عمومی

آیا پیوستن به باشگاه 5 صبح زندگی شما را تغییر خواهد داد؟

آیا پیوستن به باشگاه ۵ صبح زندگی شما را تغییر خواهد داد؟

رابین شارما از من می‌خواهد که ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شوم، او قسم می‌خورد که احساس انرژی و بهره‌وری بیشتری خواهم داشت. او به من می گوید که موتزارت، فرانک لوید رایت و ارنست همینگوی عادت کرده اند که زود برخیزند.

او قول می دهد که اگر هر روز ساعت ۵ از خواب بیدار شوم و از فرمول ۲۰/۲۰/۲۰ او پیروی کنم که او آن را “ساعت پیروزی” می نامد، زندگی من تغییر خواهد کرد. خلاقیت در حال افزایش است، تناسب اندام من بهبود می یابد و به طور کلی احساس بهتری نسبت به خودم دارم.

اما در حال حاضر، ساعت ۴:۵۸ صبح روز پنجشنبه، تنها چیزی که احساس می کنم خسته است.

یک عامل محرک مرا مجبور می‌کند از رختخواب گرمم بیرون بیایم: فرصتی برای اثبات اشتباه این مرد.

شارما، استاد معروف موفقیت شخصی کانادایی و نویسنده بسیاری از کتاب‌های پرفروش از جمله راهبی که فراری خود را فروخت، احتمالاً اهمیتی نمی‌دهد که من به او ثابت کنم اشتباه می‌کند. اما من انجام می دهم.

کتاب ۲۰۱۸ او را بررسی کردم، باشگاه ۵ صبح الف> چند روز قبل از صحبت با او. داستان به صورت تمثیلی روایت می شود، چهار شخصیت اصلی: طلسم کننده، مرد بی خانمان/میلیاردر، هنرمند و کارآفرین. در طول کتاب، هنرمند و کارآفرین به دلیل آموزه‌های شخصیت‌های The Spellbinder و Billionaire، یک تغییر کامل زندگی را تجربه می‌کنند. البته نکته اصلی دروس آنها این است که آن دو باید ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شوند و روزهای خود را طبق فرمول های شارما تنظیم کنند.

من نمی گویم که در مورد مزایا بدبین بودم، اما همه چیز کمی اغراق آمیز به نظر می رسید. مجبور شدم خودم تستش کنم وقتی ساعت به ۵ صبح رسید، از رختخواب بیرون آمدم تا روزم را با فرمول ۲۰/۲۰/۲۰ شروع کنم که قرار بود زندگی من را تغییر دهد.

همه چیز از کجا شروع شد

رابین شارما فرزند مهاجران هندی و کنیایی به کانادا است. او می‌گوید که از ابتدایی متواضعانه آمده است و ذهنیت مهاجری که بسیاری از افراد موفق را به پیش می‌برد، از همان دوران کودکی در او ریشه دوانید. او از دانشکده حقوق فارغ التحصیل شد و یک وکیل موفق در یک شرکت بزرگ در تورنتو شد.

شارما می‌گوید: «اما وقتی صبح از خواب بیدار می‌شدم و در آینه نگاه می‌کردم، از شخصی که به من نگاه می‌کرد خوشم نمی‌آمد. من خیلی خالی بودم. یک عصبانیت وجود داشت.”

او به آموزش روی آورد و این بار زندگی زنان و مردان بزرگ جهان را مطالعه کرد و به دنبال درک تاکتیک ها و روش های آنها برای اجرای آن شیوه ها در زندگی خود بود. از این دگرگونی اولین کتاب او به نام مگالیوینگ در سال ۱۹۹۴ بیرون آمد.

با وجود برخی مشکلات به عنوان اولین نویسنده، شارما توانست نسخه های کافی از کتاب را بفروشد تا کار خود را به عنوان سخنران، نویسنده و گورو موفقیت شخصی آغاز کند. از آن موفقیت متوسط، شارما شروع به رویاهای بزرگتر کرد. کتاب دوم او، راهبی که فراری خود را فروخت، آتش گرفت و شارما را به شهرت جهانی رساند.

ناگهان، شارما مردی در اوایل ۳۰ سالگی بود که با هزاران مخاطب در سراسر جهان صحبت می کرد. روال صبحگاهی و زندگی منظم او که در دهه ۲۰ سالگی او شکل گرفته بود برای به او کمک می کند تا از دام هایی که بسیاری از مردم در هنگام رسیدن به شهرت و موفقیت تجربه می کنند دوری کند.

ورزش، بازتاب، رشد

آیا فقط ساعت ۵ صبح از خواب بیدار می‌شوید و قبل از هر یک از همکاران و رقبای خود شروع به دریافت آن ایمیل‌ها می‌کنید؟ آیا اینطوری پیش می روید و جلو می مانید؟

نه دقیقا.

شارما روال مفصلی را در کتاب بیان می کند و ادعا می کند که این چیزی است که به میلیاردرها، ورزشکاران فوق ستاره و سایر افرادی که در طول سال ها با آنها کار کرده است کمک کرده است.

در اینجا نحوه تجزیه فرمول ۲۰/۲۰/۲۰ آمده است: ۲۰ دقیقه اول روز شما برای تمرینات عرق آور است. شخصیت «میلیاردر» شارما عمیقاً به این علم می‌پردازد که چرا عرق کردن و بیدار کردن ضربان قلب در صبح زود برای شما مفید است. به طور خلاصه، سطح دوپامین و سروتونین خود را افزایش می‌دهید و متابولیسم خود را شروع می‌کنید و در عین حال سطح کورتیزول را که اساساً یک هورمون استرس است، کاهش می‌دهید.

۲۰ دقیقه بعدی باید آرام‌تر باشد و به روزنامه‌نویسی اختصاص داده شود، مدیتیشن، برنامه ریزی، دعا یا تفکر. این باید ذهن، قلب و روح شما را برای روزی که نوید پرتاب انواع سختی‌ها و استرس را به شما می‌دهد، در مکان مناسب قرار دهد. استفاده از این زمان برای ساکت بودن و بی حرکت بودن باعث افزایش قدردانی و شادی شما خواهد شد.

در حالی که قطعه تمرین یک قطعه کاملاً خاص و به تعبیر شارما «غیرقابل مذاکره» از پازل ۵ صبح است، بخش انعکاس به شما اجازه می‌دهد تا خلاقیت بیشتری را برای انجام کاری که برایتان راحت‌تر است انجام دهید. اما بخشی که شارما اصرار دارد باید در ۲۰ دقیقه دوم شما گنجانده شود، ژورنال است. نوشتن اهداف، برنامه‌ها، تعهدات و چیزهایی که به خاطر آنها سپاسگزار هستید، روز شما را مثبت‌تر می‌سازد.

۲۰ دقیقه پایانی امکان سفارشی سازی بیشتر را فراهم می کند. دوره “رشد” برای شما باقی مانده است تا هر چه که هست یاد بگیرید شما دوست دارید یاد بگیرید بنابراین اگر می‌خواهید به پادکستی درباره کارآفرینان موفق گوش دهید، یک کتاب عالی بخوانید یا روی زبانی که می‌خواهید یاد بگیرید کار کنید، همه اینها در این ۲۰ دقیقه در جریان هستند. هدف این است که مغز خود را تحریک کنید و توانایی های فکری خود را بهبود بخشید.

قهوه زیاد، خمیازه کشیدن و بهره وری

باشه، همه چیز خوب و خوب است. اما شاید شما هم مثل من باشید. تو یک جغد شب هستی بهترین کار شما در همان ساعات خلوت ساعت ۱۱ شب به پایان رسیده است. تا ساعت ۲ بامداد

برای هر کتابی که همینگوی به عنوان نمونه ای از یک سحرخیز استفاده می کند، من در ذهنم با وینستون چرچیل، یکی از پرکارترین نویسندگان و انسان ها مقابله می کنم که تا صبح زود می نوشت و تا حدودی در رختخواب می ماند. ۱۱ صبح مطمئناً کسانی هستند که برای باشگاه ساعت ۵ صبح ساخته شده اند، و کسانی هستند کسانی که بیشتر برای کلوپ شبانه مناسب هستند.

اما، صادقانه بگویم، من واقعاً در اواخر شب به اندازه قبل سازنده نبوده ام. در سال‌های دانشگاه و اوایل دهه ۲۰ زندگی‌ام، الهام دیر می‌آمد، و من قهوه می‌خوردم و چیزی می‌نوشیدم. من یک بار در ساعت ۳ صبح برای یک شغل تغییر دهنده زندگی درخواست دادم، اما به نظر می رسد آن روزها از من گذشته است. من نیاز به تغییر دارم.


بنابراین من اینجا هستم، سعی می کنم نحوه استفاده از ساعت زنگ دار مدرسه قدیمی خود را در ساعت ۴:۵۸ صبح بیابم زیرا پیروی از برنامه شارما به این معنی است که تلفن من در اتاق دیگری می ماند. وقتی همسرم که تصمیم گرفت در این آزمایش به من بپیوندد، از رختخواب بیرون می‌روم. ما چیز زیادی به هم نمی گوییم. سگ‌های ما که از زنگ هشدار هیجان‌زده شده‌اند، با انفجاری انرژی وارد اتاق ما می‌شوند که به ما کمک می‌کند کمی بیشتر بیدار شویم. برای شروع تمرین به آشپزخانه می رویم. صادقانه بگویم، آسان تر از آن چیزی است که من انتظار داشتم. وقتی کفش‌ها را پوشید و گرم کردن شروع شد، مثل همیشه بیدار هستم.

بعد از تمرین، جدا می شویم و صبحانه خود را می خوریم در حالی که ۲۰ دقیقه بعدی خود را بی سر و صدا می گذرانیم. ما انتخاب می‌کنیم که دعا کنیم، کتاب‌های مقدس خود را یادداشت کنیم و بخوانیم. این چیزی است که ما اغلب در مورد آن صحبت می‌کنیم که می‌خواهیم بیشتر انجام دهیم، اما زمانی که استرس‌های زندگی در ثانیه‌ای که معمولاً از خواب بیدار می‌شویم به ما ضربه می‌زند، خیلی آسان است که ۲۰ دقیقه از دعای روز را کم کنیم. سپس ۲۰ دقیقه آخر را صرف خواندن، یادگیری، گوش دادن به چیزهایی می کنیم که زندگی ما را بهبود می بخشد یا روی کنسرت های جانبی خود کار می کنیم.

ساعت پیروزی کامل شد. و الان ساعت ۶ صبح است، کار چند ساعت بیشتر نیست. حالا چی؟

این جایی است که ما مزایای بیشتری پیدا کردیم. به جای خوابیدن در ساعات ۵ و ۶ صبح، اکنون کاملاً بیدار بودیم تا از این زمان اضافی استفاده کنیم. همسر من یک نانوایی خانگی دارد و در طول شش ماه گذشته ساعت‌های بسیار دیرهنگام کار می‌کند و پس از کار تمام‌وقتش وقت کافی برای تزئین کلوچه‌هایی که می‌فروشد نداشته است. من یک نویسنده هستم و هیچ وقت بعد از کار وقت ندارم چیزهایی را که می خواهم بنویسم بنویسم. در ساعت ۶ صبح، هر دوی ما می توانیم کاملاً بدون حواس پرتی خود را وقف این چیزها کنیم.

آنچه به نظر من حیاتی ترین اصل باشگاه ۵ صبح است ممنوعیت دستگاه های الکترونیکی است. نه در اتاق خواب، نه به عنوان ساعت زنگ دار، نه به عنوان اولین چیزی که صبح به آن نگاه می کنید. بدون چک کردن ایمیل، توییت، اینستاگرام یا پیامک. هیچکس نباید در ساعت ۵ صبح به شما نیاز داشته باشد. تلفن و رایانه می توانند منتظر بمانند تا روز خود را به درستی شروع کنید. تمدید این ممنوعیت تا ساعت ۷ صبح ساده و در عین حال جادویی بود.

اما نمی‌خواهم طوری رفتار کنم که این یک پیشرفت مداوم، راحت و تمیز است. هر روزی که سعی می کردیم ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شویم، سخت بود. گاهی اوقات، ما کاملاً این کار را انجام ندادیم. زنگ ساعت‌ها را تنظیم کردیم، آنها را به تعویق انداختیم و ساعت ۷ صبح از خواب بیدار شدیم، اما با تأمل، آن ساعت‌های اضافی را در روز از دست دادیم.

از شارما پرسیدم که آیا تا به حال دکمه چرت زدن را می زند، یا از واگن ساعت ۵ صبح می افتد و باید به هدف بازگردد. من بعد از ۲۲ سال کامل کردن برنامه صبحگاهی خود به این نتیجه رسیدم که او حتی ممکن است مبارزات یک عضو جدید باشگاه را درک نکند.

«من همیشه می لغزید. شارما می‌گوید، فکر می‌کنم بیشتر مردم این کار را می‌کنند. یک بار خلبان یک هواپیمای کوچک به من اجازه داد کمی پرواز کنم، و در حالی که یوغ را در دست گرفته بودم، متوجه شدم که هواپیما دائماً توسط بادها از مسیر خارج می شود. هدف من این بود که مطمئن شوم در مسیر باقی می‌مانیم. این چیزی است که هر روز برای تک تک ما اتفاق می افتد. وسوسه ها و حواس پرتی وجود دارند که ما را از عادات و اولویت هایمان دور می کنند. هر روز صرفاً در مورد مبارزه با جریان های مخرب و بازگشت به مسیر است.”

با آگاهی از این که حتی شارما هم می لغزد و بیش از حد می خوابد، برای من راحت تر بود که دوباره به مسیر برگردم و صبح روز بعد دوباره به باشگاه بپیوندم. من یک میلیاردر یا یک ورزشکار فوق ستاره یا ارنست همینگوی نیستم، اما احساس سازنده تر، هوشیار و آماده برای روز من می کنم.

شاید به همین سادگی باشد که به تعویق نزنید.

این مقاله در اصل در شماره سپتامبر/اکتبر ۲۰۱۹ مجله SUCCESS و به روز رسانی شده است. عکس از Prostock-studio/Shutterstock.

Mag Subs Leaderboard 728 x 90 - آیا پیوستن به باشگاه 5 صبح زندگی شما را تغییر خواهد داد؟

اسکات بدگود یک نویسنده مستقل و نویسنده درس هایی از افسانه ها: ۱۲ مربی تالار مشاهیر در مورد رهبری، زندگی، و به جا گذاشتن میراث است. او با همسرش سامی در دالاس، تگزاس زندگی می کند.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
امکان ها مجله اینترنتی سرگرمی متافیزیک ساخت وبلاگ صداقت موتور جستجو توسعه فردی