
راهنمای ۴ سوالی برای باز کردن قفل خلاقیت شما
پس فکر می کنید خلاق هستید؟ ما می خواهیم حدس بزنیم که شما این کار را می کنید.
در یک نظرسنجی غیررسمی، ما از دوستان، اعضای خانواده و همسایگان سؤال مشابهی پرسیدیم و نتایج به اتفاق آرا بود:
یک حسابدار بازنشسته: بله.
باریستا در یک کافی شاپ محلی مورد علاقه: بله.
یک محقق علوم اعصاب: بله.
یک راهرو سگ: بله.
همسایه روبروی سالن، یک عکاس و یک والدین خانهنشین: بله.
ما نمیتوانیم همه خلاق باشیم، درست است؟
در واقع ما می توانیم. زمانی خلاقیت به عنوان سلطه انحصاری نابغه های عجیب و غریب مانند آلبرت انیشتین، ونسان ون گوگ و استیو جابز در نظر گرفته می شد. اما تحقیقات اخیر ویژگیهای چندگانهای از جمله هوش، ویژگیهای شخصیتی را نشان میدهد. به عنوان باز بودن به تجربه و کنجکاوی—بر خلاقیت تأثیر می گذارد.
خلاق بودن و عصب شناسی
در Wired to Create: Unraveling the Mysteries of the Creative Mind /a>، یکی از نویسندگان اسکات بری کافمن، دکترا، معتقد است که مغز همه قادر به خلاقیت عمیق است. . اما دانستن اینکه چگونه یا چرا یک کسب و کار سخت و دشوار است. او میگوید این به این دلیل است که نه تنها خلاقیت جنبههای زیادی دارد، بلکه بسیاری از آنها با یکدیگر در تضاد هستند. «خلاقیت ها» نه تنها هنری و تخیلی هستند. آنها برای مثال تحلیلی و وظیفه محور هستند. خلاقیت تعداد زیادی از کادرهای (به ظاهر متناقض) را بررسی می کند.
علوم اعصاب در ترسیم بخشی از مغز که با کدام عملکردهای شناختی درگیر است بسیار مؤثر بوده است. اما در مورد خلاقیت فقط به سردرگمی افزوده است. برای مثال، پاسخ جنگ یا گریز، از آمیگدال منشا می گیرد. . هیپوکامپ ایجاد و ذخیره سازی طولانی مدت را تسهیل می کند – خاطرات مدت اما برای کسانی که درگیر کارهای خلاقانه هستند و در فرآیند اصلاح کار خود یا همکاری با دیگران برای پیشرفت بیشتر هستند، تعدادی از مناطق مغز پشتیبانی از توانایی خلاق.
هیچ ناحیه یا نیمکره ای از مغز – همانطور که اسطوره یک هنرمند راست مغز می خواهد باور کنیم – نمی تواند ادعای خلاقیت دارد. او مغز خلاق را “مغز آشفته” می نامد زیرا ظرفیت های فکری و عاطفی بسیاری را فعال می کند و جدا کردن یکی از ویژگی های مشترک که نشان دهنده خلاقیت است دشوار است.
سوالاتی برای کشف جنبه خلاقانه شما
از نقطه نظر عملی، تنوع تجربه درگیر در خلاقیت، مطالعه آن را به یک مفهوم دشوار تبدیل می کند. از این گذشته، چگونه اندازه گیری می کنید؟ آیا این معیار بر اساس تعداد ایدههای جدیدی است که میتوانید ارائه دهید؟ در مورد اینکه چطور لباس می پوشید، به چه موسیقی گوش می دهید و با چه کسی صحبت می کنید؟ در مورد تعداد فیلمنامه هایی که نوشته اید، محصولاتی که ساخته اید یا نقاشی هایی که فروخته اید؟ یا صرفاً در مورد اینکه چقدر خود را خلاق میدانید؟
کافمن همراه با دکتر مارتین سلیگمن، “پدر روانشناسی مثبت گرا”، مؤسسه تخیل را که بخشی از مرکز روانشناسی مثبت در دانشگاه پنسیلوانیا است، تأسیس کرد تا به این سؤالات پاسخ دهد. آنها دریافتهاند که علیرغم نامرتب بودن مغز خلاق، چند عنصر همه ما را به عنوان انسانهای خلاق معرفی میکنند. این چهار سوال را از خود بپرسید تا مشخص کنید چه چیزی شما را تخیلی، نوآور و مدبر می کند.
۱٫ آیا شما واگرا هستید؟
سالهاست، تحقیقات خلاقیت عمدتاً حول ارزیابی یک جنبه از تخیل میچرخد: تفکر واگرا، توانایی تدوین راهحلهای متعدد برای یک مشکل. برای اندازه گیری تفکر واگرا، دانشمندان ممکن است از شرکت کنندگان مطالعه خود بپرسند برای یافتن تا حد امکان استفاده های جدید و امکان پذیر برای یک شی معمولی مانند گیره کاغذ، آجر یا فنجان. بسته به پاسخ آنها (یک عصای حباب دار! یک وزنه کاغذی! یک گلدان گل!)، آزمودنی ها خلاق تلقی می شدند یا نه. اما مطالعات جدیدتر نشان داده است که تفکر واگرا تنها، یا حتی اصلی نیست، اندازه گیری خلاقیت در واقع، تفکر همگرا، متضاد شناختی آن – پیروی از مراحل منطقی برای تعیین راه حل -به همان اندازه مهم است. به هر حال، شما باید بتوانید به طور همگرا فکر کنید تا بهترین را از بین همه ایدههای کاملاً متمایز خود انتخاب کنید و آن را کامل ببینید.
Zabelina_2015_oreltingernk”>Zabelina_2015_orelnerr > از دانشگاه نورث وسترن دریافتند که با توجه به پردازش حسی به عنوان پیش بینی کننده دستاورد خلاق، تفکر واگرا با موفقیت خلاق در دنیای واقعی ارتباطی ندارد. Darya Zabelina، Ph.D.، نویسنده اصلی این مطالعه میگوید: «افرادی که در آزمونهای تفکر واگرا واقعاً خوب عمل میکنند، لزوماً افرادی خلاق نیستند. به این معنا که حتی افرادی که نمیتوانستند کاری با گیره کاغذ بهجز نگهداشتن کاغذ در کنار هم بیاندیشند، به همان اندازه احتمال داشت که نمایشنامهای موفق بنویسند و کارگردانی کنند. اصلی تامین تفکر واگرا همیشه خلاقیت را پیش بینی نمی کند.
اما هنوز هم مهم است. روانشناسان بر چیزی به نام پنج ویژگی شخصیتی بزرگ< /a> – برونگرایی، توافق پذیری، وظیفه شناسی، روان رنجورخویی و گشودگی به تجربه/عقل- هنگام ارزیابی تیپ های شخصیتی اساسی که با جهان مرتبط هستند. آخرین مورد، گشودگی به تجربه/عقل، یکی از مواردی است که بیشترین ارتباط را با خلاقیت دارد. اما دو طرف این خصیصه، به طور جداگانه، انواع مختلفی از بینش خلاق را پیشبینی میکنند. تحقیق کافمن و همکارانش نشان داد که نمرات گشودگی بالاتر به عقل با موفقیت خلاقانه در علوم و نمرات گشودگی بالاتر به تجربه با خلاقیت هنری مرتبط بود.
اینجاست که تفکر واگرا دوباره وارد عمل میشود: واگرایی نشان دهنده استدلال سیال درگیر روی عقل سکه است. اگر به صراحت نسبت به عقل متمایل هستید، ممکن است آن نوع خلاق کلیشه ای نباشید. شاید در اوقات فراغت خود شعر نمی نویسید یا با گیتار سر و صدا نمی کنید، مشکلات را حل می کنید به روش های زیبا و موثری که باعث پیشرفت در زمینه شما می شود. این راه حل های جدید نشانه خلاقیت شما هستند.
اما این فقط زندگی حرفهای ما نیست، جایی که باز کردن قفل خلاقیت شما اهمیت دارد. به عنوان مثال، روابط شامل حل مسئله مبتکرانه در هر مرحله است، مانند مدیریت رفاه عاطفی خودمان. آیا میخواهید با عصبانیت به پدرتان واکنش نشان دهید یا میخواهید راه جدیدی پیدا کنید الف> گذشتن از رنجش های قدیمی و نگاه متفاوت به مسائل؟ برای تغییر ذهنیت ما نیاز به خلاقیت است. و شاید به همین دلیل است که مطالعات نشان داده است افراد خلاق معمولاً شادتر هستند< /a> و مثبت تر.
۲٫ باز هستید؟
تحقیق مؤسسه Imagination نشان داد افرادی که امتیاز بالایی در باز بودن به تجربه دارند الف> – یعنی میزان تمایل فرد به درگیر شدن در تجربیات بدیع به خاطر خود – احتمال داشتن خلاقیت هنری بسیار بیشتر است.
ماری فورگارد، دکترا، مشاور علمی ارشد Imagination میگوید: «افرادی که در فضای باز هستند ممکن است از سفر به مکانهای جدید، خوردن غذاهایی که قبلاً نخوردهاند و بحث درباره ایدههایی که با آنها ناآشنا هستند لذت ببرند. موسسه. به طور خلاصه، آنها کنجکاو هستند، و این در افزایش خلاقیت نتیجه می دهد. فورگارد میگوید: «وقتی تجربیات خود را متنوع میکنیم، به احتمال زیاد ایدهها یا روشهای جدیدی برای نگاه کردن به جهان پیدا میکنیم. ما می توانیم ارتباط بین چیزهایی را پیدا کنیم که اکثر مردم فکر نمی کنند به آنها متصل شوند. مثلاً ممکن است آهنگ جدیدی بشنوید که شما را به یاد کتابی میاندازد که خواندهاید و آن پسری که در قطار ملاقات کردید توصیه میکرد. او اهل ژاپن بود و این شما را به این فکر میاندازد که آیا شکوفههای گیلاس در آنجا شکوفا شدهاند و چه عواملی میتوانند بر آب و هوای نامناسب تأثیر بگذارند. ناگهان الهام بخش نوشتن، آشپزی یا تنظیم مجدد اتاق نشیمن خود را احساس می کنید.
برای برخی، چه بخواهند چه نخواهند، ممکن است این ارتباطات شناختی اتفاق بیفتد. در یک مطالعه ۲۰۱۵ منتشر شده در <حافظه و شناخت، Zabelina بررسی کرد که چگونه الگوهای توجه ممکن است بر خلاقیت تأثیر بگذارد. او توجه «انعطاف پذیر» (جلوگیری از حواس پرتی حسی) را با توجه «نشتی» (توجه به حواس پرتی حسی) مقایسه کرد. اگر توجه شما نشتی دارد، صدای بوق بیرون از پنجره و نوری که از حمام میآید، همگی حواس شما را از انجام اظهارنامه مالیاتی یا تکمیل آن ایمیل به شریکتان منحرف میکنند. در حالی که مغز بسیاری از افراد، اطلاعات حسی را که به شغل مورد نظر مرتبط نیستند، تنظیم می کند، مغزهای نشتی بدون هیچ گونه فیلترینگی اجازه ورود به آن را می دهند. و در حالی که این امر میتواند باعث تلاش برای چک کردن موارد از فهرست کارها شود، کار زابلینا نشان میدهد که خلاقیت را نیز ارتقا میدهد. در مطالعه او، شرکتکنندگانی که بیشترین تعداد «دستاوردهای خلاقانه در دنیای واقعی» - بهویژه دستاوردهای هنری- را داشتند، بیشتر مستعد توجه نشتی بودند.
زابلینا میگوید: «این یک شمشیر دو لبه است، زیرا افرادی که توجه ضعیفی دارند میتوانند به راحتی تحت تأثیر قرار بگیرند، اما خلاقتر هم هستند». «آنها نسبت به محیطی که در آن هستند و همچنین محیط درونی و عاطفی خود حساس هستند. آنها چیزهایی را بی ربط نادیده نمی گیرند. آنها متوجه چیزها می شوند و بین تمام محرک هایی که تجربه می کنند ارتباط برقرار می کنند.» با ورود اطلاعات بیشتر، به نظر می رسد افرادی که توجه نشتی دارند، به راحتی الهام گرفته می شوند. (متفکران واگرا، جالب است بدانید که در آزمون تمرکز شرکت کردند.)
آیا این بدان معناست که افراد مبتلا به اختلالات کمبود توجه، نابغه های خلاق هستند؟ زابلینا میگوید این ممکن است، اما باید تعادل وجود داشته باشد. او میگوید: «شما باید یک ناظر زیرک باشید، اما همچنین باید بتوانید بنشینید و آن کتاب را بنویسید یا اختراعی را که به تازگی به آن فکر کردهاید بسازید.» خلاقان نشتی باید ترفندهایی را بیاموزند تا از الهامات رصدی خود بدون غرق شدن در آن استفاده کنند. برای انجام این کار، مایکل دواین، صاحب مشاوره و مربیگری مایکل دواین در دوبلین، اوهایو، تمرین ذهن آگاهی را پیشنهاد می کند. او میگوید با آموزش خود برای توجه به آنچه که در حال حاضر در اطراف و درون شما میگذرد، بدون اینکه گرفتار آن شوید، در واقع میتوانید بهتر تمرکز کنید. “افراد خلاق باید قبل از اینکه بتوانند به اوج عملکرد خود برسند، تمرکز داشته باشند.”
۳٫ آیا انگیزه دارید؟
آیا خلاقیت بدون دستاوردهایی ارزش دارد؟ شما می توانید تمام ارتباطاتی را که می خواهید در ذهن خود ایجاد کنید. اما مگر اینکه قلم را روی کاغذ بیاورید، خلاقیت شما محتوی است و خودخواهانه است. و این خوب است، بسیاری از روانشناسان می گویند. ادراک شما از خلاقیت خود همچنان می تواند شما را بهبود بخشد. احساس خوب بودن.
کافمن میگوید: «افرادی که برای تجربههای شناختی بسیار آماده هستند، با ادراک، فانتزی، زیباییشناسی و احساسات درگیر میشوند.» به عبارت دیگر، اندیشیدن، خیال پردازی و درون نگری می تواند زندگی خلاق را برای بسیاری تشکیل دهد. در حالی که برخی از افراد ممکن است بیشتر مستعد تفکر تخیلی باشند، فورجارد میگوید: «همه آنها انگیزه ندارند این توانایی را توسعه دهند و خود را وقف یک مأموریت خلاقانه کنند.» به همین دلیل است که افراد بسیار خلاق همیشه آن دسته از افراد رویایی که ما تصور می کنیم نیستند. دستاورد خلاق به مهارت های عملکرد اجرایی نیاز دارد— کافمن میگوید برخلاف توجه نشتی، یکی از تضادهای بسیاری که خلاقیت را بسیار آشفته میکند.
فورگرد میگوید:
انگیزه ممکن است شرایطی باشد، اما بسته به الگوهای خلاقانه شما و فرصتها و تجربیاتی که داشتهاید. برای مثال، اگر در کودکی تشویق به کشف ایدههای خود و امتحان چیزهای جدید میشوید، ممکن است نسبت به کسی که نبوده است، خلاقیت خود را دنبال کنید و نترسید. اگر متوجه شدید که انگیزه نقطه گیر شماست، به یک نویسنده بپیوندید گروه، کلاس بازیگری یا باشگاه کسب و کار کوچک. بودن در کنار افراد همفکر می تواند به شما پشتیبانی و ساختاری را بدهد که برای دستیابی به اهداف خلاقانه نیاز دارید.
در نهایت، مطالعات نشان میدهند که هم انگیزه درونی – انگیزه انجام کاری از روی علاقه و لذت خود – و هم انگیزه بیرونی – یعنی انگیزه گرفتن توسط یک پاداش خارجی یا به این دلیل که میخواهید یک انتظار درک شده را برآورده کنید-می تواند به خلاقیت کمک کند. به طور خاص، «شناخت و پاداشهای اجتماعی» میتواند تأثیر مثبتی داشته باشد. روی انگیزه درونی و خلاقیت، به هر دو شکل انگیزه اجازه می دهد تا در کنار هم کار کنند.
۴٫ آیا شما با هم همکاری می کنید؟
ماهیت آشفته خلاقیت به این دلیل است که مارک پرومل، شریک و مدیر طراحی پنسا، یک شرکت طراحی و مهندسی برنده جایزه در شهر نیویورک، به کار گروهی اعتقاد دارد. ما افراد را با پیشینههای مختلف (مهندسی، طراحی، هنر، تجارت) کنار هم قرار میدهیم زیرا به انواع مغزها نیاز داریم فکر کردن درباره یک مشکل.” ما تیمهای خود را به افراد خلاق و غیرخلاق تفکیک نمیکنیم، زیرا هر کس نوع متفاوتی از خلاقیت دارد و همه آنها برای تکمیل یک پروژه مورد نیاز هستند. باز بودن برای سایر ایده ها و همکاری بسیار مهم است.»
حتی اگر در یک تیم نیستید، پرورش خلاقیت به همکاری درونی متکی است. به یاد داشته باشید: خلاقیت یک فعالیت کل مغز است. نقاط قوت خلاقیت خود را بشناسید و سپس روی تقویت دیگران کار کنید. اگر متفکر متفاوتی هستید، ممکن است بخواهید روی مشاهده دنیای اطرافتان کار کنید و به خودتان اجازه دهید از آنچه مییابید الهام بگیرید. اگر در حال حاضر یک نوع کنجکاو و حساس هستید، ممکن است به کمک نیاز داشته باشید تا از ذهن سرگردان خود نهایت استفاده را ببرید. و اگر بسیار با انگیزه و منظم هستید، تلاش خلاقانهای را پیدا کنید که واقعاً به آن علاقه دارید.
اما حقیقت این است که همه ما بیش از یکی از جنبه های خلاقیت داریم. در Wired to Create، کافمن از والت ویتمن نقل قول می کند: «آیا من با خودم تناقض دارم؟ خیلی خوب، پس من با خودم مخالفت می کنم، (من بزرگ هستم، حاوی تعداد زیادی هستم.)»
شما نیز دارای تعداد زیادی هستید. این چیزی است که شما را بسیار خلاق می کند.
این مقاله ابتدا در ژوئیه ۲۰۱۶ مجله SUCCESS و به روز شده است. عکس از Yuricazac/Shutterstock
۲۰۲۳