برای جلوگیری از ساختن 7 کلاسیک اشتباهات استراتژیک (از جمله Iatrogenesis مخوف آبشار)، علم میگوید از خودتان ۵ سؤال بپرسید
برای جلوگیری از ساختن ۷ کلاسیک
اشتباهات استراتژیک (از جمله Iatrogenesis مخوف
آبشار)، علم میگوید از خودتان ۵ سؤال بپرسید
برای جف بزوس، دو نوع اساسی تصمیم. تغییر تصمیمات نوع ۱ تقریبا غیرممکن است. او آنها را درهای یک طرفه می نامد. تصمیمات نوع ۲ درهای دو طرفه هستند. تصمیم بد نوع ۲ بگیرید؟ دردناک، مطمئن، اما امکان غلبه بر آن نیز وجود دارد.
با وجود این، راه های زیادی برای تصمیم گیری بد وجود دارد. (به من اعتماد کنید: من باید حامی قضاوت ضعیف باشم.) بدیهی است که این یک مشکل است، زیرا موفقیت یا شکست اغلب به کیفیت تصمیماتی که می گیرید بستگی دارد.
پس چرا حتی باهوش ترین افراد — و باهوش ترین شرکت ها — گاهی اوقات تصمیمات ضعیفی می گیرند؟ نویسندگان مقاله ۲۰۲۰ منتشر شده در Academy of Management Journal (h/t به استاد Ethan Mollick) خطاهای تصمیمگیری را در هفت دسته دستهبندی کرد .
شامل (هشدار پیشنمایش!) اصطلاح جدید ما برای آن روز: آبشار iatrogenic.
نوع ۱: با فرض وجود اتصال.
زمانی که Netflix بدنام تصمیم گرفت تقسیم پخش جریانی و اجاره دی وی دی در دو اشتراک، فرض بر این بود که مشتریان اهمیتی نمیدهند، زیرا هر دو سرویس به وضوح یک معامله هستند. طبق یک حساب، بنیانگذار Reed Hastings احساس کرد که برخی از مشتریان شکایت خواهند کرد، اما تعداد آنها کم خواهد بود و عصبانیت به سرعت محو می شود.
خیر. نتفلیکس حدود ۸۰۰۰۰۰ مشترک را از دست داد و قیمت سهام آن ۷۷ درصد کاهش یافت.
نویسندگان نمونه دیگری از خطای نوع ۱ را ذکر می کنند: توجیه جنگ عراق در مورد سلاح های کشتار جمعی بدون اثبات وجود سلاح های کشتار جمعی.
یک خطای نوع ۱ را به عنوان یک خطای فرضی در نظر بگیرید: فکر میکنید اطلاعات بیشتری نسبت به آنچه دارید دارید.
نوع ۲: نادیده گرفتن یک اتصال وجود دارد.
این یکی کمی پیچیدهتر است. یک خطای نوع ۲ زمانی رخ می دهد که رابطه ای بین دو چیز وجود داشته باشد، اما در نظر گرفته نشود.
یک مثال نویسندگان استناد می کنند شامل دوچرخه سواری می شود، زمانی که مقامات ضد دوپینگ تصور می کردند داروهای تقویت کننده عملکرد بر نتیجه رویدادهایی مانند تور دو فرانس تأثیری ندارند.
یکی دیگر از کوکاکولا جدید است: وقتی کوکاکولا با افرادی که کوکاکولا نمینوشیدند آزمایشهای طعمی گستردهای انجام داد، اکثریت کوکاکولا را انتخاب کردند. بیش از پپسی اما کوکاکولا تستهای طعم گستردهای را با مصرفکنندگان کوکاکولا انجام نداد – و مشخص شد که آنها به شدت کوکای «قدیمی» را به کوکای جدید ترجیح میدهند.
اگر اپل فقط یک آیفون جدید را با استفاده از کاربران غیر تلفن همراه آزمایش کند (اگر آنها بتوانند آن را پیدا کنند، همین اتفاق میافتد). این افراد ممکن است iPhone را به دستگاه Android ترجیح دهند — اما کاربران فعلی iPhone ممکن است از مدل جدید نفرت داشته باشند.
چرا خطاهای نوع ۲ رخ می دهد؟ سوگیری شناختی الف>. تست اشتباه تجزیه و تحلیل ضعیف.
فکر میکنید به اندازه کافی میدانید.
نوع ۳: حل مشکل اشتباه.
یا به عنوان نویسندگان آن را، “حل مشکل اشتباه بسیار دقیق” بیان کردند. چرا تمایز؟ زیرا هرچه راه حل را بهتر بسازید، به احتمال زیاد به تصمیم خود برای ایجاد آن راه حل ایمان خواهید داشت.
من میتوانستم (اگر به اندازه کافی باهوش بودم) دستگاهی پیشگامانه بسازم که از یک عکس برای تعیین ضخامت گلبرگ ارکیده استفاده کند. تا ۰٫۰۰۰۰۱ اینچ. بله، من — اما چه کسی اهمیت می دهد.
چه چیزی باعث خطاهای نوع ۳ می شود؟ حل کردن نتیجه یک مشکل، به جای خود مشکل. عاشق راه حل شوید بدون اینکه بدانید واقعاً مشکلی وجود دارد (یا مردم به مشکل اهمیت می دهند).
فکر می کنید که می دانید بیشتر از آنچه که شما واقعاً انجام می دهید، در مورد آنچه مردم می خواهند یا نیاز دارند.
نوع ۴: حل مشکل درست به روش اشتباه.
شما به کارمندان عالی نیاز دارید. بنابراین شما فقط افرادی را استخدام میکنید که دارای مدرک از مدارس آیوی لیگ هستند.
حتی اگر تحقیق نشان می دهد که یک فارغ التحصیل از مدرسه رتبه اول احتمالاً در مورد فقط ۲ درصد بهتر از یک فارغ التحصیل از مدرسه با رتبه ۱۰۰۰٫
متأسفانه، انتخاب آن نسبتاً آسان است. راه حل اشتباه این به ویژه در صورتی صادق است که میخواهید مشکل قدیمی را به روشی جدید حل کنید. اغلب تنها راه برای اینکه واقعاً بفهمید تصمیم درستی گرفته اید یا نه این است که تلاش کنید و احتمالاً شکست بخورید.
در این صورت، نکته کلیدی این است که متوجه شوید وقت آن رسیده است که از انجام کاری که به وضوح کار نمی کند دست بردارید.
نوع ۵: اشتباه گرفتن اقدام با پیشرفت.
“ببینید، ما باید کاری انجام دهیم” اغلب خوب به نظر می رسد — یک سوگیری نسبت به عمل اغلب کسانی را که موفق می شوند از کسانی که فقط رویا می بینند جدا می کند.
اما هنوز: گاهی اوقات انجام هیچ کاری — حداقل تا زمانی که اطلاعات کافی برای تصمیم گیری منطقی و آگاهانه در اختیار داشته باشید — راه بهتری است. . این به ویژه در صورتی صادق است که انتخابی که انجام میدهید، و اقدامی که انجام میدهید، میتواند جرقهای برانگیخته شود. تصمیمگیری برای افزایش قیمت میتواند به طور بالقوه حاشیهها را افزایش دهد، اما همچنین میتواند باعث شود مشتریان «وفاداری خریداریشده» به جای دیگری نگاه کنند، که میتواند درآمد کلی را کاهش دهد، که میتواند فشار بیشتری بر موجودی و ظرفیت خدمات وارد کند…
شما نکته را متوجه شدید. انجام کاری ممکن است احساس خوبی داشته باشد، اما به این معنی نیست که شما کار را درست انجام میدهید.
نوع ۶: اشتباه گرفتن بیعملی با صبر یا خرد.
از طرف دیگر، بیشتر اوقات مشکلات خود به خود حل نمی شوند. آنها به سادگی از بین نمی روند.
اما تمایل به بدتر شدن دارند.
چگونه می توانید تصمیم بگیرید که آیا اقدام یا عدم اقدام مناسب است؟ یک راه آسان این است که آنچه را که می دانید یا نمی دانید در نظر بگیرید. زمانی که نمی دانید چگونه مشکلی را حل کنید، انفعال ممکن است راه درستی باشد. اما اگر میدانید چگونه مشکلی را حل کنید، اما مردد هستید — معمولاً به دلیل تنبلی، تضاد بیزاری، یا “این کار من نیست و نباید مجبور باشم” — تصمیم گیری
در غیر این صورت شما به همان چیزی تبدیل خواهید شد که نویسندگان آن را “عملکرد ناخواسته” می نامند.
نوع ۷: خطای آبشار Iatrogenic
خطاهای نوع ۷ خطاهای مرکب هستند. در زبان محقق، “مواردی از iatrogenesis آبشاری مواردی هستند که در آنها کنش نادرست به نیروهایی که به اشتباه تجزیه و تحلیل شده اند اجازه می دهد تا با هم تعامل داشته باشند، مشکلات بیشتری را نسبت به حل آن ایجاد کنند، و محیطی را ایجاد کنند که در آن مسائل اصلی به نتایج بزرگتر، و از نظر کیفی متفاوت و اغلب غیر قابل برگشت تبدیل شوند. “
یا به عبارت سادهتر، یک تصمیم بد منجر به تصمیمهای بد دیگری میشود، و درب دو طرفه بزوس اکنون فقط تاب میخورد. یک طرفه.
به عنوان مثال، بگویید من مسئول بودم زمانی که Netflix اشتراک ها را به پخش جریانی و DVD تقسیم کرد. من میتوانستم کاری را که نتفلیکس انجام داد انجام دهم و در نهایت از درب دو روزه برگردم.
یا میتوانستم مشکلی را حل کنم. با ایجاد یک طرح قیمتگذاری برای پخش جریانی بر اساس ساعتهای مشاهده شده در واحد زمان وجود نداشت. یا میتوانستم تصمیم بگیرم که این شکست واقعاً یک مشکل بازاریابی است و میلیونها نفر را در تلاش برای متقاعد کردن مشتریان غرق کنم که آنچه آنها واقعاً میخواهند — اگر فقط (عجولانه) گوش میدهند — قیمتگذاری دو سطحی است. طرح.
یا میتوانستم خطای نوع ۶ داشته باشم و منتظر بمانم تا میلیونها مشتری به خود بیایند و متوجه شوند که من در تمام مدت درست بود.
در حالی که من در اطراف خود ایراد گرفتم و مشکل را تشدید کردم، نتیجه ممکن بود فاجعه بار باشد. مشتریان بیشتری می توانستند اشتراک خود را لغو کنند. درآمد پایینتر میتوانست برنامههای ایجاد محتوای اصلی را متوقف کند، و سرمایهگذاریهای زیرساختی را برای حمایت از حجم پخش جریانی بیشتر به تعویق بیاندازد و باعث تخلیه استعدادها به دلیل اخراج و استعفا شود. (زیرا بهترین کارمندان همیشه گزینههایی دارند.)
آیا نتفلیکس (من) از مارپیچ رو به پایین ناشی از آن بهبود مییابد؟ شاید.
چگونه میتوانید از خطای آبشاری iatrogenic جلوگیری کنید؟ از آنجایی که آنها معمولاً از چندین تصمیم داخلی و نیروهای خارجی ناشی میشوند، پیشبینی یک آبشار سخت است.
چند سؤال از خود بپرسید
اما میتوانید سعی کنید از ایجاد شش نوع اول خطا جلوگیری کنید.
قبل از اینکه تصمیم مهمی بگیرید، چند سوال ساده از خود بپرسید:
- “اگر داده ها، اطلاعات یا ورودی های خاصی را به ترکیب اضافه کنم چه می شود؟ چگونه تصمیم من را تغییر می دهد؟” شاید بهتر باشد از تعدادی از کارمندانی که در واقع یک تغییر فرآیند را اعمال میکنند، بپرسید.
- “اگر دادهها، اطلاعات یا ورودیهای خاصی را از بررسی حذف کنم چه میشود؟ چگونه تصمیم من را تغییر میدهد؟” اگر بعداً متوجه شدید که نتایج نظرسنجی مشتری ناقص است، آیا همان تصمیم را میگیرید؟
- “مهم نیست که چقدر راه حل را دوست دارم (یا ابزارها، یا فناوری، یا فقط ایدهام) به اندازه کافی مشتری واقعاً برای آن پرداخت می کنند؟ راه حلی که مردم نمی خواهند، نیاز ندارند یا برای آن هزینه ای نمی پردازند، راه حل نیست. این یک سرگرمی گران قیمت است.
- “آیا این کار را به این دلیل انجام می دهم که احساس می کنم باید کاری انجام دهم؟ یا به این دلیل که مردم انتظار دارند من کاری انجام دهم؟” سوگیری برای اقدام میتواند سریعترین راه برای بدتر کردن یک موقعیت بد باشد.
- “آیا این کار را انجام نمیدهم زیرا هوشمندانه است یا به این دلیل که سخت است؟” اغلب کار درست سخت ترین کار است — اما انجام هیچ کاری در حال حاضر بعداً کار را سخت تر می کند.
و اگر آنها کمکی نکردند، این را امتحان کنید. بگویید که در شرف اعلام تصمیم هستید. اما به جای اینکه از اختیارات خود برای توجیه آن عقب نشینی کنید – چون بالاخره شما رئیس هستید و آنچه می گویید ادامه دارد – تصور کنید باید تصمیم خود را توجیه کنید. شما باید افراد را از طریق داده ها و تجزیه و تحلیل خود راهنمایی کنید.
شما نمی توانید فقط دیکته کنید. شما باید با استفاده از حقایق و ارقام و منطق و استدلال متقاعد کنید.
در این صورت آیا شما هم همین تصمیم را می گیرید؟
زیرا ممکن است تصمیمی بگیرید که منجر به کاهش آبشاری شود.
<. class="sc-qPXtF hOVAJA article__footer">
هدف مبارزه با فقر غذایی در جنوب لس آنجلس