Theranos ما را نسبت به تجارت بدبین تر می کند
Theranos ما را نسبت به تجارت بدبین تر می کند
اکنون که هیئت منصفه، رامش “سانی” بالوانی، مدیر عامل سابق ترانوس را به دلیل کلاهبرداری از سرمایه گذاران و بیماران مجرم شناخته است، مفسران آشنا خواهند شد. سوالاتی در مورد نقاط کور و افراط در فرهنگ راه اندازی سیلیکون ولی. اما قسمت Theranos بسیار بیشتر از لکه دار کردن صنعت فناوری انجام داده است. این امر بدبینی گسترده ای را در مورد شرکت هایی در همه جا تقویت کرده است که قصد دارند هدفی بالاتر را دنبال کنند.
ترانوس در اوایل تاریخ خود اظهار داشت که مأموریت خود را دنبال می کند. “تسهیل تشخیص زودهنگام و پیشگیری از بیماری و توانمندسازی مردم در همه جا برای داشتن بهترین زندگی خود.” این نجیب به نظر می رسید. اما در حالی که هولمز، همراه با سانی، به سرمایهگذارانش اطمینان میداد که «شما میتوانید با انجام کارهای خوب، کسبوکاری بسازید که به خوبی انجام شود»، کارمندان ترانوس در حال کشف نقصهای جدی در دستگاههای آزمایش خون شرکت بودند. در نهایت، اعضای هیئت مدیره و سرمایه گذاران متوجه شدند که طعمه یک فریب بزرگ شده اند.
Theranos به سختی تنها شرکتی است که پوششی از لفاظی های بلندمرتبه را بر رفتار بد می پوشاند. یکی دیگر از شرکتهای مراقبتهای بهداشتی، Turing Pharmaceuticals، اظهار داشت که «به کمک به بیمارانی که اغلب گزینههای درمانی مؤثری ندارند، با توسعه و تجاریسازی درمانهای نوآورانه اختصاص دارد». و با این حال مدیر عامل شرکت، مارتین شکرلی، قیمت یک داروی نجات دهنده زندگی را از ۱۳٫۵۰ دلار به هر قرص ۷۵۰ دلار و بعداً به دلیل کلاهبرداری اوراق بهادار زندانی شد.
و به Purdue Pharma نگاه کنید. اعلام کرده است که “شفقت برای بیماران و برتری در علم، الهام بخش ما در جستجوی داروهای جدید است.” این از شرکتی است که از طریق بازاریابی غیرمسئولانه داروهای مسکن بسیار اعتیادآور مانند OxyContin به بحران مرگبار مواد افیونی دامن زد.
این شرکت ها و سایرین در مجموعهای از صنایع، بدترینترینها هستند،
متخصصان برجسته به اصطلاح سیگنالدهی فضیلت – معتقدند که یک شرکت میداند با سهامداران خوب بازی میکند، اما عملاً توسط اقداماتش پشتیبانی نمیشود.
تحقیق توسط James D. Westphal و Sun Hyun Park نشان داده است که سیگنال دهی فضیلت در شرکت ها می تواند به طرز شگفت انگیزی موثر باشد. این به این دلیل است که هیچ کس انگیزه کافی برای مسئول نگه داشتن شرکت ها در قبال آن را ندارد.
مدیران ترکیبی از خشنودی، رفتار متقابل و تلافی جویانه را به کار می گیرند تا کارمندان و ذینفعان خارجی را از زیر سوال بردن اقداماتی که به نظر می رسد در تضاد با محققان دریافتند سخنان آنها. آنها با استفاده از قدردانی و رفتار متقابل، چاپلوسی را انجام می دهند و برای ایجاد حسن نیت احسان می کنند. آنها با استفاده از رفتار متقابل منفی و تلافی جویانه، کسانی را که به دنبال افشای آنها هستند تنبیه و طرد می کنند.
این تاکتیکها، زمانی که در دست مدیران مجرب قرار میگیرند، میتوانند هم کارمندان و هم ذینفعان خارجی – از جمله اعضای هیئتمدیره را فریب دهند و فریب دهند. ، تحلیلگران اوراق بهادار، مشاوران مدیریت و حتی روزنامه نگاران.
همه این استراتژیها، تا حدی، در Theranos، Turing، Purdue و دیگران در حال اجرا بودند. اما ورطه میان گفتار و کردار سرانجام چنان عمیق شد که حقیقت ناگزیر آشکار شد.
برخی از شرکت ها، به نام هدف شرکتی، موفق شده اند راه خود را به سمت ESG (محیط زیست، اجتماعی، و دولتی) باز کنند. فهرست هایی با هدف تشویق سرمایه گذاری های اخلاقی و در عین حال درگیر شدن در رفتار بسیار غیراخلاقی. به عنوان مثال، شرکت بازی سازی Activision Blizzard، علیرغم اینکه گفته می شود مملو از آزار و اذیت جنسی در محل کار است که مدیران آن از آن اطلاع داشتند و موفق به توقف آن نشدند، در لیست مورد علاقه قرار گرفت.
بهعنوان یک استاد بازرگانی که سازمانهای هدفمحور را مطالعه میکند، دیدهام که مردم چشمان خود را در اصرار من بر این که یک شرکت باید بیان کند، میچرخند. ماموریتی که هم در خدمت یک هدف تجاری و هم اجتماعی است. آنها چنین اظهاراتی را اتلاف وقت می دانند که صرفاً به مفاهیم خوش صدا گوش می دهند. چنین شکاکانی به شرکت هایی مانند Theranos و سایرین در طیف وسیعی از صنایع اشاره می کنند تا ادعای خود را مطرح کنند.
اما، تحقیقات من نشان می دهد که هدف می تواند و باید بسیار بیشتر از یک تمرین روابط عمومی باشد. اگر به درستی مستقر شود، می تواند واقعاً یک سازمان را انرژی بخشد و برای سهامداران، کارمندان، مشتریان، سیاره زمین و جامعه به عنوان یک کل ارائه دهد.
یک شرکت دیگر، Livongo را انتخاب کنید. در آغاز، هفت سال پیش، مأموریت آن «توانمندسازی افراد مبتلا به بیماریهای مزمن برای زندگی بهتر و سالمتر» بود. اینها فقط حرف نبود. مدیر عامل، گلن تولمن، از این بیانیه برای هدایت موفقیت آمیز شرکت خود از طریق توسعه، IPO و در نهایت خرید توسط یک شرکت دیگر — همه بدون از دست دادن هدف اصلی آن.
برای تولمن و بسیاری از کارمندانش، هدف تا حدودی ناشی از تجربه شخصی بود. پسر خود تولمن مبتلا به دیابت نوع ۱ است و بیشتر کارمندان او یا یکی از اعضای خانواده اش با بیماری مزمنی داشتند یا خودشان با یکی از آنها سر و کار داشتند. بسیاری از آنها از نزدیک می دانستند که نظارت مستمر دیابت با نوار گلوکز چگونه است. همدلی آنها با مشتریان Livongo منجر به راههای جامع درمان بیماری، از جمله جمعآوری منظم اطلاعات در خانه، لوازم پزشکی رایگان، مشاوره فردی و مداخلات شد.
لیوونگو در طول رشد سریع خود متعهد بود که به اعضای خود کنترل بیشتری بر سلامت خود بدهد و دلیل کمتری برای بازدید از کلینیکهای گران قیمت داشته باشد. بیمارستان ها برای دستیابی به این اهداف، شرکت گاهی مجبور بود هزینههای بیشتری از آنچه که برخی سرمایهگذاران فکر میکردند، متقبل شود. اما لیوونگو با وفادار ماندن به هدف خود توانست به شک کنندگان ثابت کند که اشتباه می کنند.
سانی نیز اظهار داشت که Theranos به دنبال توانمندسازی مردم برای داشتن زندگی سالمتر بود. اما ثابت شد که این بیانیه ظاهری برای پنهان کردن فریب و طمع است. مدیران اجرایی دیگر نباید از همان مسیر استفاده نادرست از مفهوم هدف شروع کنند، حتی زمانی که قصدشان بسیار بدتر باشد.
وقتی شرکتها عقایدی را ابراز میکنند که در برابر موشکافی مقاومت نمیکنند، بدبینی را نشان میدهند که عموم مردم میتوانند احساس کنند و چرخهای از بیاعتمادی را تداوم میبخشند. اما تحقیقات من نشان داده است که وقتی شرکتها هدفی را دنبال میکنند که هم سودجویی و هم از لحاظ اجتماعی آگاهانه است، نسبت به شرکتهایی که این کار را انجام نمیدهند، برتری قابل توجهی دارند.
اجازه دهید شرکتهایی مانند Theranos، Turing و Purdue درس عبرتی برای کسانی باشند که هدفشان عمدتاً یک تلاش پوچ روابط عمومی است. . مردم لایق بهتری هستند. مشتریان، کارمندان و سرمایه گذاران لایق بهتری هستند. این بر عهده شرکت های آمریکایی و رهبران آن است که از سخنان شریف خود با اقدامات پایدار و ملموس حمایت کنند.
ایده به یک برد واقعا بزرگ