چرا این استاد دانشکده بازرگانی هاروارد معتقد است که راز موفقیت در “سوختن قایق ها” است
چرا این استاد دانشکده بازرگانی هاروارد معتقد است که
راز موفقیت در “سوختن قایق ها” است
من بر عملیات تجاری برای نیویورک جتس در سال ۲۰۱۱، زمانی که سرمربی ما، رکس رایان، به تیم گفت که چگونه فرماندهان نظامی دوران باستان حداکثر تلاش را به معنای واقعی کلمه قایق های خود را می سوزانند پس از فرود در خشکی، هر گونه امکان عقب نشینی را از بین می برند. در آن زمان این برای من جالب بود — این استراتژی برای عظمت بود و قرن ها بود. برای اثبات آن، کتابی نوشتم، قایق ها را بسوزانید، که از مصاحبه با بیش از ۵۰ کارآفرین بسیار موفق در مورد لحظات بدون عقب نشینی آنها استفاده می کند — برای اطلاع مجموعه ای از استراتژی ها که همه ما می توانیم زمانی که به دنبال آزاد کردن پتانسیل کامل خود هستیم، آن را دنبال کنید.
از داستانهای آنها، در اینجا سه درس آورده شده است که میتوانید از آنها برای تقویت انرژی خود استفاده کنید. سفر با قایق:
جهش بردار، نه قدم
ما تمایل داریم فکر کنیم توالی از پیش تعیین شده برای موفقیت وجود دارد، اینکه قبل از ایجاد تجارت جهانی لیموناد باید غرفه لیموناد داشته باشید، قبل از اینکه بتوانید ۱۰،۰۰۰،۰۰۰ دلار به دست آورید، باید ۱۰۰۰۰ دلار جمع آوری کنید، یا اینکه قبل از اینکه به خودتان اجازه رهبری بدهید به تجربه به عنوان مدیر عامل نیاز دارید. . هیچ یک از اینها درست نیست، اگر به نحوه عملکرد جهان نگاه کنید.
مفهوم پیشرفت آهسته و پیوسته تنها تلاش ماست. برای تحمیل نظم بر هرج و مرج زندگی و کاهش موفقیت به نوعی فرمول قابل تشخیص. اگر از قبل دانش و تجربه لازم برای موفقیت را دارید، این واقعیت که جامعه می گوید شما آماده نیستید هرگز نباید شما را عقب نگه دارد. شما باید از هر چیزی که در توان دارید برای غلبه بر این اعتراض ضمنی استفاده کنید و جهش به جلو را انتخاب کنید — یک تغییر گام به جای حرکت تدریجی.
یکی از دانشجویان سابقم در مدرسه بازرگانی هاروارد، الکساندر هارستریک را انتخاب کنید. او فکر می کرد قبل از راه اندازی صندوق خود باید حقوق خود را در یک فروشگاه سهام خصوصی بپردازد، اما من او را در غیر این صورت متقاعد کردم. اسکندر سالها تجربه به عنوان افسر اطلاعاتی عملیات ویژه مستقر در عراق و افغانستان داشت. او انواع نوآوریهایی را که در خط مقدم کار میکنند و به خوبی مورد استقبال قرار میگیرند، مقیاسپذیری و با چه کسی شریک میدانست. الکساندر همه چیز را آغاز کرد و یک صندوق سرمایه گذاری ۵۰ میلیون دلاری به نام J2 Ventures را برای سرمایه گذاری در شرکت های فناوری دولتی راه اندازی کرد.
Insights, Not Products.
همه ما فکر می کنیم برای راه اندازی یک کسب و کار به چیزی ملموس نیاز داریم — محصول یا خدمات انقلابی اما تنها چیزی که واقعاً نیاز دارید این است که بینشی در مورد اینکه چرا بازار فعلی میتواند کار بهتری انجام دهد است. داستان میشل کوردیرو گرانت این را به خوبی نشان می دهد. او در ویکتوریا سیکرت کار میکرد و احساس میکرد که رویکرد بازاریابی این شرکت به زنان کمک نمیکند. او به من گفت: “من متوجه شدم که ویکتوریا سیکرت بخشی از زندگی ما را خدمت کرده است، جایی که تحریک آمیز بودن و فکر کردن به افراد مهم ما در ابتدا معنی داشت.” اما در مورد زنانی که میخواستند احساس قدرت و شایستگی کنند – که میخواستند برای خودشان لباس بپوشند و نه فقط برای همسرشان خوب به نظر برسند، چطور؟
گروه های کانونی از شهود میشل پشتیبانی کردند — برای مثال، آنها اصطلاح “شلوار” را دوست نداشتند. و احساس راحتی بیشتری برای خرید از شرکتی داشت که به جای آن آنها را “نادوست” خطاب می کرد. این الهامات – نه محصول جدید، اختراع، یا دسته بندی پیشرفتی که جهان هرگز ندیده بود – چیزی بود که او برای شروع ساختن چیزی متفاوت به آن نیاز داشت: Lively، یک شرکت دیجیتالی لباس زیر زنانه که از اشتراک اجتماعی و اجتماعی پشتیبانی می کند. او به جای رد بینش های صرف که برای پایه گذاری یک تجارت کافی نیست، ادامه داد و این کار را انجام داد – و در نهایت شرکت را به مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار به Wacoal فروخت.
سوخت، نه ترس
لوری سگال بود تقریباً یک دهه خبرنگار سیانان بود که از سال ۲۰۰۸ شرکتهای فناوری مانند فیسبوک و اپل را پوشش میداد. او به من گفت: «من عاشق روزنامهنگاری بودم. “من کاری را که انجام دادم دوست داشتم، و در آن عالی بودم، اما کافی نبود. تا کی می توانی با این احساس که کافی نیست بنشینی؟ تا کی می توانی به خود اجازه بدی که آیا قبلاً جرات ترسیدن را داری یا نه. واقعاً تصمیم گرفتی این کار را انجام دهی؟ این ترسناک بود و برای همه ترسناک است، و شاید ما به اندازه کافی در مورد ترس صحبت نکنیم.”
در سال ۲۰۱۹، لوری یک شرکت تولیدی به نام Dot Dot را راهاندازی کرد که بر داستانهایی درباره تلاقی فناوری و انسانیت تمرکز داشت و در حال تبدیل آن به یک دارایی رسانهای چند پلتفرمی است که قرار است متاورس — وب ۳٫۰، NFT ها، آینده اینترنت — را به توده ها بیاورید. لوری می توانست احساس خود را مبنی بر اینکه حرفه باورنکردنی او کافی نیست رد کند. “چه کسی به تجارت رسانه ای دیگری نیاز دارد؟” او گفت.
اما در عوض به آن متمایل شد و شغل خود را در CNN رها کرد تا چیزی از او بسازد. خود. لوری به من گفت: «رسانههای تخصصی آینده است، و داشتن یک کسبوکار خاص متمرکز بر آنچه من بهترین میدانم به من امکان میدهد مدلهای جدید رسانه را کشف کنم، زیرک باشم و سریعتر حرکت کنم.» شرکتهای فناوری تبدیل به شرکتهای رسانهای شدند و شرکتهای رسانهای باید در خط مقدم فناوری باشند. البته لوری می ترسید، اما ترس اشکالی ندارد. در واقع، این سوخت همه ما برای سوق دادن ما به موفقیت است.
این سه درس فقط هستند. آغاز. همه ما حرکات بزرگی در درون خود داریم — ما فقط به شجاعت نیاز داریم تا جلو برویم. من معتقدم که درسهای کتاب من میتواند تمام نیرویی را که شایسته آن هستیم به ما بدهد.
از شماره آوریل ۲۰۲۳ مجله Inc.
>
رشته