آیا باید از طریق تلفن یا ایمیل پیشنهادهای کاری بدهید؟
آیا باید از طریق تلفن یا ایمیل پیشنهادهای کاری بدهید؟
Alison Green، ستوننویس Inc.com به سؤالات مربوط به محل کار و مسائل مدیریت پاسخ میدهد – همه چیز از نحوه برخورد با رئیس ریزمدیریت نحوه صحبت کردن با فردی در تیم خود درباره بوی بدن.
در اینجا خلاصه ای از پاسخ به چهار سوال خوانندگان آمده است.
آیا باید از طریق تلفن یا ایمیل پیشنهادهای کاری ارائه دهم؟
من رهبری یک تیم را بر عهده گرفتم و فقط یک ایمیل برای نامزدی ارسال کردم که پیشنهاد شغلی. پس از ارسال ایمیل (عمل معمول من)، کنجکاو شدم، و «پیشنهادهای شغلی ایمیلی» را در گوگل جستجو کردم، که باعث شد به مقالههایی برسم که این تمرین را ایده بدی میدانند و به جای آن تماسهای تلفنی را توصیه میکنند. میخواستم بدونم موافقید؟ به نظر من این روزها تماس های تلفنی از پیش تعیین نشده نادرتر و نادرتر به نظر می رسد. نمیتوانم آخرین باری را به یاد بیاورم که با فردی در زمینه حرفهای تماس گرفتم بدون اینکه ابتدا زمانی را برای صحبت تعیین کنم. و ایمیل فرستادن به کسی برای برقراری تماس برای ارائه یک پیشنهاد – خوب، به نظر میرسد که این فقط یک شکنجه است که باعث شود کسی منتظر شنیدن حرفهای شما باشد.
نظر شما درباره یک ایمیل شخصی از طرف مدیر استخدام، ابراز هیجان و بیان شرایط اولیه (حقوق، ساختار گزارش) و پیشنهاد چت تلفنی برای پیگیری در صورت داشتن سوال یا تمایل به نامزد چیست؟ برای صحبت بیشتر؟
تماس های تلفنی هنوز به دلایلی برای پیشنهادهای شغلی استاندارد هستند. شما میخواهید بتوانید کار را مطرح کنید و اشتیاق خود را برای آوردن شخص به کشتی ابراز کنید، و همچنین حس اولیه پاسخ او را به دست آورید. بهعلاوه، اگر آن را ایمیل کنید، نمیدانید که ایمیل حتی دریافت شده است یا نه (یا گم شده است، یا اینکه آن شخص دور است و چندین روز یا بیشتر ایمیل را چک نمیکند).
برای واضح بودن، همچنان باید تماس تلفنی را با یک پیشنهاد کتبی پیگیری کنید تا داوطلب تمام جزئیات را به صورت کتبی داشته باشد.
درست می گویید که تماس های تلفنی برنامه ریزی نشده برای بسیاری از مردم به طور فزاینده ای نادر است — اما به طور کامل ناپدید نشده اند، به ویژه در زمینه های تجاری، و این یک موقعیت زمانی است که آنها هنوز در استفاده مشترک هستند. متناوباً، میتوانید ایمیلی بفرستید و از آنها بپرسید که آیا آنها ۱۵ دقیقه فرصت دارند تا در یکی دو روز آینده صحبت کنند (و احساس راحتی کنید که خبرهای خوبی را بیان کنید).
کارمند من بیش از حد از همکارانی که با آنها دوست است تشکر می کند
من یک دفتر کوچک با ۱۰ کارمند را مدیریت می کنم. کارمندان به دستههای بسیار خاصی تقسیم میشوند، و در حالی که هرگز مشکلات بزرگی وجود ندارد، مشخص است که چه کسی در تیم چه کسی است، اگرچه من سخت تلاش کردهام تا دفتر را متحد کنم.
یکی از کارمندان، ورونیکا، عادت کرده است که از دوستانش وقتی کاری مفید در محل کار انجام می دهند، بیش از حد تشکر کند. برای مثال، از کارمندی خواستم که یک روز جمعه زمان ناهار را تغییر دهد تا به ورونیکا اجازه دهد در یک وبینار شرکت کند و کارمند موظف است. ورونیکا با صدای بلند به دفتر اعلام کرد که برای تشکر از آن کارمند ناهار می خرد. از یک سو، این بسیار متفکرانه است، و وقتی همکارانتان از کمک شما قدردانی میکنند، خوب است. از سوی دیگر، کارمندان خارج از دسته ورونیکا تلاشهای مشابهی برای مفید بودن انجام دادهاند و سریعاً «متشکرم» دریافت میکنند. این نوع چیزها به طور منظم با افرادی که ورونیکا در دفتر خود «رفیق» میدانند، اتفاق میافتد.
آیا من بیش از حد به این موضوع فکر میکنم؟ میدانم که نمیتوانم به مردم بگویم که میتوانند ناهار را برای چه کسی بخرند، اما نگرانم که تحسین بیش از حد برای اعمالی که واقعاً فقط کارمندانی هستند که کارشان را انجام میدهند، زمانی که فقط به افراد خاصی معطوف شود، میتواند قطبیکننده باشد. میدانم اگر من بهعنوان مدیر این کار را انجام میدادم، مشکل بسیار بزرگتری بود، اما آیا هنوز هم مشکل است؟ اگر چنین است، چگونه می توانم به آن رسیدگی کنم؟ ورونیکا یک کارمند عالی است. من فقط نمیخواهم این رفتار باعث شکاف بیشتر در دفتر شود
تا زمانی که ورونیکا از همه کسانی که به او کمک میکنند تشکر میکند و درمان نمیکند. برخی از آنها بی رحمانه، من این را تنها می گذارم. من متوجه شدم که نگرانی شما از کجا نشأت میگیرد، اما برای او اشکالی ندارد که با افرادی که شخصاً به آنها نزدیکتر است، پرمخاطبتر باشد. اگر او نسبت به دیگران بی ادبانه رفتار می کرد، باید به آن توجه کنید، اما اگر فقط به این دلیل است که او بیش از حد با برخی رفتار می کند، من آن را به عنوان یک دمدمی مزاجی شخصی می نویسم و نه چیزی که شما نیاز به مداخله در آن دارید. (اگر او این کار را به گونه ای انجام دهد که واقعاً کسی را کوچک می کند، استثنا خواهد بود. برای مثال، اگر دو همکار دقیقاً در یک هفته به او لطف کردند و او جشنی عمومی برای یکی و نه دیگری انجام داد، شما میتوانست به طور خصوصی به او اشاره کند که احتمالاً نابرابری احساس نمیکند و ممکن است باعث شود افرادی که انتهای کوتاه چوب را میگیرند کمتر تمایل داشته باشند در آینده به او کمک کنند.)
موضوع دیگری که میتواند در اینجا مرتبط باشد: آیا ورونیکا میخواهد به سمت یک نقش رهبری حرکت کند یا در غیر این صورت در طول زمان مسئولیتهای بیشتری را بر عهده بگیرد؟ اگر چنین است، میتوانید به او اشاره کنید که این نوع طرفداری آشکار باعث میشود که ارتقای او سخت شود، زیرا برای قرار گرفتن در موقعیتی اقتدار بر دیگران، او باید بی طرفانه. این درست است حتی اگر او برای یک پست مدیریتی نرود. اگر مردم فکر نمی کنند که او با آنها رفتار یکسانی ندارد، انتقال او حتی به سمت رهبری غیررسمی تیم دشوار خواهد بود. درها را باز می کنم
اخیراً از مرخصی زایمان به دفتر برگشتم و روزی چند بار پمپاژ می کنم. دفتر من محافظه کار است، اما فرهنگ عمدتاً درهای باز دارد و تعداد کمی از دفاتر دارای قفل هستند. مرسوم است که افرادی که وارد می شوند برای مدت کوتاهی در را می کوبند (باز یا بسته)، سپس بدون اینکه منتظر پاسخ بمانند وارد شوند. چندین بار از همکارانم خواسته ام که در را بزنند و سعی کنند در را باز کنند (گاهی چندین بار متوالی) در حالی که من پمپ می کردم. تا زمانی که خودم را از پمپ جدا می کنم، آنها اغلب از آنجا خارج شده اند. اما نادیده گرفتن ضربهها بیادب به نظر میرسد، نصب تابلوهایی روی در دفتر کار (به ویژه در مورد چیزی بسیار شخصی) به نظر میرسد که با فرهنگ اداری خارج است، و من همکاران زیادی دارم که نمیتوانم برای رسیدگی به آن صحبتهای انفرادی انجام دهم. تا کنون، هیچکس نگرانیای درباره عدم امکان تماس با من در صورت نیاز مطرح نکرده است، اما من دوست دارم روشی مودبانه و حرفهای برای هدایت همکاران بدون انجام کاری.
من به دنبال تابلوی درب خانه شما هستم. نیازی به گفتن “سلام. من شیر مادر را پمپاژ می کنم” نیست. می تواند به سادگی بگوید، “لطفا مزاحم نشوید.” اگر فکر میکنید تیمتان در این مورد شگفتزده میشود، میتوانید به آنها هشدار بدهید، اما من فکر میکنم این بهترین گزینه در بین همه گزینههای ناقص است – برای همه، از جمله شما. زمان پمپاژ شما نباید قطع شود (قطعاً لازم نیست خود را از پمپ جدا کنید و در را پاسخ دهید)، و مودبانه تر است که به مردم اطلاع دهید که unavailable از اینکه آنها را بکوبند و منتظر بمانند و مطمئن نباشند.
به مخاطبین شبکه ای که ارتباط زیادی با آنها ندارم چه بگویم؟
من ناخواسته چند شبکه غیررسمی در توییتر انجام دادم و برای چند نفر ارجاعاتی دریافت کردم تا در لینکدین با آنها ارتباط برقرار کنند. متأسفانه، فکر نمیکنم واقعا صلاحیت کار با هر یک از آنها را داشته باشم. من متنفرم که اجازه بدهم ارتباطات بالقوه از بین برود، یا کسی را که به اندازه کافی سخاوتمند بوده و سعی در کمک به من برای ایجاد شبکه داشته باشد، نادیده میگیرم. اما من همچنین از اینکه در آستان کسی بدون شرایط واقعی ظاهر شوم متنفرم، مانند اینکه من انتظار لطف بزرگی دارم، فقط به این دلیل که توسط شخصی که او میشناسند معرفی شدهام.
تنها کاری که میتوانم انجام دهم این است که در لینکدین به آنها پیام بدهم و اذعان کنم که فکر نمیکنم در حال حاضر صلاحیت کار با آنها را داشته باشم و بپرسم که آیا آنها یک دقیقه فرصت دارند تا مراحلی را که ممکن است انجام دهم به اشتراک بگذارند. به منظور واجد شرایط شدن آیا این مشکلی ندارد؟ آیا راه بهتری برای استفاده از اتصالات بدون اینکه مضحک یا متمم به نظر برسد وجود دارد؟ برای ارتباط هیجان زده باشید؟ و آیا هیچ راه واضح دیگری برای به دست آوردن آن اطلاعات وجود ندارد؟ اگر پاسخ هر دوی این سؤالات مثبت است، بله، می توانید این کار را انجام دهید. اما اگر پاسخ هر یک از سؤالات منفی است و شما فقط آن چیزها را میپرسید زیرا احساس میکنید باید به نحوی از اتصال استفاده کنید، این کار را نکنید — احتمالاً نشان داده میشود و برای مخاطبین آزاردهنده خواهد بود. . در این صورت، زمان بیشتری را صرف فکر کردن درباره اینکه شما واقعاً از این افراد چه میخواهید (و به طور واقع بینانه میتوانید انتظار داشته باشید) را صرف میکنم. اگر فقط “جین اسمیت پیشنهاد داد که با شما تماس بگیرم چون X، مشکلی ندارد. من متوجه می شوم که سوابق من کاملاً آن چیزی نیست که برای نقش هایی که می خواهید پر کنید نیاز دارید، اما من دوست دارم از آنجایی که من در LinkedIn ارتباط برقرار کنم.” به امید انجام Y در آینده.” (توجه داشته باشید که از آنها وقت نخواهید؛ آن را درخواست نکنید، مگر اینکه بتوانید به وضوح توضیح دهید که چرا آن را می خواهید.)
همچنین، گاهی اوقات مخاطبین شما را به افرادی ارجاع می دهند که ارتباط شما با آنها منطقی نیست. اگر واقعاً اینطور است، تصمیم بگیرید که در اینجا اتفاق افتاده است. (اگر این درست است، و اگر شخصی که شما را معرفی کرده است بیشتر از یک آشنای معمولی توییتری است، به عقب برگردید و توضیح دهید که چرا شما هرگز به پیشنهاد او عمل نکردید. نه، در واقع، من فکر میکردم که او میتواند فرد خوبی باشد که X را برای شما انجام دهد، و شاید X چیزی است که به آن فکر نمیکردید.)
میخواهید سؤالی از خودتان ارسال کنید؟ آن را به alison@askamanager.org ارسال کنید.