عمومیمقالات

برای شادی مستقیم بروید و هدف خود را دنبال کنید

برای شادی مستقیم بروید و هدف خود را دنبال کنید

در سال ۲۰۰۴ از پردرآمدترین و قابل احترام ترین شغلی که تا به حال کار کرده بودم لذت می بردم. همه چیز از عنوان روی کارت ویزیت من تا مکان ساختمان فدر تصور من از موفقیت.

سپس یک کادیلاک اسکالید من را در راه خانه یک روز غروب از کنارم گرفت. بعد از آمبولانس و ام آر آی به من گفتند که مشکلی در ستون فقراتم وجود دارد. در طول چند ماه آینده، منتظر بودم تا بدانم آیا به جراحی نیاز دارم یا خیر. و همه چیز تغییر کرد.

به مربی زندگی مارتا بک از طریق تلفن. «من این شغل رویایی را داشتم، یک ماشین خوب و همه فکر می کردند من یک چیز داغ هستم. اما یک هفته بعد از تصادف، متوجه شدم که می‌گویم: «وای خدای من، من از مرگ می‌ترسم. من به آن شغل تعلق ندارم فکر نمی کنم دیگر خودم را دوست داشته باشم. من هدفم را دنبال نمی‌کنم و احساس می‌کنم دارم چیزی را در درونم خفه می‌کنم.»

بک خندید. نه یک خنده بدخواهانه، بلکه یک خنده آگاهانه. او به من گفت که تصادف رانندگی چشمانم را پاره کرد تا بتوانم ناراحتی‌ای را که انکار می‌کردم به نفع یک تصویر براق و قابل قبول اجتماعی از یک زندگی موفق ببینم.

از آن زمان من هدف خود را به روشی بسیار معنادارتر دنبال کردم، نوشتن برای کمک به دیگران در حالی که رویای من تبدیل شدن به یک رمان نویس منتشر شده را دنبال می کنم.

اما از او پرسیدم، “در مورد افرادی مثل من که هنوز در حالت انکار زندگی می کنند، که همه چیز را در بیرون درست انجام می دهند، اما در جایی، در اعماق وجود، واقعا خوشحال نیستند، چه می شود؟ مردم نمی توانند منتظر بمانند تا یک ماشین خراب شود.”

بک با خنده دوباره گفت: “اوه، مطمئناً می توانند.” این چیزی است که در مورد سیاره زمین وجود دارد. فقط پر از خرابی ماشین است.”

در ماموریتی برای کمک به شما در یافتن هدف

بیک زمانی توسط USA Today «معروف‌ترین مربی زندگی در کشور» نامیده می‌شد. او با این نام شروع نکرد، اما بخشی از او بود که همیشه می‌دانست که قرار است به دیگران کمک کند تا هدفشان را پیدا کنند. در کتاب او Seering by Starlight: The Science and Magic of Finding Your Destiny /a>، او به یاد می آورد که در ۱۶ سالگی یک بیانیه ماموریت برای درخواست بورسیه نوشته است.

مطلب این بود: “مأموریت من در زندگی این است که به مردم کمک کنم شکاف هایی را که آنها را از هم جدا می کند پر کنند از خود واقعیشان، از یکدیگر و از سرنوشتشان.” او پس از اخذ دکترای جامعه شناسی از هاروارد، چند مسیر انحرافی را طی کرد، اما در دو دهه گذشته، به عنوان ستون نویس O, The Oprah Magazine، میزبان African STAR و نویسنده کتابهایی از جمله یافتن ستاره شمالی خودتان: ادعای زندگی که قرار بود زندگی کنید، پیدا کردن راه خود در دنیای جدید وحشی: طبیعت واقعی خود را باز پس بگیرید تا زندگی مورد نظر خود را ایجاد کنید و اخیراً، راه صداقت: یافتن راه رسیدن به خود واقعی شما، او آن مأموریت را دنبال کرده است.

چه چیزی افراد را برای یافتن هدف خود تحریک می کند؟

او می‌گوید که مردم همیشه پس از تجربه نسخه خودشان از خرابی ماشین به او مراجعه می‌کنند.

بک می‌گوید: «سه راه وجود دارد که می‌توانید از زندگیتان تکان بخورید یا از زندگی خارج شوید.» «یکی شوک است که می تواند تصادف رانندگی یا از دست دادن شغل یا هر چیز دیگری باشد. مورد بعدی فرصت است. بگویید، عاشق می‌شوید و فرصتی برای ازدواج با همسرتان دارید، اما این به معنای تغییر همه چیز است.

«و سوم رشد است. شما به سادگی یک روز صبح از خواب بیدار می شوید و چیزی که دیروز شما را راضی کرده است شروع به احساس پوچی می کند. و همانطور که بیشتر و بیشتر به عنوان یک موجود رشد می کنید، کمتر و کمتر در زندگی ای که برای شما مناسب نیست جا می گیرید. شما آن را مانند لباس کودک خود بزرگ خواهید کرد، و سپس یک انتخاب دارید که یا سعی کنید خود را دوباره به آن منحرف کنید یا ترک کنید.”

بک می‌گوید این نوع جهش رشد برای بسیاری از افراد در میانسالی اتفاق می‌افتد. قبل از رشد – یا تصادف رانندگی، رابطه ای که زندگی را تغییر می دهد، و غیره – ما به آنچه که او “مدل های ذهنی” از آنچه که باید باشیم متمرکز می شویم. ما این مدل های ذهنی را از خانواده، دوستان، موسساتی مانند دانشگاه ها و به طور کلی جامعه دریافت می کنیم.

او می‌گوید: «نکته خوب در مورد این نقطه از تاریخ، این است که واقعاً به قطب‌نما در مقابل فرهنگ خلاصه شده است. قطب‌نمای درونی شما اکنون مهم‌تر از هر زمان دیگری است، زیرا فرهنگی که به ما می‌گوید چه چیزی باید باشیم، در حال تکه تکه شدن است.»

بک معتقد است مشاغلی که زمانی به ما اعتبار و فرصت‌هایی برای ارتقاء سلسله مراتبی می‌دادند، به لطف فرهنگی که افزایش ارزش انعطاف پذیری. او می‌گوید: «این به شما فرصتی می‌دهد تا از فرهنگ پیروی نکنید و از قطب‌نمای درونی خود پیروی کنید. تصادف اتومبیل این کار را با شما انجام داد، اما برای بسیاری از مردم این فقط یک انحلال چیزهای دیگر در جهان اجتماعی است. صنعت، مشاغل، حتی خانواده ها نسبت به گذشته انسجام کمتری دارند. و همه آن‌ها به نوعی خرابکاری‌های کوچک ماشین برای ذهن هستند.»

دنبال کردن احساسات خود برای یافتن هدف

این که آیا زندگی اطراف ما شروع به تناسب بیش از حد می کند یا لحظه ای ناگهانی از وضوح داریم، این سوال پیش می آید: چگونه به قطب نمای درونی خود گوش دهیم؟

بک می‌گوید: «مکانیسمی که به وسیله آن هدف خود را پیدا می‌کنید در شما متولد می‌شود و خود را از طریق احساسات بیان می‌کند. بنابراین آنچه از نظر عاطفی – و در واقع از نظر فیزیکی – احساسات مثبت، شادی‌بخش و رهایی بخش برای شما به ارمغان می‌آورد، به هدف شما نزدیک‌تر خواهد بود. و هر چیزی که به شما احساس انقباض، انقباض، سنگینی و ضعف جسمانی بدهد، یک قدم از هدف شما فاصله خواهد داشت. و زندگی فقط یک بازی است، شما گرمتر می شوید، سردتر می شوید. اگر با هر تصمیمی به سمت چیزی که بیشتر احساس آزادی می کنید قدمی بردارید، به هدف خود می رسید خیلی سریع.”

متأسفانه، اگرچه یافتن هدفتان ساده به نظر می رسد، اما همیشه آسان نیست.

برای شروع، بک پیشنهاد می‌کند زمان بیشتری را در سکوت بگذرانید، که به ما امکان می دهد “احساس آرامش و تعادل را در درون خود پیدا کنیم” و منجر به آگاهی دقیق تر از قطب نمای درونی خود می شود.

پانزده دقیقه صبح و شب – چه مراقبه و چه پیاده روی آرام – کافی است. هدف این است که با هر چیزی که باعث می‌شود وضعیت فعلی ما خیلی تنگ‌کننده یا اشتباه باشد، در تماس باشیم. زیرا، او می گوید، انگیزه حرکت و ایجاد تغییر واقعی باید از درون نشات بگیرد. هرچه بیشتر به قطب نمای درونی خود توجه کنیم، دستورالعمل ها چشمگیرتر می شوند. یا همانطور که بک می گوید، “حقیقت هدف شما شروع به چرخیدن در درون شما خواهد کرد.”

غلبه بر ترس از دنبال کردن هدف خود

گاهی اوقات، حتی زمانی را صرف نگاه کردن به می تواند ناراحت کننده باشد. و در نهایت، انجام کاری، همانطور که او می‌گوید، «که واقعاً احساس خوشایندی دارد» و تصمیم‌گیری زندگیمان را طوری تغییر دهیم که هدفمان را برآورده کند می تواند مقدار زیادی ترس ایجاد کند.

بک می‌گوید: «ترس در واقع احساسی نیست که شما باید به آن توجه زیادی کنید. “ترس پاسخ خودکار بخش بسیار اساسی مغز است و در اکثر افراد بسیار فعال است، حتی زمانی که در یک نقطه کاملا آرام نشسته ایم. ما خودمان را با داستان‌هایی می‌ترسانیم، «من هرگز نمی‌توانم در این زمینه کمیاب موفق شوم.» «نمی‌توانم یک شغل ثابت را ترک کنم. برای من غیرمسئولانه است که از این چک حقوق و مزایای سلامت چشم پوشی کنم.»

سپس بک از بودا نقل قول می‌کند: “همانطور که می‌توانیم اقیانوس را بشناسیم زیرا همیشه مزه نمک می‌دهد، می‌توانیم روشنگری را بشناسیم زیرا همیشه طعم آزادی را می‌دهد.”

او این ایده را به تلاشی که ما برای کشف هدفمان انجام می دهیم و سپس شجاعت برای رسیدن به آن را پیدا می کنیم، مرتبط می کند.

او می‌گوید: «سؤال این نیست که آیا می‌ترسم این کار را انجام دهم؟» «سؤال این است، «آیا فکر انجام این کار آزادی بیشتری برای من به ارمغان می‌آورد؟» آزادی اغلب ترسناک است. اما خفه کننده و روح کش نیست.”

خوشبختی جریان را بیابید

خبر خوب، او می‌گوید، این است که دانشمندان علوم اعصاب اکنون می‌دانند که این مرز بین آنچه ممکن است و چیزی که تقریباً بسیار دشوار است تسلط بر جایی است که ما واقعاً بیشترین دوپامین را ایجاد می‌کنیم، یک ماده شیمیایی مغز که مسئول احساس لذت، سعادت است. و چیزی که روانشناس Mihaly Csikszentmihalyi جریان نامیده می شود.

Csikszentmihalyi دهه ها را صرف تحقیق در مورد جنبه های مثبت تجربه انسانی کرد و آنچه را که در کتاب خود یافت خلاصه کرد، جریان: روانشناسی تجربه بهینه. او می‌گوید مردم زمانی شادتر هستند که در حالت جریان باشند، که مستلزم تمرکز تا حد جذب کامل در یک فعالیت است. این فقط وقتی در حال انجام کاری هستیم اتفاق می‌افتد که تقریباً برای ما خیلی سخت است، مانند صخره نوردی یا تسلط بر دویدن با پیانو. احساسات همراه، مانند رضایت، مشارکت و انگیزه، جایگزین نگرانی های معمول ما مانند نگرانی و پشیمانی می شود.

بک درباره پدیده جریان می گوید: «وقتی از آن بیرون می آییم، آن را شادی می نامیم. او از مثال بازی گلف استفاده می‌کند: «هر چقدر هم که عجیب به نظر می‌رسد، مغز باید آنقدر ساکت باشد تا یک حرکت گلف عالی انجام دهد تا همه چیز به درستی به هم وصل شود. درست در لبه خیلی سخت است.» و از هر گلف باز بپرسید – اعتیاد آور است.

اگر زمانی که به خود فشار می آوریم خوشحال و راضی هستیم، باید ترسی را نادیده بگیریم که به ما می گوید اگر از منطقه راحتی خود فراتر برویم، فاجعه رخ خواهد داد. اگر می‌خواهیم در ریسک کردن و دنبال کردن هدف خود موفق شویم، باید بدانیم که ترس یک چراغ قرمز نیست، بلکه یک همراه ثابت است که باید مدیریت آن را یاد بگیریم.

بک می‌گوید: «اگر یک خرس در اتاق باشد، ترس مفید است. «اگر تمام چیزهایی که در اتاق شما را می‌ترسانند این فکر است،هیچ راهی وجود ندارد که بتوانم با نوازنده شدن پول در بیاورم، این ترس مفیدی نیست. به جای آزادی، حس گرفتاری ایجاد می کند. بنابراین شما چیزها را نه بر اساس ترسناک بودن یا نبودن آنها، بلکه بر اساس اینکه آیا آنها رهایی بخش هستند یا نه، اندازه گیری می کنید.”

مدل های جدیدی برای دنبال کردن هدف خود ایجاد کنید

بعضی از ما ممکن است برای مدت طولانی – شاید سالها – بدانیم که هدفمان واقعا چیست. اما ما نتوانسته ایم آن را در آن مدل های ذهنی سنتی که به ارث برده ایم تطبیق دهیم. به آن صداهایی فکر کنید که می‌گویند: «بازیگر بودن شغل واقعی نیست» یا «مدیریت یک سازمان غیرانتفاعی هزینه‌ها را پرداخت نمی‌کند».

علاوه بر این، برخی از ما ممکن است متوجه شویم که نارضایتی ما از روابط یا بیان خلاقانه ما خارج از مسیر شغلی است.

باز هم، این خبر خوب است.

روش های جایگزین برای دنبال کردن هدف خود را در نظر بگیرید

اول از همه، به یاد داشته باشید که ممکن است برای دنبال کردن هدف خود نیازی به ترک شغل خود نداشته باشید. به عنوان مثال، راه اندازی یک سازمان غیرانتفاعی ممکن است بهترین انتخاب برای کسی که تجربه تجاری ندارد نباشد. درعوض، شاید در داوطلب شدن و تبدیل شدن به بخشی جدایی ناپذیر از سازمان شخص دیگری، رضایت را پیدا کنید.

مرزها را تنظیم کنید

و اگر نارضایتی شما در روابط غیرحمایت‌کننده نهفته است – خانواده یا دوستانی که شما را از صرف زمان مورد نیاز برای یک کار خاص منصرف می‌کنند – در این زمینه نیز انتخابی دارید. به هر حال، شما مرزها و انتظارات خود را برای رفتار دیگران با شما تعیین می کنید. در سازش با دیگران کار کنید اما خواسته های روح خود را به خطر نیندازید.

یک تغییر شغلی ایجاد کنید

به آن دسته از ما که نیاز به تغییر شغلی عمیق داریم، بک می‌گوید: «این بهترین زمان است به خودی خود ضربه بزنید و به روش های جدید درآمد ایجاد کنید. اکنون راه‌هایی وجود دارد که خلاقیت را می‌خواهیم که احتمالاً در گذشته نمی‌توانستند درآمد ایجاد کنند.» او به کتاب دنیل پینک اشاره می کند ذهن کاملاً جدید: چرا افراد درست فکر بر آینده حکومت خواهند کرد< /em>. پینک در آن می نویسد:

“چند دهه گذشته متعلق به نوع خاصی از افراد با نوع خاصی از ذهن بوده است – برنامه نویسان رایانه ای که می توانند کد بنویسند، وکلایی که می توانند قرارداد بسازند، MBA هایی که می توانند اعداد را خرد کنند. اما کلیدهای پادشاهی در حال تغییر هستند. آینده متعلق به نوع بسیار متفاوتی از افراد با نوع ذهنی متفاوت است – خالقان و همدلان، تشخیص دهندگان الگو و معناساز. این افراد – هنرمندان، مخترعان، طراحان، داستان‌نویسان، مراقبان، دلجویی‌کنندگان، متفکران تصویر بزرگ- اکنون غنی‌ترین پاداش‌های جامعه را درو خواهند کرد و بزرگترین شادی‌های آن را به اشتراک خواهند گذاشت.

بک می‌گوید کل مفهوم یک شغل در قرن بیستم مبتنی بر کار کارخانه بود، جایی که شما و سایر کارگران در یک مکان ظاهر می‌شوید و ساعات مشخصی را در یک مکان می‌گذرانید. امروز او معتقد است که فناوری تا حد زیادی این کار را غیر ضروری می کند، بنابراین این نوع مشاغل در حال ناپدید شدن هستند. او می‌گوید: «و این فرصت‌های عجیب و غریب برای پول درآوردن با انجام کارهای خلاقانه در حال باز شدن است،» و سپس خودش را اصلاح می‌کند. “آنها شروع به باز شدن نمی کنند – آنها در حال سقوط بهمن هستند.”

نقشه زندگی خود را بکشید

به عنوان مثال، وقتی دختر بک از کالج فارغ التحصیل شد و قصد داشت به تحصیلات تکمیلی برود، از دخترش پرسید که در مورد این تصمیم چه احساسی دارد. دخترش پاسخ داد: “خب، تنها چیز ناامید کننده این است که پیدا کردن زمان برای نقاشی کردن بسیار سخت است، و در واقع اخیراً از این طریق درآمد کسب کرده ام.” معلوم شد، دختر بک در حال نمایش یک وب کمیک بسیار موفق بوده است. از آن پروژه، او ارجاعات و کمیسیون دریافت کرد، تا جایی که در آن پول زیادی به دست آورد، او متعجب بود که چرا اصلاً قصد دارد به مدرسه عالی برود.

فروش تصاویر از یک وب کمیک ممکن است زمانی که آن را با مدل های ذهنی فعلی خود مقایسه می کنیم مانند یک حرفه به نظر نرسد، اما در واقع راهی مناسب برای کسب درآمد از انجام کاری است که دوست دارید. “چه کسی اهمیت می دهد که به عنوان یک شغل رسمی وجود نداشته باشد؟” بک می پرسد. “بیایید مدل های جدید بسازیم.”

اگرچه ممکن است این برای یک زن جوان تازه وارد دانشگاه خوب و خوب به نظر برسد، اما برای افرادی که در زندگی تثبیت شده‌تر هستند پیروی از آن فراخوان عمیق و ایجاد تغییرات شدیدی که مسیرهای شغلی ما را تغییر می‌دهد، می‌تواند سخت‌تر باشد. بک می‌گوید ست گادین «کار درخشانی انجام می‌دهد تا بفهمد چگونه می‌توان از تلاش‌های خلاقانه کسب درآمد کرد و چگونه از فناوری‌های جدید استفاده کرد تا شما را آزاد کند تا کاری را که دوست دارید انجام دهید و همچنان زندگی خوبی داشته باشید».

در Linchpin: آیا شما ضروری هستید؟ ، گودین می نویسد: “مشکل این است که فرهنگ ما درگیر یک معامله فاوستی است که در آن نبوغ و هنر خود را با ثبات ظاهری مبادله می کنیم.” و در حالی که او موافق است که لزوماً مجبور نیستید کار خود را برای انجام آن رها کنید، او پیشنهاد می کند که “زمان آن رسیده که از پیروی از سیستم خودداری کنید و نقشه خود را ترسیم کنید.”

در یافتن هدف خود لذت ببرید

بک ۲۵ ساله بود که نسخه خودش را از یک ماشین خراب کرد و مجبور شد نقشه جدیدی بکشد. او از طریق تلفن، لحظه شفافیت خود را با من زنده می‌کند و اتفاقی را که الهام‌بخش کتاب او در سال ۱۹۹۹ بود، < به یاد می‌آورد.در انتظار آدم.

او می گوید: «من تقریباً شش ماهه باردار بودم. «تمام زندگی بزرگسالی‌ام در هاروارد بودم و واقعاً فکر می‌کردم که هدف زندگی‌ام بالا رفتن از این سلسله مراتب ایجاد شده توسط فرهنگ من است، که در مورد من آموزش بود. اما، می دانید، من امیدوار بودم که به پول سازی و قدرت، ثروت و موقعیت منجر شود.

«فرزندم از قبل برای من بسیار واقعی بود، خیلی بهم وابسته بود. ماه ها لگد زدنش را حس می کردم. اوایل بارداری نبود. سپس تشخیص داده شد که او مبتلا به سندرم داون است.”

افرادی که مربیان، معلمان و رهبران او بودند، به او گفتند که نباید بچه دار شود. “به من گفته شد که زندگی او بی ارزش و بی معنی است و واقعا نباید اتفاق می افتد. و افرادی که این را به من گفتند معنی خوبی داشتند، اما ناگهان من شروع به تعجب کردم،هدف از زندگی انسان چیست؟ چه چیزی باعث می شود که زندگی انسانی به دنیا بیاید؟ و متوجه شدم که بسیاری از افرادی که به من می گفتند این کودک هرگز نمی تواند خوشحال باشد، خوشحال نبودند.

«من کسی را با سندرم داون نمی‌شناختم، اما شنیده بودم که آنها می‌توانند افراد شادی باشند. و خوب، در این صورت، چه توجیهی برای بودن وجود دارد؟ به این نتیجه رسیدم که تجربه شادی بهانه خودش برای بودن است. و اینکه اگر هیچ کدام از اینها را در زندگی ام نداشتم، ارزش زندگی کردن را نداشت. و اینکه اگر پسرم می‌توانست در زندگی‌اش لذت فوق‌العاده‌ای داشته باشد، پس ارزش زندگی کردن را داشت، حتی اگر هرگز به هاروارد نرفت. بنابراین من حاملگی را خاتمه ندادم و از آن زمان تا کنون این استاد کوچک ذن را داشته ام.

شادی خود را دنبال کنید

او می‌گوید: «برای شادی مستقیم بروید.

بک می‌گوید آنچه ما واقعاً می‌خواهیم چیز دیگری نیست. این احساسی است که ما با آن چیزها مرتبط می کنیم. این برای من انقلابی بود – این ایده که وقتی ما یک ماشین خوب می‌خواهیم، ​​چیزی که واقعاً دنبال آن هستیم لذتی است که هنگام رانندگی با یک موتور قدرتمند در سرعت‌های بالا احساس می‌کنیم، لذتی که از ساخت خوب یا تصویری که از خودمان بهتر شده است. در یک ماشین زیبا دیده می شود متأسفانه، دارایی‌ها، شغل‌ها و روابطی که دنبال می‌کنیم همیشه آن احساساتی را که فکر می‌کنیم ایجاد می‌کنند به ما نمی‌دهند.

او می‌گوید: «پس مستقیماً برای شادی بروید. “واسطه را حذف کنید.”

بک به محض تولد آدام مسیر خود را تغییر داد. او شروع به مطالعه کرد که چگونه افراد دیگر در زندگی خود رضایت ایجاد می کنند. امروز، به عنوان یک مادر سه فرزند، او پیشنهاد می کند که یافتن شادی مستلزم تمرکز حواس است، که شبیه مفهوم سیکسنتمیهالی از جریان است.

در مصاحبه ای در هاروارد Business Review ، الن لنگر، استاد روانشناسی هاروارد، ذهن آگاهی را به عنوان «فرایند توجه فعالانه چیزهای جدید تعریف می کند. وقتی این کار را انجام می دهید، شما را در زمان حال قرار می دهد. این شما را نسبت به زمینه و دیدگاه حساس تر می کند. این جوهر تعامل است. و انرژی زا است، نه انرژی زا.”

پیگیری بی‌خبرانه چیزهای امن در زندگی – روال، مسیر شغلی مورد انتظار – ممکن است راهی مطمئن برای امنیت و خوشبختی به نظر برسد. اما زمانی که ما آگاهانه زندگی می کنیم، متوجه و به دنبال احساسات خوب خود، ما این توانایی را داریم که کشف کنیم چه چیزی ما را واقعاً خوشحال می کند. ما هدف خود را پیدا می کنیم.

در حالی که ممکن است موقتاً به دشواری و ترس تبدیل شود، اما ما این انتخاب را داریم که به آنها نه به عنوان موانع، بلکه به عنوان مسیرهایی که به شادی منتهی می‌شوند نزدیک شویم. ما این انتخاب را داریم که یا سعی کنیم خودمان را به زندگی ای برگردانیم که دیگر مناسب ما نیست یا ساکت باشیم، گوش کنیم و به آنچه می شنویم عمل کنیم.

پیدا کردن هدفمان در مورد یافتن تمایل برای گوش دادن به واقعی ترین خود و سپس نادیده گرفتن ترسی است که همراه با آن است. البته، مگر اینکه خرس در اتاق باشد.

توجه به هدف خود

بک استفاده از تمرکز حواس را برای کشف آنچه واقعاً در مورد جنبه‌های مختلف زندگی خود احساس می‌کنید توصیه می‌کند و امیدواریم که شما را در جهت یافتن هدف خود راهنمایی کند.

زمانی را به خاطر بیاورید که مجبور بودید کاری را انجام دهید که برای شما خوشحال کننده نبود. این می تواند مربوط به کار، مدرسه، روابط، هر چیز دیگری باشد، فقط چیزی که شما دوست ندارید. حال خاطره آن را به یاد بیاورید و متوجه احساس بدن خود شوید. سپس به سراغ خاطره ای از چیزی بروید که شما را عمیقاً راضی کرده است. آن را به وضوح به خاطر بسپارید. به احساس بدن خود توجه کنید.

یک احساس در بدن شما به هدف شما اشاره می کند – احساس خوب. و موارد دیگر به آنچه که قرار است از آن اجتناب کنید اشاره می کند.

اکنون فهرستی از کارهایی که باید در این هفته انجام دهید بنویسید. به پایین لیست بروید و هر کاری را انجام دهید تصور کنید. توجه کنید که بدن شما چگونه پاسخ می دهد. به هر مورد در لیست خود امتیاز دهید. منفی ترین پاسخ فیزیکی یک -۱۰ دریافت می کند. مثبت ترین یک +۱۰ می گیرد. اگر خنثی است، آن را صفر کنید. به عنوان مثال، چیزی کمی منفی، مانند شستن لباس، ممکن است -۲ باشد. نمرات خود را بررسی کنید آیا احساسات خوب را تغذیه می کنید یا بر روی منفی تمرکز می کنید؟

اگر واقعاً می‌خواهید بالا بیاورید، بک پیشنهاد می‌کند یکی از کارهایی را که می‌خواستید انجام دهید که به شما پاسخ منفی می‌دهد حذف کنید و یکی را اضافه کنید که به شما پاسخ مثبت بدهد. او می‌گوید اگر به مرور زمان آن جایگزین را ادامه دهید، زندگی بهینه را ایجاد خواهید کرد.

این مقاله در ژوئن ۲۰۱۳ منتشر شده و به روز شده است. عکس از Ground Picture/Shutterstock

180802AmyA128 crop 150x150 - برای شادی مستقیم بروید و هدف خود را دنبال کنید

امی اندرسون سردبیر ارشد سابق مجله SUCCESS، نویسنده برنده جایزه امی و بنیانگذار مشاور محتوای اندرسون است. او به کارشناسان، مربیان، مشاوران و کارآفرینان کمک می کند تا حقیقت خود را کشف کنند، با اطمینان خاطر بنویسند و داستان های خود را به اشتراک بگذارند تا بتوانند گذشته خود را به امید دیگران تبدیل کنند. در AmyKAnderson.com و در Facebook بیشتر بیاموزید.

منبع :
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
امکان ها مجله اینترنتی سرگرمی متافیزیک ساخت وبلاگ صداقت موتور جستجو توسعه فردی