باراک اوباما به تازگی یک داستان تاثیرگذار در مورد ملکه گفت انگلستان، یک آی پاد، و یک کالسکه طلایی. این یک درس زیبا در رهبری
باراک اوباما به تازگی یک داستان تاثیرگذار در مورد ملکه گفت
انگلستان، یک آی پاد، و یک کالسکه طلایی. این یک درس زیبا در
رهبری
باراک اوباما، رئیس جمهور سابق، اولین بیانیه عمومی خود را روز جمعه در مورد درگذشت ملکه الیزابت دوم. بنیانگذار HubSpot از اوباما خواسته بود، برایان هالیگان، در مورد تجربه اش با ملکه در طول مصاحبه روی صحنه کنفرانس ورودی چهل و چهارمین رئیس جمهور با سه داستان پاسخ داد:
“من به اندازه کافی خوش شانس بودم که او را شناختم و میدانی، من همیشه میگفتم که تنها تعداد انگشت شماری از افرادی بودند که در دوران ریاست جمهوریام – یا بعد از آن – دقیقاً همانطوری هستند که شما میخواهید باشند. دالایی لاما، نلسون ماندلا، ملکه انگلستان.”
بعدها، اوباما داستانی از دیدار مادرشوهر و دخترانش به انگلیس تعریف کرد. هیچ دیدار رسمی برنامه ریزی نشده بود، اما وقتی ملکه شنید که آنها در شهر هستند، سه نفر را دعوت کرد. برای صرف چای:
دختران و مادرشوهرم احتمالاً از لندن آمدند سال دوم ریاست جمهوری، و هیچ انتظاری وجود نداشت که آنها او را ببینند. در واقع، کاخ باکینگهام تماس گرفت و او تصمیم گرفت آنها را برای چای دعوت کند.
و بنابراین، من مالیا را دارم که در آن مقطع یازده ساله، ساشا هشت ساله، و مادرشوهرم را دارم که مادر خانهنشین و منشی یک بانک بود – که زندگی میکرد در سمت جنوبی شیکاگو تمام زندگی خود را در آنجا با ملکه انگلستان نشسته است. و سپس اصرار میکند که دختران کالسکه طلایی او را که حدس میزنم برای جشنهای جشن استفاده میکند، در یک رانندگی طولانی در محوطه کاخ ببرند. هیچ یک از اینها هرگز گزارش نشد. این فقط کاری بود که او بی سر و صدا انجام داد.
در نهایت، اوباما داستانی در مورد آی پادی که به ملکه داده بود تعریف کرد. در اولین دیدارش:
“هدیه همیشه یک چالش بود، زیرا وقتی اینها را داشتید در جلساتی با سران کشورهای خارجی، هدایایی رد و بدل کردیم. من دوست داشتم بگویم “بیایید مطمئن شویم که آنها واقعاً می توانند از این هدیه استفاده کنند.” بنابراین ظاهراً اعلیحضرت نمایشهای برادوی را دوست داشتند و آیپاد تازه منتشر شده بود. بنابراین دفتر ما یک آیپاد میگیریم و آن را با نمایشهای برادوی بارگذاری میکنیم. روزنامههای بریتانیایی فکر میکردند که این کاملاً نامناسب است. اما من پنهانی فکر میکنم که او او کمی از آن استفاده کرد.”
داستانها تاثیرگذار هستند، اما فکر میکنم درس مهمی را در رهبری. مهمتر از آن، آنها اهمیت رهبری خوب و مهربان بودن را آشکار می کنند.
ملکه الیزابت دوم عنوان خود را به ارث برده است. زمانی که ملکه شد، او ۲۵ سال داشت، و این به این دلیل نبود که سخت کار کرد و عنوان خود را به دست آورد، یا به این دلیل که انتخاب شد. او ملکه شد زیرا پدرش – که پادشاه بود – درگذشت. راستی. با همه حسابها، او نمونهای باوقار از دیپلماسی و مباشری ثابت عنوان خود بود – انتخاب کشوری پس از جنگ جهانی دوم و الهامبخش آن برای دههها.
اما، او رهبر شد زیرا ملکه بود. وقتی او وارد اتاق میشود، مردم عصبانی میشوند. او در یک قصر واقعی زندگی میکرد. رهبری او ناشی از عنوان او بود. این بدیهی است که در مقایسه با بقیه ما یک موقعیت منحصر به فرد است. اما، ملکه الیزابت دوم نه به خاطر عنوانش، بلکه به دلیل شخصیت و تأثیرش محبوب بود.
به این دلیل است که رهبری در مورد رهبری است. نفوذ، و نفوذ در مورد روابط است. شما ممکن است مدیر عامل، رئیس جمهور یا رئیس باشید، اما رهبری شما به عنوان شما نیست، بلکه به روابط مربوط می شود. حتی رئیس جمهور هم نمی تواند بدون کنگره کار معناداری انجام دهد. حتی مدیر عامل نیز نمیتواند شرکت را وادار به حرکت به سمتی کند بدون اینکه افرادی را بیابد که به همان دیدگاه اعتقاد دارند و بر روی آنها تأثیر بگذارند.
و با این حال، همانطور که داستانها نشان میدهند، ملکه دقیقاً همان چیزی بود که امیدوار بودید باشد. به گفته پرزیدنت اوباما، او معامله واقعی بود. او همچنین مهربان بود، حتی زمانی که لازم نبود، و حتی زمانی که قرار نبود مطبوعات خوب باشد.
مشکل درست