عمومی

چرا موسیقی جذابیت خود را از دست داده است؟

چرا موسیقی جذابیت خود را از دست داده است؟

من همیشه معتقد بودم که موسیقی خوب جادوی خودش را دارد. می تواند الهام بخش و هیجان انگیز باشد. می تواند شکاف ها را پر کند و متحد شود. و می‌تواند آرامش و کنسول داشته باشد. در عرض چند دقیقه، موسیقی به سرعت ما را برای لحظه ای به جای دیگری می برد و می تواند برای یک عمر با ما بماند. موسیقی جادویی هرگز خاطره را ترک نمی کند.

موسیقی یک شکل عرفانی از حمل و نقل است، چه در حال گشت و گذار در ماشین یا نشستن در خود باشید. اتاق خواب یا بالای پشت بام، و خیلی زودتر در زندگی من، اجتناب ناپذیر بود. تقریباً هر هفته، یک آهنگ یا آلبوم جدید، یک خواننده یا گروه جدید، یا یک فیلم جدید با یک موسیقی متن قاتل همراه با آهنگ‌هایی که نمی‌توانیم از خواندن آن‌ها دست برداریم، وجود دارد. کارخانه‌های موسیقی در نیویورک، لس‌آنجلس، نشویل و موتاون دائماً آهنگ‌های موفق تولید می‌کردند و افراد A&R در جستجوی بی‌پایان برای استعدادهای جدید در کشور پرسه می‌زدند.

اما آن موقع بود. اکنون کمتر و کمتر موسیقی جدید به صورت تجاری تامین و تولید می شود و مهمتر از آن، به نظر می رسد که جهان عمدتاً علاقه مند به شنیدن آهنگ های قدیمی اما خوب است. سرویس‌های استریم و دستگاه‌های شنود متصل به ابر سطوحی از جزئیات و دقت را در اختیار ما قرار داده‌اند که قبلاً هرگز در دسترس نبوده‌اند، و این نشان می‌دهد که بیشتر موسیقی‌هایی که این روزها مهم هستند – مثلاً بیش از ۷۰ درصد از آنچه پخش می‌شود – چیزهای قدیمی‌تری هستند. . خواه این منعکس کننده برخی جستجوهای نوستالژیک برای راحتی و امنیت باشد یا فقط میل به داشتن اشعاری معنادار، قابل فهم و غیر زشت، واقعیت این است که تعداد مصرف کنندگان دائماً در حال رشد در تمام سنین تقریباً به آن گوش می دهند. منحصراً به موسیقی قدیمی (کاتالوگ، در اصطلاح) به جای مطالب فعلی.

یک دلیل مطمئن این است که بسیاری از موسیقی جدید بیشتر همان آشغال‌های «بزن و فراموشش کن» است که هم یک پدیده ناامیدکننده و هم ترسناک است. اینها کلاسیک های فوری جوانان ما نیستند. همانطور که باب سگر می گوید، موسیقی امروزی همان روح قدیمی را ندارد. فریاد زدن و قسم خوردن در مورد غنائم و غنائم، اسلحه ها و تبهکاران، کاملاً همان سطحی از داستان سرایی نیست که ما هنوز عاشق شنیدن آن از جیمز تیلور، استیوی واندر، جکسون براون، اوتیس ردینگ، یا ایگلز هستیم.

خلاقیت قطعا یکی از دلایل اصلی این است که اکثر آهنگ‌های امروزی قدرت ماندگاری مشابه آهنگ‌های قبلی را ندارند. شاهکار پل مک کارتنی “دیروز” از زمان انتشار در بیش از ۳۰۰۰ نسخه جلد عرضه شده است. ۱۹۶۵ و بیش از هفت میلیون بار اجرا کرد. باید تعجب کنم که چه تعداد از افراد “WAP را پوشش خواهند داد، به خصوص زمانی که همه لیبرال های احمق والدین حومه شهر متوجه می شوند که بچه های نوجوانشان به چه نوع ترانه هایی تیک تاک می پردازند و به آن ترانه می پردازند.

معمولاً می توانید به راحتی بگویید که چیست. بد به نظر می رسد، اما هیچ کس واقعا نمی داند (با پوزش از کلایو دیویس) چه چیزی باعث موفقیت مادام العمر می شود تا زمانی که مشتریان تصمیم بگیرند. همانطور که قبلاً در Tunes.com می‌گفتیم، مرز باریکی بین تک آهنگ و صدای جینگ وجود دارد و هیچ حسابی برای سلیقه وجود ندارد. ما به یقین می دانیم که آهنگ نباید فانتزی، بی عیب یا شیک باشد. لازم نیست که توسط یک ستاره خوانده شود، تم یک فیلم عالی باشد یا ساعت ۱۱ شب باشد. برجسته ترین نمایشنامه برادوی و این واقعیت که یک آهنگ در ابتدا برای یک لحظه گذرا بسیار محبوب بود و به راحتی در دسترس و در دسترس بود (یعنی تجاری و مناسب برای رادیو) به این معنی نیست که قدرت ماندگاری آن تضمین شده یا کاهش یافته است. “خیلی دیر است” کارول کینگ، برترین کارول کینگ در جدول، با سمت B “I Feel the Earth Move” شروع شد، که حتی هرگز نمودار نشد.

قدیمی‌های صنعت موسیقی دوست دارند فناوری را مقصر مشکلات خود بدانند. فایل‌های موسیقی دیجیتال (MP3) به میزان قابل‌توجهی نوار صدایی قابل قبول را کاهش دادند. مصرف کنندگان کیفیت صدا را فدای فشرده سازی و قابل حمل بودن کردند و هرگز به عقب نگاه نکرده اند. این روزها هیچ کس برای وینیل ناله نمی‌کند، بنابراین مردم توجه و پرداخت هزینه‌های گران قیمت تولید با کیفیت را متوقف کردند. فناوری‌های دیگری مانند Napster قدیمی، موسیقی را “رایگان” – هرچند دزدیده شده – و دیجیتالی کردند. یا نسخه‌های غیرقانونی محبوب‌ترین آهنگ‌هایی که می‌توانید به راحتی با دوستان خود به اشتراک بگذارید، حتی اگر گوش دادن به آهنگی از بلندگوهای رایانه شبیه حمام کردن با جوراب‌هایتان باشد.

واقعیت امروز این است که صنعت موسیقی از هر چیز دیگری غیر از موسیقی درآمد کسب می‌کند، البته اگر اصلاً درآمد داشته باشد. بلیط‌های کنسرت، درآمد تور، پیوندهای محصول و مجوزها، و حضور در همه رویدادها پولساز واقعی هستند. کت و شلوارهای شرکتی و دلقک های گروهی که برای مالکیت و اداره مشاغل اصلی موسیقی آمدند، نه تنها از نظر موسیقی کر و گنگ بودند، بلکه حریص، تنبل و تمایلی به تغییر نداشتند.

تجارت موسیقی همیشه در ابتدا به تجارت و موسیقی به عنوان یک تفکر بعدی بوده است، اما صنعت واقعاً برای سال‌ها به هیچ یک از آنها توجهی نکرده است. مدیران موسیقی سه اشتباه اصلی مرتکب شدند که اگر مراقب نباشید به همان اندازه احتمال دارد در کسب و کار شما مشکل ایجاد کند.

اولاً، مانند تجارت سینما – با فرانچایزها و فیلم‌های خیمه‌ای آن – برچسب‌ها دائماً استعدادها را برای بیشتر و بیشتر موارد مشابه به کار می‌اندازند. آنها که به دنبال ساختن و تکرار موفقیت‌ها و فروش‌های گذشته خود بودند، نمی‌خواستند چیز عجیب، چالش‌برانگیز یا متفاوتی ببینند، زیرا کاملاً راضی بودند که بر افتخارات و افتخارات گذشته خود استراحت کنند و کالاها، بلیت‌های کنسرت و بفروشند. جعبه های فانتزی از همان مواد قدیمی. آن‌ها در گذشته‌ای کوتاه‌مدت و پررونق گیر کرده بودند، اما با شکست در توسعه و سرمایه‌گذاری در قالب‌ها، سبک‌ها یا استعدادهای جدید، چشم‌انداز آینده خود را به رهن می‌گذاشتند. اخلاقیات این داستان ساده است – دنیا هرگز منتظر شما نیست و اگر مایل به تغییر نباشید، از شما خواهد گذشت. قبل از اینکه چاره ای نداشته باشید تغییر دهید.

دوم، هد هونچوها کاملا ریسک گریز بودند و تمایلی به سرمایه گذاری در هیچ چیز دیگری نداشتند. چیزی که کاتالوگ موسیقی فعلی آنها را نشان می دهد. روش‌های تحویل جدید، فن‌آوری‌های جدید تولید، کانال‌های جدید برای دسترسی به کاربرانشان همگی در دسترس بودند، اما هیچ‌کدام از بازیگران سنتی خط قدیم قدمی برداشتند. در عوض، آنها میدان را برای اپل و دیگر شرکت‌های فناوری باز گذاشتند تا راه‌حل‌های نوآورانه و جذاب جدیدی توسعه دهند. خواسته ها و خواسته های هر مصرف کننده در هر زمینه ای یک ویژگی مشخص دارد: آنها مترقی هستند و مشتری همیشه به دنبال چیزهای بیشتر است. ثابت ماندن بهترین راه برای عقب ماندن است. می‌توانید تغییر کنید یا می‌توانید بمیرید.

و در نهایت، با ظهور جریان‌ها و سیستم‌های الگوریتمی ثابت برای پخش رادیویی، صنعت شمارنده‌های لوبیا یک حقیقت اساسی را کشف کردند: به ازای هر آهنگ دقیقاً به همان میزان پرداخت می‌شد، چه آهنگ کاملاً جدید یا ۵۰ ساله باشد. آنها به سرعت به این نتیجه رسیدند که اگر مشتریانشان (ایستگاه‌ها و پخش‌کننده‌ها) نسبت به سن محتوا بی‌تفاوت بودند و کاربران نهایی واقعاً به دنبال موسیقی قدیمی‌تر بودند، دلیل کمی وجود داشت یا اصلاً دلیلی برای تکان دادن قایق و فشار دادن برای مطالب جدید وجود نداشت. سرمایه‌گذاری روی استعدادهای جدید هزینه‌ای است که آن‌ها تصمیم گرفتند از آن اجتناب کنند.

اما حتی بهترین و قدیمی‌ترین شراب‌ها نیز در نهایت از بین می‌روند. و در حال حاضر، رشد جدیدی برای پر کردن خط لوله وجود ندارد. به اندازه کافی جالب توجه است که فعالیت موسیقی جدیدی که وجود دارد، جدا از آن، مستقل از آن، و رک و پوست کنده تلاش می کند تا از داشتن کاری با لیبل های بزرگ اجتناب کند، اتفاق می افتد. اوضاع به این زودی ها بهتر نمی شود.

تغییر همیشه گران است — چه برای انجام کارهای لازم، از قبل پرداخت کنید. تغییر می کند یا بعداً به دلیل عدم ایجاد تغییرات به موقع پرداخت می کنید. اما این امر نیز اجتناب ناپذیر و قطعی است. خود موسیقی هرگز ناپدید نمی‌شود، اما من روی بقای احتمالی طولانی‌مدت شرکت‌های موسیقی بزرگ شرط‌بندی نمی‌کنم.

قناعت خفه اختراع است.

نظراتی که در اینجا توسط ستون نویسان Inc.com بیان می شود، نظرات خودشان است، نه نظرات Inc.com.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
امکان ها مجله اینترنتی سرگرمی متافیزیک ساخت وبلاگ صداقت موتور جستجو توسعه فردی