
جیمز دایسون: مهندس همیشه سرکوبگر
آیا تا به حال از یک مشکل روزمره خانگی آزرده خاطر شده اید؟ شاید ماشین ظرفشویی پلاستیک های شما را به طور کامل خشک نمی کند. شاید از صبر کردن ۲۰ ثانیه یا بیشتر برای گرم شدن آب دوش خسته شده اید. وقتی این اتفاق میافتد، بعد از یکی دو دقیقه از پس آن برمیآیید؟ یا اینکه ۱۵ سال آینده زندگی خود را صرف ساختن یک ماشین ظرفشویی بدون خطا می کنید؟ آیا خانواده خود را سوار بر رویای یک آبگرمکن کارآمدتر به مرز ورشکستگی می رسانید؟ اگر جیمز دایسون هستید، این پاسخ مثبت است.
“همانطور که اغلب گفته ام، هدف من این نیست که باهوش باشم، بلکه دایسون در زندگی نامه خود، در مقابل شانس ها نوشت. مطمئناً دایسون باهوش است – ۱۰ دقیقه را با او بگذرانید و سر شما به سرعت یکی از موتورهای ثبت اختراع او با توضیحاتی در مورد توربین ها، یون های مثبت و منفی و انتشار ذرات می چرخد. اما سرسختی او چیزی است که او و جاروبرقی هوشمندانه اش را نام آشنا کرده است.
الهام بخش جیمز دایسون: حل یک مشکل روزمره
در سال ۱۹۷۸، هنگامی که خانهاش را در باتفورد، انگلستان جاروبرقی میکشید، متوجه شد که کیسه در حالت ایستاده هوور خود بهسرعت با گرد و غبار مسدود شد و مکش خود را از دست داد. و با داشتن سه کودک کوچکتر از ۸ سال – یعنی با مقدار زیادی خاک و آشغال – این عملکرد ضعیف دایسون را تحت تأثیر قرار داد. در حالی که من یا شما ممکن است کمی گرد و غبار را بهعنوان بهایی منصفانه برای راحتی ماشینی بپردازیم که چیریوس و موهای حیوانات خانگی را از فرش میکشد، دایسون این کار را نکرد. در عوض، او زندگی خود را وقف توسعه و بازاریابی یک فناوری جدید خلاء کرد.
تقریباً در همان زمان، دایسون یکی دیگر از اختراعات خود را تولید می کرد: بالبارو، یک چرخش ساده و مبتکرانه چرخ دستی. با یک توپ به جای چرخ، بارو راحتتر حرکت میکرد و میتوانست یک سکه روشن کند.
کارخانه ای که بالبارو در آن تولید می شد از یک بادبزن غول پیکر برای گرفتن و فیلتر کردن رنگ اپوکسی اشتباه مورد استفاده در چرخ دستی ها استفاده می کرد، اما کارخانه های دیگر – مانند کارخانه های چوب – از طوفان های عظیم برای انجام همین کار استفاده کردند. (به زبان ساده، فناوری جداسازی سیکلونی هوا را می چرخاند از طریق یک استوانه با سرعت بالا برای استخراج ذرات از آن، در صورت تعجب.)
اگرچه بالباروس شکست خورد، دایسون ایده جدیدی داشت. او در خانه، یک سیکلون مینیاتوری از مقوا و نوار چسب ساخت و آن را به جای کیسه به هوور خود وصل کرد. پروژه خودت انجام بده او جواب داد و اولین جارو برقی بدون کیسه متولد شد.
۱۵ سال مبارزه جیمز دایسون
اما داستان هرگز به سادگی بازگویی آن نیست. بین نمونه اولیه ضبطشدهاش و آغاز رواج فعلیاش در بازار، ۱۵ سال رد شدن، شکایتهای قضایی و نزدیک به ورشکستگی همراه با هزاران تجدیدنظر در نمونه اولیه وجود داشت. اینجاست که سرسختی—و یک همسر حامی— وارد می شود. در کنار دایسون از زمانی که در مدرسه هنر آشنا شدند دیردر، یک تصویرگر و طراح گرافیک با آموزش بود (او اکنون فرش های سفارشی طراحی می کند< /a>). دیردر از عادت نمونه اولیه دایسون با حقوق متوسطش به عنوان معلم هنر حمایت کرد.
زندگینامه او (تقدیم به Deirdre به دلیل “رواقی بودن در افراط” و بزرگ کردن سه فرزند خود “در بسیاری از اوقات به تنهایی”) جزئیات دهها معامله تقریباً با تولیدکنندگان، سرمایهگذاران، تایتانهای خلاء و توزیعکنندگان از در سراسر جهان که در آخرین لحظه به هم ریخت.
او به SUCCESS گفت: «آنچه که من متوجه شدم این است که شرکتها علاقهای به سرمایهگذاری در فناوری جدید نداشتند. آنها خیلی ترسیدند.» او میگوید یا خیلی روی فناوریهای موجود سرمایهگذاری کرده بودند، او میگوید: یک تولیدکننده خلاء که درآمدش به شدت به فروش کیسهها متکی است، به سمت فناوری بدون کیسه عجله نخواهد کرد.
دایسون شکست پس از شکست را تجربه کرد، اما او آنها را به عنوان شکست های افراد و شرکت هایی که ممکن است به او پول داده باشند یا محصولش را فروخته باشند. آنها نتوانستند پتانسیل را ببینند. دایسون در کتاب آرامش بخش و همه چیز خوب خواهد شد، می گوید: «این یک فرصت فوق العاده بود، همه این رد کردن. “من یاد گرفتم که باید خودم این فناوری را معرفی کنم.”
چه چیزی جیمز دایسون را هیجان زده می کند
وقتی با دایسون صحبت می کنید یک چیز واضح است: او خود را یک ستاره مهندسی می داند. او مردم، فرهنگ ها و کل کشورها را بر اساس توانایی آنها در مهندسی یک چیز ملموس و تمایل آنها برای پذیرش فناوری های جدید مهندسی شده توسط دیگران ارزیابی می کند. (به عقیده او ژاپنی ها و آمریکایی ها به شدت مشتاق فناوری هستند، اما از انگلیسی های هموطن خود ناامید می شود که در مورد نوآوری «منفی» و «بی جاه طلب» هستند.)
او معتقد است که طراحان محصولات موفق باید بازاریابی کنند آنها. او معتقد است که طراحان، مهندسان و مخترعان باید کسب و کار را رهبری کنند، نه اینکه این وظیفه حیاتی را به بازاریابان، حسابداران و وکلا بسپارند (“تجار،” دایسون به تمسخر می گیرد). از او بپرسید که آیا پس از هدایت شرکتش به سمت موفقیت مالی، خود را یک تاجر میداند، و دایسون با تاکید پاسخ میدهد: «نه، اصلاً. من یک طراح و مهندس و سازنده محصولات هستم.”
وقتی SUCCESS برای اولین بار با دایسون ملاقات کرد، در اوایل سال ۲۰۱۳ بود که هیبریدی Airblade دست خشک کن و شیر آب فعال با حرکت. او مؤدبانه به سؤالات درباره سالهای استارتاپ خود پاسخ داد. > و تصمیمات تجاری سخت (در سال ۲۰۰۲، او تولید ماشین های خود را از Malmesbury، یک شهر کوچک در انگلستان، به مالزی منتقل کرد؛ در ادامه در این مورد بیشتر توضیح خواهیم داد).
اما هنگامی که از او خواسته شد موتور دیجیتال جدیدی را که ایربلید را نیرو میدهد توصیف کند، دایسون به لبه صندلی خود حرکت میکند، به صورت متحرک اشاره میکند و دقیقهها صحبت میکند و صمیمانه توضیح میدهد که توربینش چقدر سریع و کارآمد میتواند باشد. «سریعترین موتور [قبل از ما] ۳۰۰۰۰ چرخش در دقیقه [RPM] بود. سرعت موتور جت ۱۵۰۰۰ دور در دقیقه است. یک ماشین مسابقه ای فراری از ۱۸۰۰۰ تا ۱۹۰۰۰ دور در دقیقه حرکت می کند. سرعت ما ۱۰۰۰۰۰ دور در دقیقه است!» او می گوید – و ادامه می دهد. در طول عالی و هیجان انگیز. و به راحتی می توان دید که چگونه دایسون تیم جهانی خود را الهام می بخشد< /a> بیش از ۱۴۰۰۰ کارمند.
بالاخره پیشرفت کرد
طراحان و مهندسان به چیزی بیش از اختراع نیاز دارند. آنها به پول برای عرضه محصولات خود نیاز دارند. و پس از سالها برخورد با سنگفرش با شانس کم، دایسون بهطور خطرناکی با کمبود پول نقد مواجه بود. ژاپنیهای دوستدار طراحی، که دایسون مجوز فناوری خود را به آنها اعطا کرد، یک وقفه زودرس به وجود آمد.
اولین تکرار از خلاء سیکلون برای فروش، یک قائم صورتی به نام G-Force بود که در سال ۱۹۸۶ راه اندازی شد. محبوبیت آن در ژاپن باعث تداوم تلاش های دایسون شد. اما تا سال ۱۹۹۳ بود که قطعه مقاومت شخصی او، Dual Cyclone، که به نام DC01 نیز شناخته می شود، به نام خودش به بازار عرضه شد. تا سال ۱۹۹۵، پرفروش ترین خلاء در بریتانیا بود.
زندگی در مرکز تحقیقات، طراحی و توسعه Dyson
اما بهترین عنوان برای سر دایسون (او در سال ۲۰۰۷ لقب شوالیه دریافت کرد) همچنان “مهندس” بود. به عنوان رئیس شرکت خود – دایسون در سال ۲۰۱۰ از سمت خود کنار رفت – او بیشتر وقت و انرژی خود را صرف پرورش مهندسان “جوان و باهوش” کرد که برای او در مرکز تحقیقات، طراحی و توسعه دایسون کار می کردند. او خود را «آموزگار باستانی» این ترقهها میدانست.
جیمز دایسون فکر می کند مهندسان باید خودشان ایده هایشان را بسازند
دایسون برای فعالیتهای تحقیق و توسعه مرکز قانونی داشت: تکنسینها اجازه ندارند. مهندسان باید خودشان ایده هایشان را زنده می کردند. همه آنها باید نمونه های اولیه خود را بسازند و آزمایش کنند، که به آنها اجازه می دهد ببینند چه چیزی کار می کند و چه چیزی خوب نیست. شما از نگاه کردن به نمونه اولیه ساخته شده توسط شخص دیگری یا با مشاهده نتایج آزمایش متوجه این موضوع نمی شوید.
اگرچه دایسون دیگر خودش مدل نمیساخت، اما بیشتر روزش را صرف «شکستن نمونههای اولیه» مهندسانش میکرد، و آنها را به چالش میکشید تا پیش از این پیش بروند و مشکلات را تشخیص دهند. آیا وقتی دایسون شروع به نگاه کردن از بالای شانه های آنها کرد، مهندسان عصبی بودند؟ مارکوس هارتلی، مدیر سابق طراحی در Dyson که روی Airblade Tap کار می کرد، می گوید: «من در شروع کار بودم. اما جیمز چنین کاریزمایی در مورد او دارد. و به عنوان یک مهندس، او شما را درک می کند. اینطور نیست که با رئیس یک شرکت صحبت کنید. او فقط یک مهندس است شما می توانید ایده های خود را از یکدیگر منعکس کنید.»
نگهداری چیزها در خانه
یک قانون دیگر: دایسون فناوری خود را نمیفروشد یا عمومی نمیشود. هارتلی میگوید: «او میتواند با فروش این فناوری پول زیادی به دست آورد. دایسون مطمئن بود که این پول از فروش محصولات مهندسی شده خود شرکت – از جاروبرقی های نمادین و فن های بدون تیغه به جدیدتر صاف کننده Corrale™ و تصفیه کننده Hot+Cool. او میگوید: «من نمیخواهم که مهندسان ما فناوری خود را برای دیگران تطبیق دهند، بلکه به فکر راههایی برای استفاده ما از آن باشند.
دایسون هم نمیخواست مهندسانش نگران جلب رضایت سرمایهگذاران باشند، به همین دلیل خصوصی ماند. “من هرگز وسوسه نمی شوم IPO انجام دهم. من از خودم و همه می خواهم که فقط روی ارائه محصولات جدید بعدی تمرکز کنند. میخواهم آن را ساده نگه دارم و درازمدت فکر کنم.
جیمز دایسون یکی از بزرگترین داستان های بریتانیا است
مروری دایسون فراتر از بخش تحقیق و توسعه خودش بود. او تلاش کرد تا کل کشورش تمرکز خود را از تجارت دور کند و به خلق و ساختن بازگردد. او در سال ۲۰۱۰ گزارشی به نام « نوشت. بریتانیا مبتکر: تبدیل بریتانیا به صادرکننده پیشرو فناوری پیشرفته در اروپا. او به طور گسترده از کمبود مهندسان در بریتانیا شکایت کرده است و توصیه او بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
دیوید کامرون، نخستوزیر سابق بریتانیا، گفت: «دیسون یکی از بزرگترین داستانهای موفقیت بریتانیا است و سر جیمز دایسون بهتر از هر بوروکراتی میداند که چگونه یک تجارت را راهاندازی میکنید، آن را ایجاد میکنید و شروع به فروش به دنیا میکنید». و او این دانش را در این طرح برای ایجاد نسلی از نوآوری و سرمایه گذاری قرار داده است. ستایش بالا از یک مکان بلند.
اما تعهد دایسون به ایجاد اقتصاد صادراتی بریتانیا دلیلی است که تصمیم شرکت او برای انتقال تولید به مالزی بیش از دو دهه پیش برای بسیاری خشمگینکننده بود. دایسون ابراز تاسف کرد: «این یک تصمیم بسیار دردناک و دشوار بود. «مدیرعامل من در آن زمان آن را توصیه کرد، و او درست میگفت. این تنها کاری بود که می توانستیم انجام دهیم.» به شرکت توصیه شد که دولت بریتانیا درخواست خود را برای توسعه کارخانه رد خواهد کرد و نمی تواند درخواست تجدید نظر کند. “ما باید به جایی می رفتیم.”
و او دست از سرهم بندی کردن بر نمی دارد
با این حال، مهندس همیشه در Dyson به موفقیت خود اعتراف نمی کند. “همیشه مشکلات و مشکلاتی وجود دارد که باید درست در مقابل من حل شوند و من این احساس را روزانه دارم. شکست را دوست دارم.» “من دوست دارم همیشه تلاش کنم و تلاش کنم. برخی چیزها سال ها طول می کشد تا درست شوند. آدم همیشه یه جور اخم و شیار روی پیشانی داره. سپس وقتی آن را درست کردید، نمینشینید و یک لیوان شامپاین مینوشید. شما به کار بعدی می روید.
“شاید باید به روانپزشک مراجعه کنم، اما تصمیم گرفتم که اگر هرگز احساس رضایت نکردید، احتمالاً چیز خوبی است.”
این مقاله در نوامبر ۲۰۱۳ منتشر شده و به روز شده است. عکس از © Matthias Clamer/Corbis Outline