بعد از سوختن، رها کردن و برداشتن من چه اتفاقی افتاد 1 عادت انتقادی
بعد از سوختن، رها کردن و برداشتن من چه اتفاقی افتاد ۱
عادت انتقادی
Hindsight خنده دار است و حافظه همیشه قابل اعتماد نیست (فقط به داده های شهادت شاهدان عینی نگاه کنید).
/div>
اما یک چیز را به یقین می دانم این است که وقتی از نقطه نظر امروزی که ۱۳ سال به عنوان مالک کسب و کار دارم به سال های یک تا پنج فکر می کنم، می توانم با قاطعیت بگویم که من در حالت خستگی و استرس آدرنالین.
اما من متوجه نشدم.
من فکر میکردم که برای این دوره مناسب بود و تنها صاحبان کسبوکاری که در آن زمان میشناختم قهرمانان تمام عیار این دوره بودند. شیوه زندگی، سجده بر محراب فرهنگ «بخواب وقتی مردی».
بعد از آن به دیوار اصلی برخورد کردم. دو اختلاس، یک مشتری نهنگ رفت (و با آنها ۷۰ درصد درآمد ما — درسی که آموختیم)، و یک روز سرم را نگاه کردم و متوجه شدم که همه دلایلی که وارد این کار شدم هیچ جا در نظرم نبود.
در بالای آن فهرست دلایل آزادی و انعطاف بود. و در حالی که انتظار نداشتم همه چیز را یک شبه انجام دهم، همچنین نمیخواستم بیشتر از یک شغل تمام وقت و بدون پایان کار کنم، سلامتی، روابط و هر چیزی را که میگفتم برایم ارزش قائل بودم نادیده گرفتم، در نهایت برای کسب درآمد کمتر. نسبت به شغل قبلی ام.
خب من چه کار کردم؟ من شروع به انجام آزمایشهای خرد کردم تا فرضیههایی را آزمایش کنم که در صورت شروع استرس و چنگ زدنم را رها کن. در حالی که نمی توانستم حتی یک دانشمند را مغرور کنم، آزمایش من به نتایج سریعی دست یافت: وقتی دستم را شل می کردم، اغلب دور می شدم یا بلافاصله با مشتری تماس نمی گرفتم، هیچ چیز خراب نمی شد.
در واقع برعکس این اتفاق افتاد. همانطور که من شروع به احیا و رونق کردم، کسب و کار من نیز شروع شد. و من شروع به آموختن کردم که این دو واقعا چقدر به هم مرتبط هستند.
من همچنین ابزارهایی را انتخاب کردم که به من کمک کردند زمین ماندن از طریق جزر و مدهای طبیعی زندگی و تجارت. ابزاری که بیشترین تأثیر را گذاشت، یافتن سبک مدیتیشن بود که برای من مؤثر بود. وقتی این کار را انجام دادم، توانستم به نحوی هم زمان در بدنم و هم در خارج از آن باشم و بتوانم دیدگاهی بیدرنگ درباره واکنشها و تصمیمگیریهایم پیدا کنم.
آدرنال های من هنوز از من تشکر می کنند.
کمک به برندها در ایجاد کمپین های آگاهانه اجتماعی