علوم اعصاب می گوید این عادت ساده مغز می تواند ایجاد کند هر کسی خلاق تر

علوم اعصاب می گوید این عادت ساده مغز می تواند ایجاد کند
هر کسی خلاق تر
بچه ها بدترین چیزها را می گویند. خلاقترین داستانها و ایدهها را ارائه میکنند.
خب، اگر بخواهم به شما بگویم که یک نظریه جدید پیشنهاد میکند چه میشود. دلیلی >
در عوض، به آنها آموزش داده میشود که عادات مغزی دیگری را بپذیرند که ممکن است در مدارس و محیطهای کسبوکار توضیح آنها آسانتر باشد، اما برای این کار مناسب نیستند.
همه اینها به تفاوت بین دو روش متمایز تفکر از طریق راه حل مشکلات مربوط می شود: تفکر واگرا و تفکر خلاق بیایید کاوش کنیم.
تفکر واگرا
از یک طرف، ما داریم تفکر واگرا. اگر تا به حال بخشی از یک تمرین طوفان فکری شرکتی بودهاید، این همان کاری است که از نظر علم اعصاب انجام میدادید، حتی اگر کسی آن را اینطور نامیده نشود.
- راهنمای غیر آشکار برای خلاقیت بیشتر، مهم نیست در کجا کار می کنید، تفکر”>ماهیت ایده آل یا رویایی”. “این شامل ژیمناستیک سخت ذهن است که منجر به راه حل های غیرمنتظره می شود.”
- مثال تصادفی: تصور کنید که باید یک قفل را باز کنیم، اما ترکیبی از آن نداریم. چگونه می توانیم راه حل خلاقانه ای پیدا کنیم؟
- خب، میتوانیم ترکیب را حدس بزنیم. یا می توانیم نحوه انتخاب آن را بیابیم. یا می توانیم آن را با یک ابزار باز کنیم. آنها ایده های مناسبی هستند، اما خود به خود، غیر منظم هستند و واقعاً بر روی یکدیگر ساخته نمی شوند.
تفکر روایتی
این طرز تفکر را با تفکر روایی مقایسه کنید. این نوع تفکری است که شما کودکان را وقتی در اوج خلاقیت خود انجام می دهند، مشاهده خواهید کرد.
- این بیشتر در مورد داستان سرایی است. هر نقطه در کاوش خلاقانه یک نقطه پرش را برای نقطه بعدی ایجاد می کند.
- بنابراین، چگونه می توانیم قفل را باز کنیم؟ خوب، ما می توانیم سعی کنیم ترکیب را حدس بزنیم. شاید تولد صاحب قفل باشد؟ یا در غیر این صورت، شاید تاریخ دیگری باشد. شاید سالگرد اولین روز کارش یا سالگرد ازدواجش باشد. اگر یکی از آن ها را امتحان کنیم چه؟
- فکر میکنم این کودک نسبتاً پیشرفتهای باشد — قفلچینی و سالگرد و همه چیز — اما این نقص در داستان در واقع موضوع را واضحتر میکند: تفکر روایی شامل در پیش گرفتن راهی است که شما بودید. به طور غریزی در کودکی خلاق بوده و از آن برای ارائه ایده های خلاقانه در بزرگسالی استفاده می کند.
کودکان خلاق تر از بزرگسالان هستند
در اوایل سال جاری، نویسندگان آنگوس فلچر و مایک بنونیست، که با پروژه روایت در دانشگاه ایالتی اوهایو مرتبط هستند، این نظریه را در مجله معتبر توضیح دادند. سالنامه آکادمی علوم نیویورک .
به طور خلاصه، آنها می گویند که در حالی که تفکر واگرا به طور گسترده تدریس می شود، “برای دهه ها، نگرانی هایی در مورد [آن] مطرح شده است. کفایت.”
اما، آنها خاطرنشان میکنند، در حالی که کودکان «خلاقیت تخیلیتر از بزرگسالان دارند»، سرنخی وجود دارد که نشان میدهد آنها از تفکر واگرا استفاده نمیکنند، زیرا آنقدرها در این کار خوب نیستند. دو عنصر کلیدی این طرز تفکر: “حافظه و ارتباط منطقی.”
این منطقی است. بچه ها فقط تجربه و داده ای ندارند که به این طریق به مشکلات فکر کنند. اما، آنها همچنان بسیار خلاق هستند، زیرا تفکر روایی بسیار بهتر عمل میکند.
نقص در تفکر واگرا این است که نمی تواند “به آماده سازی افراد برای چالش های جدیدی که ما اطلاعات کمی درباره آنها داریم کمک کند” فلچر بحث کرد. “این نمی تواند اقدامات واقعاً بدیع را ارائه دهد. اما ماشین روایت مغز انسان می تواند.”
آموزش ترفندهای جدید به سربازان قدیمی
از نظر تئوری عالی به نظر می رسد. اما آیا واقعاً کسی آن را آزمایش کرده است یا راهی برای آموزش به بزرگسالان در پستهای مسئولیت یافته است تا به منظور خلاقتر شدن بیشتر به بزرگسالان بیاموزند؟
در واقع، فلچر و بنونیست دقیقاً از این رویکرد برای آموزش افسران ارشد نظامی در کالج فرماندهی و ستاد کل ارتش ایالات متحده، همراه با مدیران شرکتهای Fortune 50 استفاده کردهاند.
بهعنوان نمونه، آنها دانشآموزان را تشویق میکنند تا از تکنیکهایی استفاده کنند که نویسندگان برای خلق داستانها استفاده میکنند — به معنای واقعی کلمه برای تصور ساختن جهانهای جدید در ذهن شما.
در غیر این صورت، آنها سعی می کنند تغییر-دیدگاه: “ممکن است از یک مدیر اجرایی در یک شرکت خواسته شود با فکر کردن مانند اعضای دیگر تیم خود به یک مشکل پاسخ دهد.”
پیشبینیهای دقیق واقعاً هدف نیستند. “این در مورد این است که خود را برای تصور کردن احتمالات کاملاً متفاوت باز کنید.”
آموزش خلاقیت. برای آن استخدام نکنید
فلچر و بنونیست می گویند این نوع تفکر برای رهبران کسب و کار و دیگرانی که باید تیمها را جمع آوری کنید.
اگر تفکر روایی میتواند هر کسی را به فردی خلاقتر تبدیل کند، به این معنی است که نیاز کمتری به جستجوی خلاقیت به عنوان ویژگی وجود دارد. ، هنگام استخدام و استخدام.
“بهتر است گروه متنوعی از افراد را استخدام کنید و سپس آنها را برای خلاقیت آموزش دهید.” گفت. “این باعث ایجاد فرهنگی می شود که تشخیص می دهد افراد خلاقی در سازمان شما وجود دارند که شما از آنها استفاده نمی کنید.”
همانطور که در کتاب الکترونیکی رایگان خود می نویسم علوم اعصاب: ۱۳ راه برای درک و آموزش مغز شما برای زندگی، هیچ چیز جذاب یا مفیدتر از یادگیری روش های غیرمنتظره مغز انسان نیست.
و من این ایده را دوست دارم که اینگونه میتوانیم مغز خود را برای خلاقیت بیشتر آموزش دهیم.
فلچر گفت: >
“ما با این ایده که برخی افراد خلاق تر از دیگران هستند وسواس داریم.” “اما واقعیت این است که ما خلاقیت را به روش صحیح آموزش نمی دهیم.” “sc-fzoLsD bQaCyx caption”>عقایدی که در اینجا توسط ستون نویسان Inc.com بیان شده متعلق به خودشان است، نه نظرات Inc.com.