تلاش ها در سراسر سازمان بسته می شود.
برای خواندن فهرست کامل قدرت هدف ۲۰۲۲، میتوانید آن را رایگان دانلود کنید here.
در پرداخت هزینه ها به کارگران تردید کنید