کتاب جدید مت ریشتل به بررسی تعادل عاطفی می پردازد بین خلاقیت و ثبات
کتاب جدید مت ریشتل به بررسی تعادل عاطفی می پردازد
بین خلاقیت و ثبات
پس میخواهید خالق باشید؟
شما ایده هایی دارید. قبل از خواب به آنها فکر می کنید. شما آنها را در مهمانیهای کوکتل، همسرتان، دوستانی که کسبوکار راهاندازی کردهاند، مهندسان همکار، افرادی که گیتار مینوازند یا در شبهای باز میکروفون کمدی مینوازند، نام بردهاید. شما یکی از اعضای خانواده دارید که فیلمنامه نویس است. از خودتان شنیده اید که می گویید: «این ایده را داشتم…» یا «می توانم ایده ام را به شما بگویم…» و سپس صدایتان بلند شد.
یا شاید مطمئن نیستید که ایده دارید. شما احساس می کنید که ممکن است یک یا دو نوآوری در جیب شما وجود داشته باشد.
اما از خلاقیت چه می دانید؟ چه تجارتی دارید که به دنبال کلمات C بزرگ و کوچک هستید؟ به شما ربطی داره؟
قبل از اینکه به شما بگویم بیشتر از آنچه فکر میکنید میدانید و مراحل بسیار بیشتر از آنچه تصور میکنید در دسترس هستند، ابتدا باید مانع پنهان را توضیح دهم. من در اینجا به D-words اشاره می کنم. کلمه D بزرگ وجود دارد، شک. سپس کلمه D کوچک وجود دارد – انزجار.
بله، اگر صادق باشید، خلاقیت ممکن است شما را منزجر کند. وحشتناک است محرک استفراغ، مانند یک سم.
علم را بررسی کنید.
_______
تحقیق قدرتمند از سوی دکتر جک گونکالو، یک متفکر بسیار مبتکر در مورد خلاقیت است که به همراه دو همکار از خود این سوال را پرسیدند: آیا مردم واقعا خلاقیت و خلاقیت را دوست دارند؟
به نظر می رسد این یک سوال بی فکر است. واقعا؟ آیا مردم واقعاً خلاقیت را دوست دارند؟ آیا ما واقعا بستنی، توله سگ، رنگین کمان را دوست داریم؟
در واقع، سؤالی که آنها میپرسیدند، سؤالی خارقالعاده است. در محافل روزنامه نگاری، ما گاهی این نوع تحقیق را «سوال هوشمندانه» می نامیم. ایده پشت چنین سؤالی این است که ایده ای را می طلبد که ما فکر می کنیم کاملاً مطمئن هستیم که پاسخ آن را می دانیم و می پرسد آیا واقعاً واقعاً کاملاً مطمئن هستیم یا خیر. آیا یک فرض اساسی را مسلم فرض کرده ایم؟
گونکالو، برای من، یکی از جالبترین محققان در زمینه خلاقیت است که بارها و بارها چنین سؤالاتی را مطرح میکند. او بینش های متعدد، جواهرات پنهان در مورد روند و روان سازندگان کشف کرده است. او در کالج تجارت در دانشگاه ایلینویز در اوربانا شامپین تدریس می کند، اما در زمان مطالعه در مورد خلاقیت و ترس، او در دانشگاه کرنل منصوب شد و با محققان مدرسه وارتون در دانشگاه پنسیلوانیا و در دانشگاه پنسیلوانیا همکاری می کرد. دانشگاه کارولینای شمالی گاهی اوقات نیاز به افراد بسیار باهوش برای پرسیدن سؤالات احمقانه است.
سوالی که او و همکارانش در سال ۲۰۱۰ مطرح کردند، منجر به Reject_Creative_Ideas”>Reject_Reject_Creative_Ideas 2012. در پاراگراف اول مقاله، آنها فرض خود را بیان می کنند: «آیا مردم ؟ اکثر محققین به این سوال با یک «بله» واضح پاسخ میدهند و ادعا میکنند که خلاقیت موتور اکتشاف علمی و نیروی محرکه اساسی تغییرات مثبت است. علاوه بر این، خلاقیت با هوش، خرد و خوبی اخلاقی همراه است.
با این حال، فرضیه ادامه دارد، تحقیقات همچنین نشان میدهد که شرکتها، مراکز تحقیقاتی، رهبران و دیگران «به طور معمول ایدههای خلاقانه را رد میکنند» و معلمان «از دانشآموزانی که کنجکاوی و تفکر خلاق از خود نشان میدهند بیزارند».
شما هم ممکن است.
“ما دیدگاه جدیدی را برای توضیح این معما ارائه می دهیم.”
_______
گونکالو و همکارانش دو آزمایش انجام دادند. اولی شرکت کنندگان در تحقیق را به دو گروه تقسیم کرد. به یک گروه گفته شد که می توانند پول اضافی دریافت کنند که با قرعه کشی تصادفی توزیع می شود. آنها می توانستند پول نقد دریافت کنند اما نتوانستند نتیجه را کنترل کنند. گروه دیگر هیچ پیشنهادی برای جایزه دریافت نکردند.
این شرایط باعث میشود گروه قرعهکشی احساس عدم اطمینان کند.
محققان سپس از یک ابزار تحقیقاتی تثبیت شده برای سنجش احساس هر گروه در مورد خلاقیت استفاده کردند – نه فقط اینکه آنها چه احساسی در سطح خودآگاه دارند، بلکه همچنین چگونه به طور ناخودآگاه احساس می کنند. این نوعی تحقیق است که به آنچه به عنوان “سوگیری ضمنی” شناخته می شود، می پردازد. این همان نوع تحقیق است، به طور کلی، که می تواند برای مطالعه احساس مردم در مورد دیگران از نژادهای مختلف مورد استفاده قرار گیرد. مردم یک چیز در مورد خلاقیت می گویند، اما در سطح عمیق، احساس تعارض دارند.
محققان از طریق پرسشنامه ای ایجاد کردند که افراد مورد مطالعه احساسات عمومی مثبتی را در مورد خلاقیت ابراز می کنند. این سیستم اعتقادی «صریح» یا اعلام شده آنها بود.
سپس محققان به دنبال کشف احساساتی بودند که در زیر سطح پنهان شده بودند. آنها با استفاده از یک برنامه کامپیوتری هوشمندانه، از شرکت کنندگان خواستند تا آنقدر سریع به اطلاعات واکنش نشان دهند که واقعاً وقت «فکر کردن» نداشته باشند. آنها فقط واکنش نشان می دهند.
این مطالعه خاص شامل واکنش شرکتکنندگان به صفتهایی مانند «رمز» و «اصلی»، همراه با واژههایی بود که کمتر با خلاقیت مرتبط هستند، مانند «عملی» یا «عملکردی».
در این تحقیق، این کلمات و اصطلاحات مرتبط در کنار هم بر روی یک صفحه کامپیوتر با دو دسته مختلف از تصاویر جفت شدند. برخی از تصاویر تداعی های مثبتی داشتند، مانند رنگین کمان، بهشت و کیک. دیگران تداعیات منفی قاطعانه ای مانند استفراغ، جهنم و سم داشتند. هنگامی که این افراد مورد مطالعه به شیوه ای سریع و بدون تفکر پاسخ دادند، دیدگاه های ناخودآگاه و پنهان خلاقیت آنها نمایان شد.
این مطالعه نشان داد که در سطح احشایی، خلاقیت سمی است. گونکالو به من گفت: «مردم در واقع ارتباط قوی بین مفهوم خلاقیت و سایر تداعیهای منفی مانند استفراغ، سم و عذاب داشتند.
زیر مجموعه افراد مورد مطالعه در دسته «نامطمئن» – که نمیدانستند پول به دست میآورند یا نه – حتی بیشتر از گروه کنترل با خلاقیت ارتباط منفی داشتند.
آنچه این به محققان پیشنهاد کرد این است که مردم می گویند خلاقیت را دوست دارند، اما ثبات را نیز دوست دارند. بنابراین هنگامی که چیزها احساس ناپایداری یا نامطمئن می کنند، به احتمال زیاد خلاقیت را رد می کنند زیرا نشان دهنده هرج و مرج بیشتر است.
“مردم خواهان خلاقیت و ثبات هستند،” گونکالو گفت.
داشتن هر دو ممکن است دشوار باشد.
_______
خلاقیت مخل است. خلاقیت یعنی تغییر نحوه ارتباط ما با دنیا، زندگی روزانه خود ، آنچه می خوریم، گوش می دهیم، تماشا می کنیم، چگونه با یکدیگر تعامل می کنیم. خلاقیت رفتارهای پذیرفته شده، فناوری و قراردادهای اجتماعی اساسی را تغییر می دهد. می تواند آچار باشد.
اگرچه این امر با تأمل بدیهی به نظر می رسد، این چیزی نیست که به خود می گوییم. گونکالو مشاهده کرد: «گفتن اینکه خلاقیت نمیخواهی مثل این است که بگوییم امید را دوست ندارید».
درک کردن اهمیت این یافته در دنیای مدرن دشوار است پر از تغییر و هرج و مرج. حتی می توان برخی از ظهور دولت ها یا رهبران مستبدتر در برخی کشورها را به عنوان واکنشی به تغییرات عظیم و سریع توضیح داد. پیشرفتها و نوآوریهایی که مردم میگویند آرزو دارند، و بسیاری از مردم به طور واقعی انجام میدهند، میتوانند با هوسهای رقابتی آنها و دیگران برای ثبات مواجه شوند.
از دیدگاه بیولوژیکی، منشأ این تنش از ارتباط عمیقتری ناشی میشود: خلاقیت مرگ است.
_______
ایدههای جدید از دو طریق مختلف خطر انقراض را به همراه دارند. این استعاره نیست، بلکه برگرفته از بیولوژیک است. به طور خلاصه، ایده این است که اشکال جدید زندگی و ایده های جدید تقریباً همیشه با شکست مواجه می شوند. هنگامی که ویروس ها یا باکتری ها به طور تصادفی جهش می یابند، و هنگامی که ترکیبات جدیدی از سلول ها در داخل بدن ما ظاهر می شوند، این سلول ها تقریباً همیشه می میرند زیرا به اندازه اشکال زندگی قبلی در محیط قرار نمی گیرند. این در مورد بسیاری از ایده ها صادق است. بیشتر کار نمی کنند. آنها می میرند.
اما راه دیگری وجود دارد که در آن تغییر برابر با مرگ است. وقتی شکلهای جدید زندگی یا ایدهها به موفقیت میرسند، چیزهای قبلی را جایگزین میکنند و گذشته را میکشند. ایدههای جدید عادتها، کسبوکارها، ساختارهای قدرت، مشاغل را از بین میبرند.
در دنیای بیولوژیکی، شکلهای حیات جدید میتوانند مناظر را از شکلهای قدیمیتر زندگی که کمتر برای محیط در حال تغییر مناسب نیستند، تصاحب کنند.
درست هستید، خلاقیت ترسناک است.
ندای الهام نیز همینطور است.
_______
با توجه به این یافته که مردم سوگیری ناخودآگاه در برابر خلاقیت دارند، گونکالو و محققان همتای او سؤال دومی را مطرح کردند: آیا این بدان معناست که افراد با دیدن خلاقیت ممکن است واقعاً در تشخیص خلاقیت دچار مشکل شوند؟ به عبارت دیگر، اگر افراد فرآیند خلاقیت را با استفراغ مرتبط کنند، ممکن است خلاقیت واقعی را با انزجار ترکیب کنند؟
این دقیقاً همان چیزی است که محققان وقتی یک کفش دویدن جدید را به دو گروه مختلف نشان دادند، دریافتند: افرادی که دارای تحمل عدم قطعیت، و کسانی که تحمل کمتری دارند.
محققان به افراد مورد مطالعه گفتند که این کفش دویدن جدید از فناوری نانو برای “تنظیم ضخامت پارچه برای خنک کردن پا و کاهش تاول” استفاده می کند.
افراد در گروهی که تحمل بالاتری داشتند به احتمال زیاد آن را خلاق میدانستند و بقیه کمتر. این یافته، اگرچه شگفتانگیز نیست، به ویژه با توجه به نتایج مطالعه سوگیری ضمنی، انواع شرایط و افرادی را که برای خلاقیت مساعدتر هستند، تقویت میکند. عدم قطعیت و بی ثباتی زمینه ناباروری را برای ایده های جدید فراهم می کند.
نمونههایی از تاریخ به وفور یافت میشود که در آن ایده جدیدی که در نهایت به عنوان بسیار مرتبط و حتی درخشان پذیرفته میشد، در ابتدا به عنوان مضر دریافت شد.
_______
در سال ۱۸۷۲، کلود مونه اولین نقاشی به نام Impression, Sunrise را به نمایش گذاشت. زمانی که ماهیگیران به سمت دریا پارو میزنند، صبحگاهی بر روی آب میچرخد، خورشیدی سرخرنگ از دور طلوع میکند.
منتقدان آن را تکه تکه کردند.
این نقاشی اکنون در موزه مارموتان مونه پاریس، یکی از بزرگترین موزههای هنری جهان – موزهای که نام او را یدک میکشد – آویزان است و او به عنوان یکی از بزرگترین مبتکران هنری بزرگ معرفی میشود. شما می توانید این نقاشی کاغذ دیواری را با حدود یک تریلیون دلار بخرید اگر همیشه برای فروش بود.
قرنها قبل، گالیله مردم را چنان وادار کرد که بخواهند بیدار شوند که به دلیل اعلام اینکه زمین به دور خورشیدی می چرخد که مونه خلاقانه ترسیم کرده بود، به بدعت محکوم شد. ناف گفت.
برگرفته از کتاب Inspired: درک خلاقیت: سفری از طریق هنر، علم، و چنین چیزیul توسط مت ریچتل. حق چاپ © ۲۰۲۲ توسط مت ریچتل. از کتاب های مارینر، اثری از ناشران هارپر کالینز. با اجازه دوباره چاپ شد. عکس توسط Monkey Business Images/Shutterstock
مت ریشتل از سال ۲۰۰۰ در نیویورک تایمز گزارشگر بوده است. او در سال ۲۰۱۰ جایزه پولیتزر را برای گزارشگری ملی برای سریالی که خطرات فراگیر رانندگی حواس پرت و علل اصلی آن را افشا می کرد، برنده شد. اصلاحات گسترده او نویسنده کتاب پرفروش ملی An Elegant Defence، است که به عنوان «به وضوح گفته شده» (جروم گروپمن، NYRB)، «فوقالعاده» (داگلاس پرستون)، تحسین شده است. «عمیقاً تأثیرگذار» (LARB)، «کامل، بسیار سرگرمکننده، و به اندازهی کافی ناامیدکننده» (وال استریت ژورنال)، و «هیجانانگیز» (ایالات متحده آمریکا امروز). کتاب قبلی او یک سرگردان مرگبار است، که نمایش کتاب نیویورک تایمز اعلام کرد، “شایسته جایگاهی در کنار کشور فست فود است. و کشتن مرغ مقلد در برنامههای درسی دبیرستان آمریکا»؛ این کتاب بهعنوان «بهترین کتاب سال» توسط سانفرانسیسکو کرونیکل، کریستین ساینس مانیتور، کرکوس ریویز، انتخاب شد. و Winnipeg Free Press. او در NPR’s Fresh Air، PBS Newshour و سایر رسانههای بزرگ ظاهر شده است. او در سانفرانسیسکو، کالیفرنیا.
مردم و کسب و کار شما