2 حرف کوچک که می تواند همه چیز را برای شبکه اجتماعی شما تغییر دهد تلاش های رسانه ای
۲ حرف کوچک که می تواند همه چیز را برای شبکه اجتماعی شما تغییر دهد
تلاش های رسانه ای
هنگامی که مدیر بازاریابی نیکول کلی نگاهی عمیقتر به جامعه رسانههای اجتماعی میلیون نفری که برای یک سازمان ملی امداد بدهی ساخته بود انداخت، متوجه چیز قابلتوجهی شد.
اینقدر نبود که افرادی که این جامعه را لمس کردند، ارزشمندترین مشتریانی بودند که سازمان داشت. اگرچه این اعداد چشمگیر بود: کلی در حال اندازه گیری بود ارسالهای فرم بهتر (۱۷۹ درصد احتمال بیشتر)، نرخ بازگشت به فرم بسیار قویتر (۶۸۰ درصد قویتر) و فروش بالاتر (۲۱۷ درصد بیشتر احتمال دارد اولین پرداخت خود را انجام دهند) از اعضای انجمن اجتماعی آنلاین.
قابل توجهتر این بود که ارزش تولید و مبادله فراتر از ارزش بین مشتری و سازمان بود. جامعه رسانههای اجتماعی به طور فعال داستانها و توصیههایی را درباره تکنیکهای مدیریت بدهی به اشتراک میگذاشتند و با یکدیگر درگیر بودند تا شرم خود را از بین ببرند و وضعیت مالی را بهبود بخشند. و بعد از اینکه بدهیشان تمام شد، این کار را به خوبی انجام دادند و بعد از اینکه خودشان از کوه بالا رفتند، به دیگران کمک کردند.
من در طول تحقیق برای کتابم با کلی مصاحبه کردم، و همانطور که او به من اشاره کرد، “شما افرادی را در موقعیت های بسیار آسیب پذیری در زندگی خود داشتید که با موضوعی سروکار داشتند که شرم زیادی در اطراف آن وجود دارد، به اشتراک گذاری و ارتباط برقرار می کنند. .”
این نوع ارزش در گروههای آنلاین چیزی است که اکثر تیمهای بازاریابی هنگام برنامهریزی اجتماعی خود رویای آن را میبینند. سرمایه گذاری رسانه ای (و آنچه آژانس های رسانه های اجتماعی هنگام ارائه خدمات خود وعده می دهند). اما در واقعیت، زمانی که ارزش بازگشتی به سطوحی می رسد که کلی متوجه شده است، چیزی بزرگتر از بازاریابی است و در تجربه من بسیار نادر است.
این مبادله سرمایه اجتماعی است، پویایی بسیار پیچیدهتر – اما یادگیریپذیر- که نیاز به رهبری دارد. تیزفهمی. نه چیزهای بازاریابی.
تلاشهای بازاریابی رسانههای اجتماعی معمولاً در بهترین حالت چیزی را ایجاد میکنند که دانشمندان علوم اجتماعی جامعهپذیری مینامند. یعنی به سادگی گرد هم آوردن یک گروه حول یک منافع مشترک. منطقی است: بازاریابان برای فکر کردن به مخاطبان و کانال ها آموزش دیده و شرطی شده اند.
اگر به نظر می رسد به من بگویید. آشنا: میدانید که افرادی شما را در رسانههای اجتماعی دنبال میکنند و احساس مبهمی از فعالیت دارید. برخی چیزهای شما را دوست دارند، تعداد کمتری هنوز برخی از آنها را به اشتراک میگذارد. اما همه اینها برای شما چه می کند؟ چه فایده ای دارد؟
اگر این واقعیت رسانه های اجتماعی برند شما است، به شما تبریک می گویم: شما یک گروه ساخته اید. این جامعه پذیری است.
اما دانشمندان علوم اجتماعی مدتی است که تشخیص داده اند که گروه های اجتماعی برای یک هدف جمعی با هم عمل می کنند در حالی که خواسته ها و اهداف فردی را در موقعیتی فرعی قرار می دهند – مانند آنچه که کلی بود. قادر به دستیابی و آنچه بازاریابان رسانه های اجتماعی معمولاً در مورد آن خیال پردازی می کنند و وعده می دهند – چیزی است که ارزش واقعی در گروه های اجتماعی ایجاد می کند. یعنی سرمایه اجتماعی.
این را انجمن پذیری می گویند. دو حرف کوچک تفاوت بزرگ.
تعاون پذیری چگونه حاصل می شود؟ تمرکز ظریف بر روی پیوندهایی که اتصالات را به یکدیگر متصل می کند (از جمله پیوندهای ساختاری)، اجازه نمایندگی و اعتماد را می دهد. در یک کلام، رهبری.
بازاریابانی که با مفاهیم رهبری وقت می گذرانند، می توانند در مورد نفوذ در انواع مختلف اطلاعات کسب کنند. مناطقی که برای صنایع دستی آنها مفید است. این برای من بسیار جالب است و تسهیل گروه های اجتماعی نمونه بارز آن است.
رهبران باهوش سرمایه اجتماعی همچنین میدانند که گروههای اجتماعی از سلسله مراتب متنفرند و با داشتن نمایندگی در مورد جایی که گروه میرود، پیشرفت میکنند. گروههای اجتماعی بیشتر شبیه زمزمه سارها هستند تا یک مخاطب یا کانال، و کلی میدانست که باید کنترل خود را رها کند و به جامعه اجازه دهد بهترین شیوهها را بدون اینکه او یا برند مزاحمتی ایجاد کند، به اشتراک بگذارد. او همچنین از تفکر قیفی (یک ساختار از بالا به پایین و مبتنی بر کنترل) در فضاهای رسانه اجتماعی خود چشم پوشی کرد و همانطور که به من گفت “به دنبال فرصت هایی برای اتصال بود، نه فرصت هایی برای تبدیل”.
و در اینجا چند خبر بد دیگر برای بازاریابان وجود دارد: Bait-and-switches اعتماد — و در نتیجه سرمایه اجتماعی — را در گروه های اجتماعی می کشد. بنابراین فرمولهای تخیلی ارزشی بازاریابان افزودن محتوا به محتوای تبلیغاتی یک افسانه بازاریابی است. گروههای همبسته برای تولید سرمایه اجتماعی نیازمند تعامل متقابل مداوم هستند. همیشه. برای مثال، کلی از چنین فرمولی استفاده نکرد.
کلی به من گفت که کار خود را به عنوان “جامعه” در نظر می گیرد. ساختمان» و «یک تلنگر در بازاریابی». او حتی افراد غیر بازاریاب را استخدام کرد، زیرا از آموزش تیمش برای «آموختن بازاریابی» خسته شده بود. چرا؟ زیرا او میداند که ایجاد ارزش – سرمایه اجتماعی – در گروههای اجتماعی به معنای ایجاد ارتباط است. تبدیل نمی شود.
این چیزی است که یک گروه اجتماعی را به یک گروه مرتبط منتقل می کند. و آن دو حرف کوچک همه تفاوت را ایجاد می کنند.