کتاب جدید لیزا بیلیو به شما کمک می کند از برزخ فرار کنید دنیوی
کتاب جدید لیزا بیلیو به شما کمک می کند از برزخ فرار کنید
دنیوی
اگر کسی تا به حال مرا نشسته بود و به من می گفت، “هشت سال از زندگی خود را به عنوان یک خانه دار سپری می کنید. آنقدرها هم بد نخواهد بود؛ شما فقط اعتماد به نفس خود را از دست خواهید داد، خود را از دست خواهید داد و تمام امیدها و رویاهای خود را از بین خواهید برد، من با فریاد از اتاق فرار می کردم و سوراخی به شکل لیزا در دیوار می گذاشتم. شاید حتی با رفتن به خانه واقعی خانه و ورق زدن چند میز در راه بیرون. اما حدس بزنید چی؟ دقیقا همین اتفاق افتاد. من تقریباً یک دهه را سپری کردم که هر روز کاملاً از امیدها و رویاهایم جدا شده بودم. اعتماد به نفسم را از دست دادم و خودم را گم کردم. چگونه این اتفاق افتاد؟
یک شبه نبود. با وجود کلیشه ای که «چشمک زدم و ناگهان…» هرگز اینطور نیست. این چنین BS است. شما هرگز فقط پلک نمی زنید. همیشه. تغییرات عمده، خوب یا بد، همیشه به کندی اتفاق میافتند. پایه و اساس کم کم، ذره ذره گذاشته می شود. یک پیچ اشتباه در اینجا، یک پیت استاپ در آنجا، همه ممکن است مانند مسیرهای انحرافی بی ضرر به نظر برسند. تمام آن انحرافات کوچک قبل از رونق است. این می تواند کوچکترین خم کننده گلگیر یا یک انباشته عظیم باشد. در هر صورت، ایربگ روی صورت شما را وادار میکند بایستید و متوجه شوید که تو کاملاً گم شدی. از خود میپرسید چطور به اینجا رسیدم؟ اما اگرچه ممکن است یک لحظه دراماتیک بزرگ چیزی باشد که شما را وادار به نگاه کردن به اطراف کند، واقعیت این است که رویاهای شما در نمای عقب شما بوده اید برای مدتی و متوجه نشدید که آنها کوچکتر و کوچکتر می شوند و به آرامی از دید ناپدید می شوند.
چرخشهای اشتباه من، انتخابهای کوچک و موقعیتهایی بودند که در آن زمان چندان مهم به نظر نمیرسیدند. معمولاً حتی از انتخاب خودم هم آگاه نبودم. وقتی کسی حالم را پرسید، پاسخ دادم: “اوه، می دانی، خوب است” و فکر کردم که دارم حقیقت را می گویم. من مطمئنا بد نبودم من سقفی بالای سرم داشتم، غذایی برای خوردن داشتم، با مرد رویاهایم ازدواج کرده بودم و تولههایی داشتم که میتوانستم رویشان بیایم. من کی بودم که شکایت کنم؟ مطمئناً، بیشتر روزها نوعی غم و اندوه بی حس کننده احساس می کردم که کاملاً نمی توانستم اشاره کنم، اما بسیاری از مردم از هر چیزی بدتر از هر چیزی که من داشتم رنج می برند. چقدر ناسپاس بودم
حقیقت این بود که من کاملاً و کاملاً گیر کرده بودم. مکانی که اکنون به گذشته نگاه میکنم و به آن میگویم—دان دان دان—محل برزخ جهان.
Purgatory of the Mundane ممکن است حتی خطرناکتر از برخورد به کف سنگ باشد. کف سنگ می تواند شما را به حرکت وادار کند، اما Purgatory of the Mundane فقط با یک لالایی شیرین شما را به خواب می برد و سپس شما را در چرت زدن نگه می دارد. شما راحت هستید، اما در واقع نامزد نیستید. نیازهای اولیه شما برآورده می شود، اما امیدها، رویاها و وحشیانه ترین خواسته های شما سریعتر از جادوگر شریر غرب در یک پارک آبی از بین می روند. پوف رفت.
Purgatory of the Mundane مانند یک استخر درونی است که به راحتی وارد آن میشود، حتی در ابتدا آرامشبخش است، اما بعداً بیرون آمدن واقعاً سخت است (مخصوصاً زمانی که عاجزانه سعی میکنید نوشیدنی خود را نریزید. یا بافته های خود را خیس کنید). شعار برزخ دنیا این است: “این آنقدرها هم بد نیست.” و آنقدرها هم بد نیست، اما باور کنید، این یک ترفند شوم است. برزخ جهان نمیخواهد شما را ترک کنید، و میداند چگونه شما را وادار کند که در همان جایی که هستید بمانید، چگونه شما را متقاعد کند که لیاقت به دنبال رویاهای خود بروید، که به خاطر خواستن آنها مقصر هستید بیشتر، و اینکه شما فقط خودخواه هستید و حق دارید فکر کنید که زندگی شما می تواند بهتر از آنچه که هست باشد. حقیقت این است که ناراحتی، ناراحتی است، مهم نیست چگونه آن را تکان دهید یا بپزید. هر تعداد یادآوری که می خواهید بپاشید (حداقل من هنوز مجرد نیستم؛ حداقل یک چک حقوقی دارم): آن کیک کوچک هنوز هم مزه کسالتی خواهد داشت که با ناامیدی یخ زده و با فلج پخته شده است. .
من شرط میبندم که برزخ دنیا برای شما آشنا به نظر میرسد. شاید شما قبلاً مهر را در پاسپورت خود داشته باشید و حتی خودتان مدتی را در آنجا سپری کرده باشید. شاید شما مایلهای مسافرتی مکرر طی کردهاید و در حال حاضر تا قوزک پایتان در آن چیزهای چسبنده، معمولی و خستهکنندهای که فکر میکنید سهم شما در زندگی است، هستید. اگر این شما هستید، وقت آن رسیده است که برای فرار خود نقشه بکشید. زمان رشد است.
برگرفته از اعتماد رادیکال. حق چاپ © ۲۰۲۲، لیزا بیلیو. با اجازه Simon Element اثری از Simon & Schuster تکثیر شده است. تمامی حقوق محفوظ است.
این مقاله در اصل در شماره ژوئیه/آگوست ۲۰۲۲ مجله SUCCESS منتشر شد. عکس ها © پیتر هرلی.