افسانه خلاقیت کارآفرینی و واقعاً چیست مسائلی برای رشد
افسانه خلاقیت کارآفرینی و واقعاً چیست
مسائلی برای رشد
خلاقیت همیشه چیز خوبی نیست. در کارآفرینی ، ما اغلب نابغه خلاق روی یک پایه. کسی که دنیا را متفاوت دید، تغییر ایجاد کرد و در همه جا مورد تحسین و افسانه قرار گرفت.
با عصر دیجیتال. پیش از این هرگز فرصت های زیادی برای خلاقان از همه نوع — از هنرمندان گرفته تا مجریان، نویسندگان و سخنرانان وجود نداشته است. با این حال، خلاقهای واقعی بیشتر از همتایان کارآفرین سنتیتر خود به مبارزه میپردازند — که با نبوغ خلاق افسانهای که همه ما در فرهنگ پاپ آن را میپرستیم بسیار فاصله دارد.
در اسطوره های کارآفرینی، قدرت ایده خلاقانه منحصر به فرد می تواند تمام نقص های دیگر در تجارت را جبران کند. خلوص چشم انداز، هدف و اشتیاق، و دیدن جهان در نوری متفاوت می تواند تغییرات واقعی را تقویت کند و تأثیر فوق العاده ای ایجاد کند.
ایده های قدرتمند برای ایجاد یک کسب و کار کافی نیستند.
متاسفانه، قدرت خود ایده کافی نیست. حتی ترکیب این ایده و ساعات کاری دیوانه وار برای تحقق آن کافی نیست. پس مشکل چیست؟ چرا نابغه خلاق ناب کافی نیست؟ بدتر از آن، چرا به نظر میرسد کسلکننده بودن بیشتر در تجارت برنده میشود؟ بزرگترین مشکل ذهن خلاق این است که اغلب اوقات، ذهن خلاق خیلی دور از مقیاس است.
نابغه و بینش خلاق واقعی به این سمت می رود. در خلوص خود ایده گرفتار شدهاند — چگونه اگر “فقط اجرا میشد”، سود، تأثیر و تغییری که در صنعت مربوطه یا در جهان رخ میدهد، چگونه خواهد بود.
ذهن خلاق تمایل دارد به جمع شدن و احاطه کردن خود با دیگرانی که می توانند این چشم انداز را ببینند (یا حداقل می توانند آن را به اندازه کافی خوب تصور کنند) جمع می شود. در حالی که این قدرت ایده را تقویت میکند و حتی میتواند کیفیت ایده را از طریق همکاری و طوفان فکری بهتر کند، تأثیر ناخواستهای دارد که افرادی را که «آن را درک نمیکنند» بهعنوان احمق یا فاقد بینش منزوی میکند.
بدتر از آن، مهم نیست که چقدر ایده توضیح داده شده است، به نظر می رسد افرادی که “آن را نمی فهمند” “هرگز آن را دریافت نمی کنند.” بنابراین بهانههای راحت به وجود میآیند، مثلاً گیرنده «مخاطب هدف نیست»، «بیش از حد در مسیر خود گیر کرده است» یا «خیلی از تغییر میترسد».
ننویسید. مردم از درک دیدگاه شما “ناتوان” هستند
واقعیت این است که اکثر افرادی که نمیفهمند تصویر بزرگ احتمالاً حامیان این ایده هستند (و احتمالاً میخواهند از این ایده حمایت کنند، حتی اگر آن را کاملاً درک نکنند). مشکل مردم نیستند، مشکل در نحوه انتقال دیدگاه خلاق است.
بیشتر اوقات، از آنجایی که افراد خلاق بسیار در دنیای خود غرق می شوند، فراموش می کنند که چگونه آنچه را که می بینند به نسخه ای ترجمه کنند که یک فرد معمولی بتواند آن را درک کند. از آنجا که چشم انداز هرگز به روشی ترجمه نمی شود که یک فرد معمولی بتواند آن را درک کند، هرگز شتاب نمی گیرد. جنبشهای تودهای محبوب با الهام از نابغه خلاق معمولاً با تغییرات پارادایم تاریخی همراه نیستند.
نبوغ خلاق واقعی در نحوه انتقال ایده است، نه خود ایده
اغلب، آنها چند تغییر کوچک هستند، بسیار خوب ارتباط برقرار می کنند، و به گونه ای نمایش داده می شوند که بیشترین تعداد افراد بتوانند آن را درک کنند. بدون اینکه خیلی سخت فکر کنید بنابراین دفعه بعد که ایده درخشان شما – چه پیشنهادی برای یک شرکت باشد، یک محصول جدید یا یک جنبش – مورد توجه قرار نگیرد، فکر نکنید که به این دلیل است که دیگران “آن را دریافت نمی کنند.”
روی نحوه برقراری ارتباط و نشان دادن ایده به صورت بصری به مردم تمرکز کنید. به هر حال، سس مخفی پشت بهترین مبتکران نسل ما، ایده ها نبوده است. این ارائه و ارتباط ایده بوده است.