پشت نام تجاری با کارتر بارنهارت، مدیر عامل چارلی سلامتی
پشت نام تجاری با کارتر بارنهارت، مدیر عامل چارلی
سلامتی
هشدار ماشه ای برای خوانندگان حساس به ذکر ضربه یا خشونت جنسی: این مقاله حاوی ارجاعاتی به تجاوز جنسی و بهبودی از رویدادهای آسیب زا.
بسیاری از نوجوانان با احساس شکست ناپذیری در دنیا حرکت می کنند. به استثنای چند مورد، نوجوانانی که هنوز تحت مراقبت والدین خود هستند. و در درون واحد خانواده در خانه از خشن ترین واقعیت های زندگی در امان هستند. در حالی که ممکن است باشند آماده شدن برای دانشگاهو زندگی ای که پس از ترک لانه خواهند داشت، معمولاً یک رویداد مهم زندگی لازم است تا نوجوانی را از حباب دوران کودکی خود بیرون بیاورد و به واقعیت های دنیای واقعی خوش آمد بگوید.
برای برخی، این ممکن است به معنای صدمات اندکی مانند اخراج از شغل یا جدایی باشد، اما برای کارتر بارنهارت ، چیزی بسیار دشوارتر بود.
زمانی که بارنهارت فقط ۱۴ سال داشت، زمانی که بارنهارت با دوستانش در یک کنسرت بیرون آمده بود، مورد تجاوز جنسی قرار گرفت. درست مثل آن، زندگی او برای همیشه تغییر کرد. معصومیت و شگفتی کودکانه او به مکانی پر از تاریکی، تنهایی و درد منتقل شد.
بارنهارت از خانواده ای قوی می آید و او با پدر و مادر و برادرش نزدیک است، اما هیچ یک از آنها نتوانستند به او دسترسی پیدا کنند. او به آنها نگفت که چه اتفاقی برای او افتاده است، بنابراین به تنهایی با افسردگی، اضطراب و افکار منفعل خودکشی روبرو بود.
“پدر و مادرم سالهای بی شماری را صرف یافتن درمان مناسب برای من کردند” او می گوید: “و سرانجام زمانی که من ۱۷ ساله بودم این کار را کردند. ساله بودم، و زندگی من را نجات داد. پس از آن، من وسواس زیادی داشتم که به دیگران کمک کنم و مطمئن شوم که همه می دانند که درمان وجود دارد.”
این برنامه برای دخترانی مثل من ساخته شده است. “آنهایی که خانوادههای سالم، دوستداشتنی و حامی داشتند… [که] اتفاقاتی برایشان افتاده یا عوامل ژنتیکی داشتند، [که] مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند. مرکز، و برای من، این در نهایت چیزی بود که مرا شفا داد.”
بارنهارت از بیان این داستان ابایی ندارد زیرا این کاتالیزور زندگی او در حال حاضر به عنوان بنیانگذار چارلی سلامت بود. شرکت او با به رسمیت شناختن یک مقوله دست نخورده در فضای مراقبت های بهداشتی، در مورد درمان شخصی بهداشت روان برای نوجوانان، بزرگسالان جوان و خانواده ها است. چارلی هلث میخواهد راهحلی مناسب برای بحران سلامت روان جوانان باشد، زیرا هدف آن ارائه نتایج بهتر به بیماران با استفاده از تکنیکها و فناوری اثباتشده پزشکی با قیمتهای مقرونبهصرفه برای خانوادهها است.
او میگوید: «سال آخر، من در یک دبیرستان کاملاً جدید شروع کردم و هرکسی را که ملاقات میکردم، داستان [خود] را برایشان تعریف میکردم». “این باعث نشد که من محبوبترین باشم. مردم واقعاً فکر میکردند من عجیب و غریب هستم، اما میخواستم همه بدانند که اگر تلاش کنند، کمکی وجود دارد.”
بعد از فارغ التحصیلی، بارنهارت با مردی که آکادمی نیوپورت را اداره می کرد تماس گرفت و در ۱۱ سال آینده به او کمک کرد تا آن را به یکی از مراکز درمانی مسکونی پیشرو برای نوجوانان و جوانانی که پس از تروما بهبود می یابند تبدیل کند. و سوء استفاده در کشور
بارنهارت به من می گوید که از لحظه ای که برنامه بهبودی خود را ترک کرد، احساس کرد که می خواهد مدافع و چراغ امید باشد. برای جوانانی که چیزهای وحشتناکی را پشت سر گذاشته اند. بارنهارت برای تجربه خودش می گوید که سخت ترین بخش عواقب پس از تجاوز جنسی او احساس تنهایی بود.
“به گذشته فکر می کنم. از آنجایی که آن دختر ۱۴ ساله خیلی درد داشت و خیلی ترس داشت، اما بزرگترین احساس من همان احساس تنهایی بود.” “احساس می کنم هیچ کس دیگری مرا درک نمی کند؛ احساس می کنم که دیگر هرگز احساس کامل یا خوب نمی کنم.”
بارنهارت می خواهد اطمینان حاصل کنید که هر کسی که تا به حال ضربه روحی را تجربه کرده است می داند که درمان وجود دارد و می تواند تفاوت را ایجاد کند.
اکنون واضح است که بارنهارت خیلی راحت در مورد آسیبهای روحی خود صحبت میکند و از دیگران دفاع میکند، که باعث شد تعجب کنم که چرا این کار را نکرد. احساس می کند که می تواند به افراد در سیستم پشتیبانی خود بگوید که چه اتفاقی برای او افتاده است. او به من میگوید که احساس شرم و ترس وجود داشت، و او نمیتوانست در مورد آن صحبت کند. او خودش را مقصر میدانست، که به گفته او در بین قربانیان آسیبهای جنسی رایج است. بنابراین، با وجود اینکه او همیشه در کودکی بیانگر بود، احساس نمی کرد که بتواند در مورد این رویداد آسیب زا با کسی صحبت کند.
“پدر و مادرم میدانستند که من واقعاً در حال مبارزه هستم. فکر میکنم آنها واقعاً گیج شده بودند.” “آنها نمیدانستند [در حال گذر از چه چیزی هستم]، و ما رابطه بسیار نزدیکی داریم، بنابراین اینطور نبود که آنها تلاش نکردند. من واقعاً با آنها بسته بودم و واقعاً با همه بسته بودم.”
بخشی از کار بارنهارت در حال حاضر عادی سازی (به دلیل عدم وجود کلمه بهتر) تجربه تروما است. اطمینان از اینکه مردم بدانند که گذراندن یک رویداد آسیب زا شرم آور نیست و کمک برای آنها وجود دارد. او می خواهد برای مردم بجنگد حتی در مواقعی که آنها نمی توانند برای خودشان بجنگند.
او می گوید: “من همیشه یک مبارز بوده ام. “به یاد دارم که مادرم به من گفت: دخترم کجاست؟ جنگجو کجاست؟ آن دختری که می دانم می خواهد از خودش و برای همه دفاع کند کجاست؟ و این در واقع سخت ترین قطعه ای بود که من در آن باختم. آغاز. در طول سفر شفایم، بسیار سپاسگزارم که این مبارزه را در خود دارم.”
پس از سالها کار در نیوپورت، بارنهارت متوجه شد که در حالی که درمانی که ارائه میدهند زندگی را تغییر میدهد و در بسیاری از موارد نجاتبخش است، اما یک نقص وجود دارد. آنها نتوانستند به تعداد کافی افراد دسترسی پیدا کنند. تختهای کافی وجود نداشت و خدمات آنها برای اکثر خانوادهها مقرون به صرفه بود.
“درمانهای مسکونی، در حالی که این یک درمان است. چیز شگفت انگیزی که فقط برای یک درصد از مردم در دسترس است.” و چیزی که ما می دانیم این است که حدود ۱۰ میلیون تا ۱۵ میلیون کودک هر سال با نوعی مشکل حاد سلامت رفتاری دست و پنجه نرم می کنند و ۹۰ درصد آنها حتی به یک بار در هفته یا هر نوع درمانی دسترسی ندارند. مراقبت های مبتنی بر شواهد که به بهبودی آنها کمک می کند. و بنابراین مهم نیست که چند مرکز درمانی مسکونی ساخته ایم، هرگز تخت کافی برای تعداد کودکانی که واقعاً به مراقبت نیاز دارند، نخواهیم داشت. ماموریت من ایجاد چیزی بود. که در دسترس و مقرون به صرفه بود و همان نوع نتایج درمانی را ایجاد می کرد.”
بارنهارت می خواست این راه را برای ارائه درمان تخصصی به آن بیابد. توده ها، اما نمی تواند فقط درمان آنلاین را با هزینه مقرون به صرفه ارائه دهد. شرکت هایی مانند BetterHelp و Talk Space در حال حاضر این کار را انجام می دهند. بارنهارت در این باور محکم ایستاده است که مؤلفه کلیدی برای بهبودی او ملاقات با دختران دیگری مانند او است که به او احساس می کند تنها نیست، او شکسته نیست، او مقصر نیست. تکنیکهای درمانی پیشرفته مانند EMDR واقعاً میتوانند به معکوس کردن آسیب تروما کمک کنند، اما مؤلفه کلیدی داشتن یک جامعه است.
” من با پنج دختر دیگر به مدت ۴۵ روز در یک خانه زندگی میکردیم و همه شروع کردیم به صحبت درباره داستان زندگیمان.» “به یاد دارم که هم اتاقی من هم تجربه خودش را در مورد آسیب های جنسی داشت. او در مورد آن به من می گفت، و در این لحظه بود که من [احساس] داشتم، باشه، من تنها نیستم. >یکی دیگر هم هست که تجربه مشابهی داشته است. از بیرون [او] شبیه من بود، من فکر می کردم که او واقعاً زیبا است، فکر می کردم او واقعاً باحال است. به طور سطحی، این احساس به من داد، خوب، اگر او باشد. من خوب هستم. اشکالی ندارد که من هم این را پشت سر گذاشتم. و در سطح عاطفی عمیق تر، احترام فوق العاده ای برای او قائل بودم که به من کمک کرد تا به خودم احترام بگذارم.”
همنشینی با این دختر که بسیار تحسین میکرد، تفاوت را ایجاد کرد. تجربه نجات جان خود بارنهارت به او نشان داد که در حالی که روشهای درمانی و درمانی تفاوت زیادی ایجاد میکنند، مؤلفه اصلی به اشتراک گذاشتن تجربه با دیگران است.
“من میخواستم برنامهای ایجاد کنم که افراد را بر اساس تجربیات مشترکشان با هم جفت کند، و این چیزی است که ما در Charlie Health ساختهایم. این اولین برنامهای است که افراد را بر اساس سن، تشخیص اولیه، و آنها با هم جفت میکند. تشخیص ثانویه، اما همچنین مکانیسم های مقابله ای ناسازگار آنها، و همچنین ترجیحات آنها.”
با ایجاد این نوع برنامه که کار می کند. از راه دور، Charlie Health میتواند کودکان و نوجوانان را با دیگرانی که تجربههای مشابهی را تجربه کردهاند و در دنیا شبیه آنها هستند، جفت کند. آنها به آنها یک فضای امن و اجتماع با دیگرانی که “آن را دریافت می کنند” می دهند.
علاوه بر جمع آوری کمک های مالی بسیار شدید و بارنهارت و شرکای او با راه اندازی چارلی هلث با سرمایه اولیه زیر یک میلیون دلار، از همه گیری به نفع خود استفاده کردند. آنها از معافیت های بیمه کووید نهایت استفاده را بردند، جایی که بلافاصله برای درمان مجازی دستمزد دریافت می کردند. در آن زمان، آنها توانستند با نشان دادن کارآمدی برنامه خود از قراردادهای درون شبکه ای دفاع کنند.
بارنهارت به من میگوید که این کار بسیار کار کرده است و او همچنین مجبور شده است آن را با شرکتهای بیمه طی دو سال گذشته انجام دهد. سالها، اما بالاخره Charlie Health در داخل شبکه برای همه ارائهدهندگان بیمه بزرگ در دسترس است.
درمورد شهرت آنها، آنها همچنان در حال حفظ جایگاه خود در دنیای سلامت رفتار هستند. بارنهارت میگوید که این شرکت آگاهانه تصمیم گرفته است که میزان پولی را که جمعآوری کردهاند یا ارزش پولی که دارند منتشر نکند، زیرا میخواهند شرکت در مورد آنچه انجام میدهند باشد، نه ارزش آنها.
“این یک تصمیم استراتژیک بود که ما گرفتیم که بودجه خود را در دنیایی که مردم دائماً میزان درآمد خود را به اشتراک میگذارند، تقسیم نکنیم… مردم دائماً در مورد ارزش گذاری های خود صحبت می کنند. همه ما درباره چند بنیانگذار یونیکورن مطالعه کرده ایم؟ زیاد! و من از ابتدا تصمیم گرفتم که نمی خواستم آن چیزی باشد که ما به آن می شناسیم. و دو هم بنیانگذار دیگرم. و من زمان زیادی را صرف صحبت کردن در مورد آن کردهام.
“از نقطه نظر استخدام، اگر مردم کار را آسانتر کنند. توانستیم چارلی هلث را در گوگل جستجو کنیم و ببینیم چقدر پول جمعآوری کردهایم، اما این چیزی نیست که ما میخواهیم چارلی هلث به آن معروف شود. این یک تصمیم استراتژیک برای ما بود که در عوض، واقعاً وقت خود را صرف سرمایه گذاری در برنامه بالینی خود کنیم. این چیزی است که ما می خواهیم به آن شناخته شویم.”
اطلاعات بیشتر با کارتر بارنهارت در اینجا:
دفتر؟ تحقیقات جدید پاسخ شگفت انگیزی دارد