ران فینلی، باغبان خودخوانده گانگستایی، پیدا شد
هدف مبارزه با فقر غذایی در جنوب لس آنجلس
در حال حمام آفتاب گرفتن در حالی که از باغ خود مراقبت می کند، موسیقی خانه به آرامی در پس زمینه پخش می شود در حالی که برگ ها با ضرب آهنگ می رقصند. تعریف او از موفقیت؟ او مکث میکند و به پرسشها متفکرانه پاسخ میدهد و به همان راحتی نوازندهای که بزرگترین آهنگ خود را مینوازد، به او پاسخ میدهد. “صبح بیدار شدن در حالی که هیچ چیز خیلی بدی ندارد.” آیا ران فینلی در هنر فقط بودن تسلط دارد؟
او خود را یک تنفس حرفه ای می نامد. “نه، اما برای امرار معاش چه کار می کنی؟” مردم اغلب از او می پرسند این سوالی است که برای نتورکرهای مکرر یا دوستداران آنلاین بسیار آشناست. فینلی میگوید: «من به آنها میگویم که برای امرار معاش نفس میکشم تا مردم را وادار به مکث کردن کنم تا در آن فرو برود. «شغل شما زندگی شما نیست.”
اکنون به عنوان باغبان گانگستا پس از سخنرانی TED 2013 شناخته شده است در مورد باغبانی شهری ویروسی شد، ران فینلی مردی است که در مأموریتی است که برای افراد ضعیف نیست: اینکه مردم را وادار کند که «ف» بدهند. در عصر رسانههای اجتماعی و حبابهای تأیید، واداشتن مردم به اهمیت دادن به چیزهای جدید یا برخلاف باورهای موجودشان، اغلب به این خلاصه میشود که از مردم بخواهیم طرز فکرشان را تغییر دهند. و به این ترتیب، در ساعت ۸ صبح، در حالی که رهگذران با وظیفهشناسی به اتاقکهای خود رفت و آمد میکنند، فینلی به باغ خود میرود و سؤال پیچیدهای میپرسد: “چرا سرعت خود را کم نکنیم و با شادی زندگی کنیم؟” و چیزی که عملی کردن آن را بسیار سخت می کند، دقیقاً همان چیزی است که فینلی از شما می خواهد به آن فکر کنید.
پرسش فینلی از وضعیت موجود زود آغاز شد. به عنوان یک پسر جوان مبتلا به نارساخوانی، مدرسه چالش برانگیز بود زیرا او خارج از خطوط فکر می کرد و اغلب رنگی بود. با این حال، همانطور که دیگرانی مانند ریچارد برانسون و استیو جابز مثال می زنند، عملکرد تحصیلی در کلاس همیشه نشان دهنده پتانسیل واقعی افراد نیست.
او میگوید: «در دوران کودکی فکر میکنی مشکلی با تو اشتباه است، اما خوشحالم که نارساخوان هستم، زیرا باعث شد آنطور که به ما یاد میدهند فکر نکنم». «همه این قوانین وجود دارد. شما باید آنها را دنبال کنید و در صف منتظر بمانید، حتی اگر آن پنجره دیگر باز باشد. و ذهن من به این موضوع نمی رسد، زیرا من مسائل را متفاوت حل می کنم.”
به عنوان یک نوجوان، لباسهای فینلی هرگز مناسب نبود، و او نمیتوانست متوجه شود که چگونه مد به طور خاص در شکلها و اندازههایی که شامل افراد رنگین پوست میشود در دسترس نیست. بنابراین تصمیم گرفت خارج از خطوط نیز خیاطی کند. او در مسیر تبدیل شدن به یک خیاط چیره دست قرار گرفت و در ابتدا برای خود و دوستانش لباس طراحی کرد، که در نهایت به این نتیجه رسید که او خط تولید لباس های گران قیمت خود را به نام Dropdead Collexion در سال ۱۹۸۲ تأسیس کرد.
فینلی میگوید: «میخواستم لباسهایم آنقدر مناسب باشند که به هوا بروند.
تنها در چهار سال، مجموعه فینلی در بوتیکها و برخی از بزرگترین غولهای خردهفروشی در سراسر کشور از جمله نیمان مارکوس، خیابان پنجم ساکس و نوردستروم به فروش رسید. آثار او همچنین شهرت کافی برای جذب مشتریان بزرگ برای قطعات طراحی شده سفارشی به دست آورد که اغلب در افراد مشهور و ورزشکاران حرفه ای دیده می شود. علیرغم نقطه کور آمریکای شرکتهای بزرگ، فینلی ثابت کرد که ارائه نمایندگی معتبر و مراقبت از لباسهایی که متناسب با اندامهای مختلف است، تجارت خوبی است.
فینلی با اشاره به رکود بزرگ می گوید: «اما پس از آن سال های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ اتفاق افتاد. «فروشگاهها تماس خود را متوقف کردند. من به رویای خود مبنی بر استاد بودن خیاط نرسیدم، که غم انگیز است، اما دوندگی خوبی داشتم.”
آنچه بعداً برای فینلی آمد، ممکن است برخی آن را یک جهش بدانند، اما انتقال او از مد به باغبانی به نظر میرسد که بیان طبیعی بعدی تمایل او به حل مشکلات است.
او باغبانی را به یک اقدام انقلابی تشبیه می کند. این آزادی از وابستگی به فروشگاه، برنامه تحویل، سیستم غذایی خراب است. با این حال، مانند لباس هایی که بدون در نظر گرفتن افراد رنگین پوست ساخته می شوند، باغبانی آزادی است که بسیاری در محله های کم درآمد به آن دسترسی ندارند – به خصوص لس آنجلس جنوبی، جایی که فینلی در آن بزرگ شده و هنوز در آن زندگی می کند. زیرا برای باغبانی ابتدا به زمین نیاز دارید و جنوب لس آنجلس به جای آن تعداد زیادی فست فود زنجیره ای و مراکز دیالیز دارد. در واقع، یک گزارش در سال ۲۰۱۰ نشان داد که لسآنجلس جنوبی تنها ۶۰ فروشگاه مواد غذایی دارد که به ۱٫۳ میلیون نفر خدمات رسانی میکنند، و به نظر نمیرسد که این اعداد در سال ۲۰۱۰ بهبود چشمگیری داشته باشد. دهه گذشته لس آنجلس جنوبی همان چیزی است که شما آن را یک صحرای غذا می نامید، جایی که نزدیکترین سیب تازه می تواند مایل ها (و در ترافیک لس آنجلس، ساعت ها) دورتر باشد.