عمومی

دیپاک چوپرا نحوه کنترل خود را توضیح می دهد شادی

دیپاک چوپرا نحوه کنترل خود را توضیح می دهد
شادی

اخیراً خیلی به شادی فکر کرده ام. این موضوعی است که بسیاری از مردم خود را به آن اختصاص نمی دهند. تا زمان ظهور «روانشناسی مثبت» در دهه گذشته، روان عمدتاً از پنجره ناراحتی مورد مطالعه قرار می گرفت. روانشناسان دستان خود را برای درمان اضطراب، افسردگی، اختلال وسواس فکری-اجباری و بسیاری از بیماری های دیگر که ذهن وارث آنها است، پر کرده بودند. فرض بر این بود که خوشبختی در کل نیازی به تفکر زیادی ندارد. در سال ۲۰۲۱، هنگامی که نظرسنجی عمومی اجتماعی از شرکت کنندگان پرسید که آیا خوشحال هستند، تقریباً ۸۰٪ از آمریکایی ها پاسخ مثبت دادند (یا “بسیار خوشحال” یا “بسیار خوشحال.)

اما یک تله پنهان در پشت این پاسخ شاد وجود دارد. گسترش شادی هدف زندگی است. هر طور که موفقیت را تعریف کنید، اگر میزانی از شادی را به همراه نداشت، موفقیت ارزش دستیابی را نداشت. بنابراین چه نوع موفقیتی یک فرد را واقعاً، عمیقاً و برای همیشه خوشحال می کند؟

جامعه ما را تحت فشار قرار می دهد تا باور کنیم که موفقیت خارجی کلید است. اگر به پول کافی، موقعیت، قدرت و سایر ویژگی های یک شغل رو به رشد، شادی را تجربه خواهید کرد. به این فهرست، اکثر مردم نیاز به روابط کامل و یک زندگی خانوادگی امن را نیز اضافه می‌کنند.

تله این است که موفقیت بیرونی منجر به شادی نمی شود. شواهد در حال حاضر به خوبی مستند شده است. مطالعات ثروت نشان می‌دهد که فراتر از یک رفاه متوسط ، داشتن پول بیشتر لزوماً باعث خوشحالی بیشتر نمی شود. با این حال، می‌توان آن را با احساس بیشتر مرتبط دانست رفاه. در مقیاس وسیع، ترافیک دارویی برای افسردگی و اضطراب یک تجارت چند میلیارد دلاری است. نرخ طلاق حدود ۵۰ درصد است، به این معنی که شانس هر کسی برای دستیابی به یک زندگی شاد است. ازدواج تصادفی نیستند.

از این تصویر گیج‌کننده عقب ماندم، شروع کردم به فکر کردن به شخصی که شهامت آزمایش کردن تقریباً هر مسیری را که ممکن است به خوشبختی منجر شود، از طریق تجربیات خود داشته باشد. او به یک نتیجه قطعی رسید و این کار را ۲۵۰۰ سال پیش انجام داد. او که به عنوان یک شاهزاده به دنیا آمده بود، به دقت از هر نوع رنج بیرونی محافظت می شد، اما زمانی که بزرگ شد، صرفاً مشاهده رنج دیگران او را متقاعد کرد که پول و امتیازات شکننده و غیرقابل اعتماد هستند. او استدلال کرد که هر فردی باید با بیماری، پیری و مرگ مقابله کند. آن تهدیدها برای تضعیف آسایش در سبک زندگی ساده کافی بود.

بنابراین، او به وجود ساده تری روی آورد. خانواده اش را رها کرد و با التماس صدقه و به محبت غریبه ها در روستاها گشت و گذار کرد. او هیچ تعهد دنیوی نداشت و از سادگی که یافته بود لذت می برد، اما ذهنش حاضر به رام شدن نبود. با ترس ها و اضطراب های ظریف شورش کرد.

بنابراین او تصمیم گرفت با رام کردن بدنش ذهن خود را رام کند، زیرا بدن خواسته های بی حد و حصر ذهن را انجام می دهد.

از طریق نظم و انضباط سخت، او یکی پس از دیگری تحت تطهیر قرار گرفت تا اینکه بدنش از بین رفت و در آستانه مرگ قرار گرفت. با این حال ذهن او حاضر به رام شدن نشد. او به حالت عادی بازگشت، و در حالی که بهبود یافت، فکر کرد که چه مسیری برای او باقی مانده است.

شاید تا به حال متوجه شده باشید که ما در مورد سیذارتا گوتاما، شاهزاده هندی باستانی که بودا شد صحبت می کنیم. من خودم به عنوان یک پزشک، او را نوعی پزشک روح می دانم، کسی که مایل بود معنی زنده بودن و هوشیاری را به طور کامل آزمایش کند. گوتاما سال به سال با نارضایتی به دنبال یک چیز می گشت: خوشبختی که نمی توان آن را از بین برد. و سال به سال چنین خوشبختی از او دور شد – تا اینکه به روشنایی رسید.

گفته می شود که بیداری بودا در یک شب مهتابی در زیر درختی نشسته است. اما چگونه می‌تواند پس از سال‌ها جست‌وجو، فوراً تغییر شکل دهد؟ بودا پس از یافتن هدف زندگی – شادی عالی که هرگز از بین نمی رود – باید یک موفقیت نهایی نامیده شود. من می خواهم پیشنهاد کنم که آنچه گوتاما را به بودا تبدیل کرد در واقع بسیار ساده است: او خود واقعی خود را کشف کرد.

من بودایی نیستم. بلکه داستان او نمادی برای همه است. خوشبختی یک هدف جهانی است و اگر آزمایش روح بودا معتبر بود، خود واقعی که او پیدا کرد همیشه در دسترس است.

منظورم از “خود واقعی”، سطحی از آگاهی است که بدون دلیلی برای شاد بودن خوشحال است. از وضعیت دائمی برخوردار است، بدون نیاز به خارجی. وقتی برای دوست داشتن شما نیازی به پول، موقعیت، قدرت یا حتی افراد دیگر ندارید، آن چیزها از بین نمی روند. آنها به عنوان آینه ای از رضایت درونی شما ارزشمند باقی می مانند. یا به بیان ساده، عوامل خارجی که مردم به دنبال آن هستند، محصول جانبی شادی هستند، نه علت.

این جایی بود که افکار اخیرم مرا به این ایده سوق داد که روشنگری در واقع ساده ترین و ابتدایی ترین راه برای شاد بودن است. گوتاما دریافت که پیگیری خود واقعی‌اش، تا حد امکان مستقیم، مسیری به سوی خوشبختی است.

همانطور که من می بینم، روشنگری نه تنها یک حالت عادی است. این عادی ترین حالت وجود است. همچنین این بالاترین تعریف موفقیت است.

این مقاله در آگوست ۲۰۰۹ منتشر شده و به روز شده است. عکس از

Mag Subs Leaderboard 728 x 90 - دیپاک چوپرا نحوه کنترل خود را توضیح می دهد
شادی

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
امکان ها مجله اینترنتی سرگرمی متافیزیک ساخت وبلاگ صداقت موتور جستجو توسعه فردی